داستان «مبارزه ی دلقک ها» نویسنده «میا کوتو» مترجم «شکیبا غیاثی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

shakiba ghasi

روزی دو دلقک با یکدیگر جر و بحث می کردند. مردم هم برای لحظه ای می ­ایستادند و از تماشای آنها سرگرم می­شدند.

آنها می گفتند: چه خبره؟

- ای بابا، فقط دوتا دلقکن که دارن جر و بحث می­کنن.

کی آنها را آدم حساب می­کنه؟ هر دو تا دلقک مسخره باز جواب­های دندان شکنی به یکدیگر ­می دادند. بحث  آنها کاملا چرند و پرند و موضوع آن احمقانه بود. یک شبانه روز سپری شد.

صبح روز بعد هردوی آنها رفتار زننده ای داشتند و سعی می کردند از یکدیگرکم نیاورند. در این حین افرادی که در خیابان حضور داشتند از این تظاهر و نمایش لذت می بردند. دلقک ها شروع کردند به طعنه زدن و  فحش های شیک تر و مجلسی تر دادن. رهگذرها هم که باورشان شده بود نمایشی در کار است کنار پیاده رو برایشان پول می گذاشتند.

اما روز سوم دلقک ها به این نتیجه رسیدند که کمی خشونت به آن اضافه کنند. ضربه های نامنظمی به یکدیگر می زدند، صدای دنگ و دونگ لگد هایی که در هوا می پراندند بیشتر از صدای برخورد پاها به بدنشان بود. بچه ها جست و خیز کنان ادای مشت و لگد دلقک ها را درمی آوردند. و به دلقک ها و ضربه زدن به خودشان می خندیدند. پسر بچه ها پول بیشتری را برای این حجم از خوشگذرانی می دادند.

-بابا یکم پول بده کنار پیاده رو بزارم براشون.

روز چهارم، ضربه ها و مشت ها جدی تر شد. از پشت نقاب دلقک ها خون می چکید. بعضی از بچه ها ترسیدند. حالا راست راستکی خون بود؟

والدین آنها با گفتن -شوخیه بابا، نترس، حرص نخور. به آنها دلداری می دادند.

در این مسیر پر هیاهو بعضی ها کشیده های بی هوا می خوردند. اما این فقط سرگرمی زیر پوستی ای بود که منجر به خنده های بیشتری می شد. کم کم افراد بیشتری به تماشاگران می پیوستند.

-چه خبره؟

هیچی. یه بحث دوستانس. ارزششو نداره جداشون کنیم. خودشون خسته میشن. دارن مسخره بازی در میارن.

روز پنجم، یکی از دلقک ها با خودش چوب آورده بود. همان طور که به سمت رقیبش پیشروی می کرد، ضربه ای زد که کلاه گیسش از سرش افتاد. آن یکی دلقک عصبانی هم مسلح با یک چوب بیس بال به همان اندازه با همان محاسبات غلط جوابش را داد. صدای حرکت ترکه های چوبی در هوا هنگام پشتک وارو زدنها ی هیجانی شنیده می شد. ناگهان یکی از تماشاگران ضربه ای خورد و دراز به دراز افتاد.

همه چیز در هم برهم شد، تماشاگران به دو گروه تقسیم شدند. کم کم میدان جنگی شکل گرفت. گروه های مختلف به یکدیگر مشت حواله می کردند. تعداد بیشتری روی زمین افتادند.

دو هفته ای می گذشت که همسایگان اطراف خبردار شدند جنجالی گیج کننده به خاطر دو دلقک پیش آمده و در بازار شهر بلوایی به پا شده است. به نظر همسایه ها اتفاق مضحکی بود. بعضی از آنها به محل درگیری رفتند تا از صحت اخبار مطمئن بشوند. آنها هم نظرات مخالفی داشتند و به دودسته گی پیش آمده دامن زدند. درگیری هایی در بین همسایگان شکل گرفت.

روز بیستم صدای شلیک گلوله ها شنیده شد. هیچ کس از منشا این صداها خبردار نبود. این صداها از هر نقطه ای در شهر می توانست شنیده شود. ساکنین شهر وحشتزده خودشان را مسلح کردند. کوچکترین حرکتی مشکوک می زد. شلیک ها بیشتر و بیشتر شد. خیابانها پر از جنازه شده بود. وحشت در کل شهر سایه افکنده بود. خیلی زود کشتار و قتل عام فراگیر شد.

روز سی ام پس از یک ماه تمام ساکنین شهر کشته شدند. همه به جز دو دلقک. آن روز صبح هر کدام از دلقکها در گوشه ای نشستند و لباسشان را از تنشان درآوردند. خسته و کوفته به یکدیگر نگاه کردند.  سپس ایستادند، یکدیگر را در آغوش کشیدند و به پرچم های پخش و پلا می خندیدند. دست در دست هم تمام پولهای کنار پیاده رو را جمع کردند و با هم از شهر مخروبه رد شدند درحالیکه حواسشان بود پا روی اجساد نگذارند. و به دنبال شهری دیگر آنجا را ترک کردند.  

درباره ی نویسنده: Mia Couto روزنامه نگار و زیست شناس اهل موزابیک که آثارش به زبان پرتغالی در بیست و دو کشور به چاپ رسیده است. او جایزه ی بین المللی Neustadt International Prize را در سال 2014 و جایزه ی Camões Prize for Literature را در سال 2013 از آن خود کرد. اولین رمان او به نام Terra Sonâmbula (Sleepwalking Land) یکی از بهترین دوازده کتاب آفریقایی قرن بیستم است.

دیدگاه‌ها   

#1 مجتبی پنابادی 1400-09-16 11:09
سلام عالی بود. سپاس

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستان «مبارزه ی دلقک ها» نویسنده «میا کوتو» مترجم «شکیبا غیاثی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692