صادق پیری

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر اول

تراوش تاریکی

بر ایوان متروک

شبحی زاده

           که تا صبح

آوازهای کودکی ام را

               جار می زند

پیرامون استخوان‌هایی زنده

شیر چرکین پستان‌هایت

           بازدم تلخ آبشار‌هاست

در توالی مشکوک چراغ‌ها ...



شعر دوم

 

نگاه کن

غرق شده

زمزمه‌هایم

_ در آوای مادیانی نیمه جان _

در فریاد روز نخست

عریانی سایه ای را پیش چشم داشتم

لرزشِ   لختِ   تنی را

و آشوب بیهوده‌ی نگاهی

قیرگون گشته در  سایه‌ی ماه

     تلو

         تلو می‌خورم

شب

 

سکسکه ای‌ست

 

   که خواب را

                       از سرم

                       پرانده ...


شعر سوم

زوزه می‌کشد

                 تاریکی

بر بستر چاه فراموشی

می‌رقصد یکنواخت

رقصِ آرام و دقیق

واگن‌های قطاری

که می‌روند

       تا منهدم شوند

دیدگاه‌ها   

#2 niki moradi 1391-04-04 17:55
sher haye zibaii khandan az sadeghe pirie aziz.zabane ziba shaerane va mokhtase b khod ra darad.sahneha va tasavir bekr va daste aval ast me3شب



سکسکه ای‌ست



که خواب را

از سرم

پرانده ...
mamnon.
#1 حامد جلالی 1391-04-04 17:01
منهدم نمی شوند
واگن هایی که می روند
هم گام با قطارشان؛
که تو رقص می پنداری حرکت یکنواخت و آرامشان را!
و دقیق نگاه نکرده ای
که در بستر چاه فراموشی
واگن های همراه
نیستند که منهدم می شوند؛
و زوزه ی کشدار
صدای تاریکی نیست!
این صدا
صدای واگن هایی است
که با قطار ظلمت
نمی خواهند همراه شوند
و منهدم شدنشان
توسط قطار جبار را
تو رقص می بینی
و فریادشان را
برای رهایی
زوزه می شنوی!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692