سه شعر از «سامره عباسی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

روح خانه

تو فکر می کنی که روح چیز ترسناکی ست

 

اما باید به تو بگویم که این خانه روح می خواهد

تو فکر می کنی که دل گرفتگی ات بخاطر چیدمان مبل ها و صندلی هاست

که مدام جایشان را و جایت را عوض می کنی

اما باید به تو بگویم که این خانه روح می خواهد

نگاه کن

همه چیز در این خانه دلتنگ است

مبل ها و صندلی ها دلتنگ درختانند

درختانی که روزگاری خیال می کردند

عاقبت دفتر مشق کودکانند یا دستکم دفتر شعری

و پرده ها که دلتنگ بوته های پنبه اند

و شمع ها که دلتنگ شان های عسل

و تو نیز دلتنگ چیزی در درونت

که نمی دانی نامش چیست

یا اینکه می ترسی بر زبانش بیاوری.

 

ترس ها

ترس هایت را خوب می شناسم

ترس از دست رفتن است

ترس از دست دادن

و ناتوانی بر از دست رفتگی ست

ترس های من نیز همین هاست

زیرا ترس ها نمی ترسند

آنها شجاعند

پنهان نمی شوند

شمشیر می کشند

می درند و

پیروز می شوند.

 

 

هایکو

دو مارمولک، روبه روی هم

ساعتها خیره مانده اند

به پروانه ی سفید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

داستان کوتاه «غارغار» نویسنده «سامره عباسی» شعر آزاد.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692