ماشه را بچكان/ عباس عابد

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

تیر اندازی را از پدرش یاد گرفته بود . تنها فرزند خانواده بود . پدرهمه فنون را به تنها دخترش یاد داد. تیر اندازی یکی از آن کارهای مورد علاقه اش بود که پرنده را در حال پرواز شکار می کرد! هرگز خطا نمی کرد.

از روزی که شکارچیان شهر خرس ماده را شکار کردند ، شکم چند تن از روستاییان را خرس نرپاره کرده بود . می گفتند خرس نر انتقام همسرش را از اهالی می گیرد، اما آنها در شکار خرس ماده نقشی نداشتند.

 وسط جنگل در خانه ای تنها ماندن کار هرکسی نبود عادت کرده بود. از روزی که همسرش برایش هوو آورد، هفته ای چند شب تنها می ماند. نقطه اتکایش به تفنگ دو لول شکاری بود که همیشه آماده شلیک بود.

  روزی که خرس به همسرش حمله کرد، زن روی بالکن نشسته بود. مرد فریاد زد ماشه را بچکان...

... کافی بود فقط ماشه را بچکاند...

دیدگاه‌ها   

#14 علی نامی 1392-04-03 11:28
سلام
آقای عابد من عادت دارم نخست نظرات را بخوانم. شما در پاسخ یکی نوشتید که مجبورید بدلیل داستانک بودن خلاصه اش کنید. جای خوشحالی نیست که شما این گونه ناشیانه درباره ی داستان بسیار بسیار کوتاه یا داستانک سخن می گویید. اعصابم ناراحت شد و اصلا نخواندم. ببخشید.
#13 م. فلاح هاشمي 1391-02-18 16:17
داستانك شما عليرغم تصاوير بسيار خوب بود. بخصوص پايان داستان...
اينبار خرس مانده گويا انتقام مي گرفت اما از خرس نر!؟
#12 عباس عابد 1391-02-08 06:03
سلام
نظر لطف شماست.
#11 عباس عابد 1391-02-08 06:02
سلام
ممنون از نظرتان.
#10 عباس عابد 1391-02-08 06:01
سلام
ممنون که نظر دادید
وقتی نام داستانک می گذاریم مجبوریم خلاصه اش کنیم، چاره ای نیست.
#9 عباس عابد 1391-02-08 05:59
از لطف شما ممنون
#8 طيبه تيموري 1391-02-07 14:51
سلام
آنچه كه از شنيدن داستان هاي شما دستگيرم شده اين است كه شما مي دانيد چه مي خواهيد بنويسيد. اين به معناي داشتن درونمايه خوبي براي نوشتن است اما در نگارش و توليد داستاني چندان بادقت عمل نمي كنيد. مثالم مي تواند تكرار تنها بچه بودن و تنها دختر بودن باشد. با اينجال داستانك خوبي بود. برايتان آرزو ي موفقيت دارم
#7 بهروز 1391-02-07 03:33
سلام داستانک خوبی بود.بدون هیچ جمله اضافی.
من هم موافقم که جمله پایانی خیلی خوب بود
سپاس
#6 شفيعي 1391-02-05 19:48
در سه پاراگراف اول ريتم داستان كم و بيش آهسته جلو رفته اما در انتها داستان با شتاب تمام مي شود.
#5 مژده الفت 1391-02-05 04:22
جمله آخر واقعا عالی بود . از این داستانک خیلی خوشم آمد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692