داستان« آخه چطور يه مادر مي‌تونه؟» اثر« بروس هولند راجرز » ترجمه«ليلي مسلمي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

فكر نمي كني بهتر باشه خيلي زنونه اين مسئله رو با هم حل و فصل كنيم؟ قبل از اينكه بريم سر اصل مطلب بگو ببينم چيزي لازم نداري؟ نوشيدني چيزي نمي خواهي؟ قهوه؟ نوشيدني خنك؟ نمي‌خواهي دستشويي بري؟ خوب تعريف كن قبل از اينكه اين ماجرا پيش بياد اون روز چيكار مي‌كردي؟ تمام روز را با دوست پسرت خونه بودي؟ دوست پسرت مست كرده بود؟ تو چطور؟ مست نبودي؟ اون روز چقدر مشروب مصرف كرده بود؟ شب چقدر؟ خودت چي؟ مي توني تقريبي بگي چقدر؟ بيشتر از شش تا شيشه؟ يا بيشتر از دو برابر؟ دخترت تمام روز توي خونه با شما بود؟ دقیقا کِی دخترت جوزی زد زیر گریه؟ اون لحظه که داشتی دخترت رو تنبیه می کردی وضعیت روحی ات چطور بود؟ وقتی پشت سرهم داشت گریه می کرد تو به چی فکر می کردی؟ دوست پسرت به گریه‌های جوزی توجهی کرد؟ چی گفت؟ برای اینکه گریه اش قطع بشه تو چه کار کردی؟ دوست پسرت چه کار کرد؟ تو در اعتراض به دوست پسرت چه کار کردی؟ اصلا حرفی زدی؟ نه منظورم اینه که وقتی دوست پسرت داشت اون کار رو با دخترت می‌کرد تو بهش چیزی نگفتی؟ سعی کردی دخترتو فورا از خواب بیدار کنی؟ ضربان قلبش رو چک کردی؟ به صدای نفسش گوش دادی؟ اوضاعش رو یک بار دیگه چک کردی؟ خودت ساعت چند از خواب بیدار شدی؟ بعد از اينكه از خواب بيدار شدي چقدر طول كشيد تا وضعيت دخترت رو چك كني؟ مي توني فورا بگي؟ چطوري متوجه قضيه شدي؟ و بعد چه كار كردي؟ قضيه آدم ربايي٬ پيشنهاد تو بود يا فكر او بود؟ سوار كدوم ماشين شديد؟ چطور به فكرتون رسيد كه پارك ايالتي كاسكيدا رو براي اين كار انتخاب كنيد؟ قبلا به آن ناحيه رفته بوديد؟ كي به آنجا رفته بود؟ دوست پسرت بهت گفت كه چرا فكر مي كرد پارك مكان خوبي براي اجراي نقشه اش باشه؟ آن موقع دقيقا كجا بودي وقتي خودت با پليس تماس گرفتي و خبر يك آدم ربايي رو گزارش دادي؟ چيزي هست كه بخواي بيشتر توضيح بدي؟ آيا اين اعتراف نوشت ها دقيقا با توضيحاتت در حضور من مطابقت داره؟ مي خواي قبل از امضاء يكبار ديگه متن رو بخوني؟عليرغم تجربه‌ام در اين حرفه٬ ميتوني حدس بزني چه حسي دارم وقتي دارم اينجوري ازت بازجويي مي كنم؟ برات عجيبه كه چه سوالي رو نمي تونم مطرح كنم؟ تعجب نمي كني بگم منم خودم بچه دارم؟ آخه مگه تو هيولايي؟ ميدوني هيولا چه جور موجوديه؟ اصلا خبر داري همكاراي من چه جوري پشت سر هم به چنين پرونده هاي مشابهي رسيدگي مي كنن؟ تا حالا به جواب سوالاتي فكر كردي كه هيچ كس نميتونه پاسخگو باشه؟ منظورم سوالاتي نيست كه همه ي آدمها از هم مي‌پرسن بلكه منظورم سوالي است كه تنها يك مادر كه از فرط عصبانيت دستانش به رعشه افتاده مي‌تونه بپرسه. رنج مادري كه از اين طرف ميز بتونه درك متقابل داشته باشه از احساس يك مادري كه روبرويش نشسته . اما چرا من نمي‌تونم ؟ چرا نمي‌تونم بپرسم؟

دیدگاه‌ها   

#1 مهد ی 1391-04-29 18:07
سلام خانم مسلمی عزیز این دومین ترجمه ای است که از شما می خوانم. داستان به لحاظ تنوع زاویه دید آن هم در این حجم واقعا خوب بود. اللبته بیژن نجدی هم در یوزپلنگانی که با من دیده اند از این تکنیک استفاده کرده بود. به نظر من داستان کمی ابهام داشت . یا به خاطر ترجمه بود یا اصل داستان ابهام داشت . مثلا ما نمی فهم دختر در حدود چند سالش است و یا آن کار را کرد یعنی چه مفهوم درستی از آن نمی گیرم ... موفق باشید

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692