شعر آزاد«نیلوفر شاطری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر آزاد«نیلوفر شاطری»

 

دریا دنباله ی دامن مادرم بود

وقتی در چشمان مادرم می رقصید

ماهی ها متولد می شدند

اصلا چشم های مادرم بود

که جاشو ها را عاشق می کرد

شعر دارد زیادی عاشقانه می شود

مگر کسی نمی بیند

از بوی نفت کش ها

کوسه ها بیدار شده اند

هی آمو

قلب خلیج تیر میکشه

بیو اشک دریا رو پاک کنیم

آمو باید با این شعر چه کنم

با نهنگ هایی که در چشمان مادرم

خودکشی کرده اند

با صدف هایی که هر شب

اشک های مرا مروارید می کنند

با پدری که دریا را با موهایش

باز نشسته کرد

اصلا اینها را ول کنیم

چه فرقی میکند از بوی موهای مادر،

کوسه ها موجی شوند یا پدر

این تور سال هاست دریا را صید کرده

وشاید پایان این شعر

هیچ چیز نباید باشد

دیدگاه‌ها   

#4 مریم منشی زاده 1393-10-19 12:58
دوست عزیزم
خسته نباشید
شعر زیبا و با احساسی بود یکی دو جا شعر از وزن خارج می شود که نمی دانم تعمدی در کار بوده یا نه و اگر بوده آیا به این شکل مجاز است. جز آن دیگر حرفی نیست مگر زیبایی و حس قوی و شاعری خوب. ممنونم که ما را به این شعر خوب مهمان کردی.
موفق باشی
#3 پونه 1393-09-26 13:51
سلام و درود

بسيار لطيف و زيباسروده ايد احسنت

قلمتان نويسا
موفق باشيد و پيروز
#2 سودابه دویران 1393-08-29 01:42
تشبهات قشنگی داشتند لذت بردم
#1 ماۀده مرتضوی 1393-08-27 23:15
شعر بسیار پر احساسی بود. استعاره ها و تشبیهاتش را خیلی دوست داشتم لحن جنوبی هم گرمای خاصی به شهر بخشیده . موفق باشید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692