شعر آزاد «كاظم واعظ زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

شعر اول


از ماشین ها خسته است
توی آپارتمان دلش می گیرد
بیزار از همسایه هایش
بیزار از گفتگوهای تکراری
شعر
دست به کار می شود با چند کلمه
در فکرم
جایی برای خودش دست و پا می کند
تکاپو می کند
شتاب می گیرد برای نوشته شدن
کنده می شود از فکرم
پرت می شود به میدان مسابقه ای
با اسبی ترکمن
و تازیانه اش را رها می کند بر گرده ی اسب
شتاب می گیرند کلمه ها
شتاب می گیرد
جریان رودخانه ای به سمت آبشار...
و خون من در رگهایم سردرگم است .


اسب از دور خارج می شود
و شعر میدان را با هی هی اش
با اسب ها و سوارهایش
در رودخانه رها می کند .

 

 

 

شعر دو


شب
تمام وزنش را رها می کند
بر اندام عریان درخت
پرنده های کز کرده بر شاخه ها
سکوت را
به همه چیز ترجیح می دهند

دیدگاه‌ها   

#2 طيبه تيموري 1391-08-28 12:39
اين رودخانه شاعرانه براي آبتني فكرهاي خسته مي چسبد آقاي واعظ زاده
#1 جوجو 1391-08-25 12:55
سلام خیلی عالی بود باتمام وجود احساس کردم حس شعرتو

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692