دریا دنباله ی دامن مادرم بود
وقتی در چشمان مادرم می رقصید
ماهی ها متولد می شدند
اصلا چشم های مادرم بود
که جاشو ها را عاشق می کرد
شعر دارد زیادی عاشقانه می شود
مگر کسی نمی بیند
از بوی نفت کش ها
کوسه ها بیدار شده اند
هی آمو
قلب خلیج تیر میکشه
بیو اشک دریا رو پاک کنیم
آمو باید با این شعر چه کنم
با نهنگ هایی که در چشمان مادرم
خودکشی کرده اند
با صدف هایی که هر شب
اشک های مرا مروارید می کنند
با پدری که دریا را با موهایش
باز نشسته کرد
اصلا اینها را ول کنیم
چه فرقی میکند از بوی موهای مادر،
کوسه ها موجی شوند یا پدر
این تور سال هاست دریا را صید کرده
وشاید پایان این شعر
هیچ چیز نباید باشد
دیدگاهها
خسته نباشید
شعر زیبا و با احساسی بود یکی دو جا شعر از وزن خارج می شود که نمی دانم تعمدی در کار بوده یا نه و اگر بوده آیا به این شکل مجاز است. جز آن دیگر حرفی نیست مگر زیبایی و حس قوی و شاعری خوب. ممنونم که ما را به این شعر خوب مهمان کردی.
موفق باشی
بسيار لطيف و زيباسروده ايد احسنت
قلمتان نويسا
موفق باشيد و پيروز
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا