شعر «مرثیه خوانی» آنژیلا عطائی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر «مرثیه خوانی» آنژیلا عطائی

 

به یاد نمی آورم

خون انار بود یا رد گلوله بر لباس های ما

آن ها ساقدوش ما بودند یا سربازانی پشت خاکریز

به یاد نمی آورم

عروس تو بودم یا مادرت کنار حجله تو

سپید پوشیده بودم یا سیاه

قرار بود برای بردن من نار بیاوری

گلوله آوردند

و سربازها ازچند طرف

همیشه طفل می مانند

توپ، سنگ، گلوله، آتش ...

حالا پیشانی همه مردها شکسته است

تو هیچ وقت از تخت پایین نمی آیی

هزار سال خوابیده ای

جنگ تمام شده

و ما آنچه را به یاد نمی آوریم خواب دیده ایم

بیا دوباره قرار بگذاریم

مرا به یاد بیاور

سپید می پوشم

تو را از خواب هایت می گیرم

زخم های هزارساله را از بسترت

تو هم انار بیاور

مادرت کنار حجله به انتظار من ایستاده است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692