شعر كلاسيك«محمد‌علي چراغي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

محمد علی چراغی متولد 2 شهریور 1330( در مامونیه - بخش زرند ، استان مرکزی ) ،

دانش آموخته ی علوم ارتباطات (کارشناسی) و ادبیات تطبیقی (ارشد) از دانشگاه علامه طباطبایی ست ،

- در مقطع فوق لیسانس مدیریت فرهنگی در سال 1355 نیز پذیرفته شد .

- کارشناس ارشد شرکت مخابرات ایران

- سر دبیر ماهنامه‌ی علمی فرهنگی مخابراتی « ارتباطات » است که از سال 1355 منتشر می شود ( اکنون 1391 ) .

- پایه گذار « جامعه ی دانش آموختگان زرند مرکزی» ونشریه « دانشورانِ زرند » ومدیر مسؤولِ آن است .

 

بساط شاعری

بانو ، بساط شاعریت روبه راه[1]کن

یعنی غزل بگو و ادیبان تباه کن

برخوان شعرِ خویش ، رباعی و قطعه نه

با مثنویّ دیده ، غزل را نگاه کن

مخمور جام باده‌ای از چشم نرگسم

روزم زِ شام زلف کمندت ، سیاه کن

من کُشته‌ی دوبیتی چشمان خسته‌ام

با غمزه‌ای که غمض کنی ، هم نگاه کن

یک استکان عسل زِ دوچشمت روانه کن

گاهی زِ لعلِ خویش ، غزل پابه ماه [1] کن

از چشم آهوانه ، دو فنجان قهوه را

با من به جای غیر ببخش ، اشتباه کن

با چنگ و با تغنّی و گلبانگ عود و رود

با صدترانه ، بزمِ طرب روبه راه کن

در جُست‌وجوی اهل دلی ، با چراغ شیخ [2]

بر ، گِرد شهر ، خواب خوشی را تباه کن

19 دی 1391

تمشک وحشی *

1 ) ایزد ، هزار قصّه‌ی جان پرور آفرید          

بهر تلاطم دل و جان ، دلبر آفرید

2 ) بر چشم یار صف زده مژگان نیزه دار           

از بهر فتح جان و روان ، لشکر آفرید

3 ) هم از تمشک وحشی سرخ لبان یار            

صد ساغر شراب و می احمر آفرید

4 ) تا از شراب لعل لبش قطره ای چکد            

ساقی از آن لبان و دهان ، ساغر آفرید

5 ) برچهره‌اش رها شده صد آبشار موی          

باران پر طراوت و مشک تر آفرید   

6 ) تا یک هزار قصّه ی درد و ملال را              

با جان رقم زنند ، دل و دفتر آفرید

7 ) تا در هزار توی زمان ، صد هزار غم            

آمیزه ای ز روح شود ، پیکر آفرید

8 ) تا کشتی شکسته‌ی دل لنگر افکند              

در ساحل نگاه مهی ، بندر آفرید

9 ) عشق آفرید و میوه‌ی دانایی و بهشت        

اهریمن آفرید و آدم و پیغمبر آفرید

..............................

1 ) این زن بساط شاعری اش روبه راه نیست

در ذهن خسته‌اش غزلی پابه ماه نیست (سمانه تیموری)

2 ) دی شیخ با چراغ ، همی گشت گِرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ( مولوی – غزلیات شمس )

دیدگاه‌ها   

#5 محمد علی چراغی 1392-12-10 12:44
نقل قول:
زیبا و دلپذیر . شعر کلاسیک را پایانی نیست !
سلام و درود بر جناب رحیم فلاحتی و سپاسگزارم 10 اسفند
#4 محمد علی چراغی 1392-12-10 12:43
نقل قول:
آفرين و هزاران آفرين برشما استاد با اين دوقطعه شعر بسيار زيبا
براستي حظ وافر بردم
و با پيشكش اين قطعه سروده ام زيره به كرمان يعني شهر شما مي برم بخش اول شعر متعلق به شما و همه پاكان و بخش دوم آنرا هم همانگونه كه از نامش پيداست به سمت اهريمنان پرتاب مي كنم

پاکان واهریمنان
ای آنکه درصداقت وپاکی سرآمدی
کامت بکام وعُمر توهم پردوام باد
چون سیرتت نکو بُوَد و گفتمان نکو
پاداش نیکی ات به جهان مستدام باد
برهر کران که پای نهی گل ستان شود
عطر وجود پرگهرت با قوام باد
شوروشعف نتیجهء کردار نیکِ توست
هم انگبین وشهد وشرابت بکام باد
شیر حلال خورده ای ولقمه حلال
رحمت به روح آن پدرت هم به مام باد
باید که ریخت گُل به ره وپای تاسرت
صدآفرین ُو" زه " به توعالی مقام باد
آزاده ای به حرف وعمل " می ستایمت
فرشت زمین وجمله فلک برتو بام باد
اما توایکه مایه ننگی براین بشر
نفرین این جهان به تو ابلیس تام باد
درشکل آدمی وملبّس به جامه اش
اهریمنی به باطن وننگت تمام باد
نام دَد ارکه برتونهم وهن آن دَد است
خواهم زحق که عُمر کثیفت تمام باد
حیف است نعمتان زمین بهر چون تویی
حتی هوای این کره برتو حرام باد
آلوده گشت فکرم ازاین یادآوریت
لعنت به فکرشوم تو" تام وتمام باد
ای( مهر) ازچه یاد ز اهریمنان کنی
لعنت به هرچه جانی واین سان مرام باد
سلام بر جناب محمد عبداللهی مهر آیین، که مهرت آیین اسن و هزاران درود برشما باد. امروز 10 اسفند 1392 ، تصادفاً به دلیل ورود دوستانی به سایت بنده، از آن طریق وارد نشریه ی الکتونیکی چوک شدم و در پایان غزل خود، شعر بسیار زیبای شما را و مهرورزی صمیمانه تان را خواندم و برای عرض ارادت و سپاسگزاری، وبلاگ تان را یافتم و وظیفه ی خود دانستم که عرض ارادت کنم. درود بر شما باد و پیوسته مهر خدا بر شما مستدام باد. چراغی
http://www.pange-pangare.blogfa.com/
#3 محمد عبدالهي مهرآيين 1392-07-08 01:24
آفرين و هزاران آفرين برشما استاد با اين دوقطعه شعر بسيار زيبا
براستي حظ وافر بردم
و با پيشكش اين قطعه سروده ام زيره به كرمان يعني شهر شما مي برم بخش اول شعر متعلق به شما و همه پاكان و بخش دوم آنرا هم همانگونه كه از نامش پيداست به سمت اهريمنان پرتاب مي كنم

پاکان واهریمنان
ای آنکه درصداقت وپاکی سرآمدی
کامت بکام وعُمر توهم پردوام باد
چون سیرتت نکو بُوَد و گفتمان نکو
پاداش نیکی ات به جهان مستدام باد
برهر کران که پای نهی گل ستان شود
عطر وجود پرگهرت با قوام باد
شوروشعف نتیجهء کردار نیکِ توست
هم انگبین وشهد وشرابت بکام باد
شیر حلال خورده ای ولقمه حلال
رحمت به روح آن پدرت هم به مام باد
باید که ریخت گُل به ره وپای تاسرت
صدآفرین ُو" زه " به توعالی مقام باد
آزاده ای به حرف وعمل " می ستایمت
فرشت زمین وجمله فلک برتو بام باد
اما توایکه مایه ننگی براین بشر
نفرین این جهان به تو ابلیس تام باد
درشکل آدمی وملبّس به جامه اش
اهریمنی به باطن وننگت تمام باد
نام دَد ارکه برتونهم وهن آن دَد است
خواهم زحق که عُمر کثیفت تمام باد
حیف است نعمتان زمین بهر چون تویی
حتی هوای این کره برتو حرام باد
آلوده گشت فکرم ازاین یادآوریت
لعنت به فکرشوم تو" تام وتمام باد
ای( مهر) ازچه یاد ز اهریمنان کنی
لعنت به هرچه جانی واین سان مرام باد
#2 محمد علی چراغی 1391-12-09 12:12
سلام برشمایان باد و نشریه ی وزین و سنگین و رنگین و پر محتوای چوک .ماهنامه ی ارتباطات از سال 1375 منتشر می شود نه 1355 . خواهشمند است دستور فرمایید تصحیح فرمایند . سپاسگزارم از اظهار لطف تان .
#1 رحیم فلاحتی 1391-12-06 22:54
زیبا و دلپذیر . شعر کلاسیک را پایانی نیست !

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692