اردك‌هاي چيني/ لوفكاديو هرن

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

محمد رضا ربيعيان

 

سُنجو شکارچی و بازداری بود که در ناحیه‌ی تامورا-نو-گو در استانِ موتسو می‌زیست. یک‌روز دنبالِ شکار رفت و چیزی نیافت. اما در راهِ خانه‌اش در جایی به نامِ آکانوما جفتی اردکِ چینی دید شناور در رودی که در جهتِ مخالفش جاری بود. کشتنِ اردکِ چینی شگون نداشت، اما سنجو سخت گرسنه بود. به سوی آن‌دو تیری انداخت. به اردکِ نر خورد و ماده به نیزارِ کرانه‌ی دیگر گریخت و ناپدید شد. سنجو پرنده‌ی مرده را به خانه برد و پخت.

آن‌شب رویایی غم‌انگیز دید. زنی زیبا به اتاقش آمد، کنارِ بالشش ایستاد و به گریه افتاد. چنان تلخ می‌گریست که سنجو با شنیدنش دلش به درد آمد. زن به زاری گفت: "آه، چرا، چرا او را کشتی؟ چه گناهی از او سر زده بود؟... در آکانوما ما با هم خوش بودیم و تو او را کشتی!... مگر با تو چه کار داشت؟ هیچ می‌دانی چه کرده‌ای؟ آه! می‌دانی چه کارِ بی‌رحمانه و ناپسندی کرده‌ای؟... تو مرا هم کشته‌ای، چون بدون همسرم دیگر نخواهم زیست!... فقط بگویم که سراغت آمدم."... سپس - دوباره شیون کرد- چنان تلخ که شنیدنِ صدای زاری‌اش مغز ِ استخوان را می‌شکافت- و هق‌هق‌کنان این شعر را خواند:

در تاریک-روشن

خواستم با من برگردد

اکنون در سایه‌ی نیزارِ آکانوما

تنها می‌خوابم

آه! چه مصیبتِ هولناکی!

پس از گفتنِ این سطرها فریاد زد: "آه، نمی‌دانی، هیچ نمی‌دانی چه کار کرده‌ای! اما فردا، زمانی که به آکانوما رفتی، خواهی دید، خواهی دید..." این‌را گفت و با گریه‌ای بس غم‌انگیز دور شد.

بامدادان که سنجو از خواب برخاست، این رؤیا چنان در ذهنش زنده بود که سخت پریشان شد. کلمات را به یاد آورد: "فردا، زمانی‌که به آکانوما می‌روی، خواهی دید، خواهی دید." یک‌باره عزمِ آن‌جا کرد تا دریابد رویایش چیزی بیش از رویا بود یا نه.

پس به آکانوما رفت. کنارِ رود که رسید اردکِ ماده را دید که تنها به آب زده بود. در همین آن، پرنده سنجو را دید، اما به جای گریز یک‌راست به سویش آمد و به طرزی غریب به او خیره شد. سپس با منقار ناگهان سینه‌ی خود را درید و پیشِ چشمانِ شکارچی مرد.

سنجو سرش را تراشید و راهب شد.

.

                                                          Lafcadio Hearn/1850-1904

دیدگاه‌ها   

#1 لطف الله 1390-10-03 14:04
این داستان احتمالا در کشور چین طرفداران خود را داشته باشد که به اردک چینی اعتقاد دارند ولی تو ایران که حتی نمی دانیم اردک چینی چیه؟
نه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692