شعر «هامون» شبنم راعی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر «هامون» شبنم راعی

 

آب تلخ است

وقتی این برهوت "هامون" باشد.

پیرزنی که در خاک ریشه داشت؛ گفت:

"باد" کولی بی عقلی ست ...

کوچ می کند

مباد که شهری را دوست داشته باشد،

120 روز اتراق می کند

می وزد، می وزد، می وزد ... این فعل را 120 بار بخوان

تا بفهمی چطور آب را برد، خاک را در هوا رقصاند، نفس را گرفت ...

اما "زرده پر" هنوز

عروس رؤیای صیادان سیستان است

که روزها ایستاده کنار این برهوت چشم می بندند.

پیرزن مرد

ندید که سیل هم کولی بی عقلی ست

می برد، می کشد، نابود می کند

حتا صیادان ایستاده را ...

و "هامون" نام سرگردانی است

که نمی داند تالاب باشد یا برهوت؟!

دیدگاه‌ها   

#3 امیر بنکدار 1396-05-28 19:03
بسیار زیبا
#2 باران 1396-03-19 15:40
Ali bud azizam
#1 داود 1395-12-25 16:40
من هم آن کولی بی عقلم . که همچنان غرق در سیل و طوفان عطر تو سرگردانم ، من هم آن هامون خشکم که تشنه گوشه چشمی زتوام ، دستت را نگرفتم ، دستم شکست ، روحت را در آغوش دارم ، اما در پوچی خالی بودن گرفتارم .
همچنان در حسرت ای کاشها در روح من رقصانی . من همان خاکم که در دل طوفان عشق تو شرمسارم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692