گذری کوتاه بر تأثیر موعود باوری در شعر معاصر(به قلم سلبی ناز رستمی )

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

    وقتی صحبت از«انتظار» و«منتظر» می شود؛درحقیقت ادبیاتی را می طلبد که درآن ذائقه ها و نگاهها به مقوله ی تاثیرگیری و تاثیرپذیری آن اززبان «احساس و قالب» از طریق مفاهیم عرفانی ـ دینی در باور ادبیات فارسی به منصه ی ظهور رسد،چراکه ادبیات« انتظاروموعود» ادبیاتی می باشد که با زبان بلیغ و رسای خودشعر آیینی را رونق می بخشد. انتظارِفرج نیزیکی ازآن مقوله های جهانی است که اکثراندیشمندان، عالمان، ادیبان وشاعران را درگیر خود کرده به طوری که مطالعه و تعمق دراین عرصه براساس تقسیم بندی های ادبیات آیینی؛ بعد از ادبیات عاشورا ، بزرگترین سهم را به خود اختصاص داده است. درواقع ادبیات انتظار نیز یکی از آن نمونه ادبیاتی می باشد که از شاعران کهن سرا و معاصر درعرصه های انتظار و موعود در قرآن و روایات، در نهج البلاغه و همچنین درجریان های ادبی، یک پیشینه ی بسیار مستحکمی از شعر انتظار و موعود را ارائه می دهد. این جنبش هابه تفصیل توانسته سیمای موعود و انتظار را به شکل بی بدیلی در قالب شعر ، این تاثیر پذیری را صرف احساس شاعرانه نماید. موعود باوری دراشعار شاعران کهن سرا چون؛ فیض کاشانی، محتشم کاشانی ، وحشی بافقی ، حافظ، سعدی شیرازی ، مولوی ، طالب آملی ، شفیعای شیرازی، خیام... وهمچنین دراشعار شاعران معاصری چون؛ قیصرامین پور، علی موسوی گرمارودی، سلمان هراتی ، طاهره صفارزاده ، یوسف علی میر شکاک ، سید حسن حسینی وعلی معلم و ...با بهره گیری از عریان ترین و بی پرده ترین کلمات درجهت ابراز عشق و محبت درونی با اوج گیری احساساتی همراه بوده که از همان منظرشاعر ارادت خود را از طریق تأثیر شعر، با لطیف ترین درس های اخلاقی ـ اجتماعی بروز می دهد . از این رو موعود باوری همسنگ و همتراز با عشق و محبت به جد بزرگوارشان امام حسین(ع) و قضیه ی رجعت با شعله های پرالتهاب شعر، موعود پژوهی شده است.ازامام علی(ع) آمده است که:«الرجعه قبل القیامه ینصر الله بی وبذریتیالمؤ منین ؛رجعت قبل از قیامت واقع می گردد وخداوند، ما وذریه ی مؤمنین ما رادر رجعت نصرت و یاری می رساند.» (مجلسی ، ج 53، 130)

ودرحدیث دیگری نیزآن امام همام فرمودند :« الرجعه قبل قیام قائم ومعه وبعده؛ رجعت قبل از قیام ، همراه قیام وبعد از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تحقق پیدا می کند. »  ( همان ، ج 53،‌ 250)

این وعده به شکل محسوس وملموسی در شعرشعرا جانمایه گشته و جنبش های احساسی ـ روحی عمیقی رابه دنبال داشته است،احساس هایی که خداوندگاران سخن در شعر وادبیات به کار می گیرند ، درحقیقت برجسته ترین و باشکوه ترین آموزه های دینی (اصالت ها وارزش ها ، سجایای اخلاقی ، باورهای قلبی ـ آسمانی) خود را در نمودار شعر لحاظ می کنند.

موعود باوری:

    موعود درفرهنگ معین به معنای وعده داده شده و وعده کرده آمده است. اما ازمنظرگاه اسلام به معنای وسیعی تعریف شده اینکه ؛ ایمان قلبی بر امامت و ولایت حضرت ولی عصر(عج) وامید به تحقق فرجِ ظهورش وآغازحکومت صالحین بر روی زمین است، چراکه انتظار در بینش اسلامی به معنای نوعی آمادگی وپابه رکاب بودن نیز می باشد که با حرکتی آسمانی وبا خودسازی در مکتب قرآن به آن درجه ی خود باوری را ممکن می کند. تأثیر آن بر شعر وادب فارسی درحقیقت عواطف شورانگیز انسانیت را با طرح شکوهمند فرهنگ غنی انتظار پیوند زده و اندیشه های مذهبی ـ دینی با درد و ناله ی جانکاه از فراق معشوق به نبوغی تازه تر بدل می گردد. نبوغی که به فضای بازگشتن به خود با زبانی مستقیم وغیرمستقیم به جنگ با ستمگران و ظالمان و نیز کمک به مظلومان را با حساسیت های خاص دنبال می کند، چرا که همه ی ادیان و مذاهب به وجود منجی آخرالزمان ایمان دارند و به طریقی با نام های منجی دوعالم ارتباط تنگاتنگی از طریق ادبیات برقرار می کنند. زیرا « اعتقاد به ظهورمنجی ومهدویت درمعنای عام خود ، یک باوردینی فراگیردر بین انسانها بوده است . درادیان مختلف ، چنین اعتقادی به نحوملموس وبارزی تجلی یافته است و منجی با تعابیر مختلفی چون ؛ «مسیحا » در یهود و مسیحیت، «سوشیانت »در زرتشت ، ودر نهایت « حضرت مهدی (عج) » در فرهنگ اسلامی یاد شده است .»( حکیمی ، 1360: 65)

    با این تعابیر واژه ی موعود درحقیقت یکی از مقدس ترین مفاهیم دینی است که در روایات و احادیث مستمرا"برآن تأکید وتأیید گشته است. مصداق همین وعده ی الهی در بیانات مقام معظم رهبری ( دامت برکاته )نیز متبارز است :« حجت خدا دربین مردم زنده است ،با مردم زندگی می کند ، مردم را می بیند ، با آنهاست. دردهای آنها وآلام آنها را حس می کند. انسانها هم ،آنهائی که سعادتمند باشند ، ظرفیت داشته باشند در مواقعی به طور ناشناس اورا زیارت می کنند. او وجود دارد یک انسان واقعی، مشخص ، با نام معین، با پدر ومادر مشخص ودرمیان مردم است و با آنها زندگی می کند. این خصوصیت عقیده ی ما شیعیان است                                                                                       

    مهمترین موضوعاتی که ادبیات موعود و انتظارحول محور آن می چرخد عبارتند از ؛ مهدی به عنوان تنها مصلح جهانی ، غیبت وانتظار ، عشق و دلدادگی ، نماد یعقوب و یوسف (ع) و ... را به خود اختصاص داده است . اما به نظر نگارنده ارتفاع این انتظاردرشعر شاعران کهن و معاصر ، بیشتر با محبت و فراق متبادر می گردد. هرچند این موضوع درادبیات فارسی سابقه ی دیرینه ای نیز دارد، اما به علت تازگی و طراوت مقوله ی موعود باوری که ازدیر باز درآثار منثور و منظوم با تکیه برآیات قرآن و احادیث و اخبار معصومین (ع) دلچسب تر و شفاف تربیان گشته ، هرروز نگاه های تازه تری رابه شعر اهل بیت(ع) مطرح می کندکه ادبیات معاصر امروز ما در این مورد جایگاه تکثر فرم و قالب و محتوی و مضمون و درونمایه به شکل وسیع تری را به خود مشغول داشته است. 

    درادبیات فارسی نیزکلمه ی « موعود» با الهام از انوار قرآنی به شکل گسترده تری تبارز می یابد، آیه ی «هوالذی ارسل رسوله بالمهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله وکفی بالله شهیدا"؛ سه بار در قرآن مجید آمده است، این تبارز ، یکی درسوره ی توبه : آیه ی 33 ، دیگری درسوره ی فتح :آیه ی28 ، ونیز درسوره ی صف :آیه ی 9 می باشد که این آیات درحقیقت از غلبه ی پیروزی اسلام بر همه ی ادیان خبرمی دهند ،‌چرا که متون ومعنای این آیات هنوز پیاده نگشته و همچنان به شکل وشمایل وعده و وعید درشعرزبان فارسی ساطع یافته که درآینده ای نه چندان دور این موعود باوری به حقیقت خود نزدیک گشته و قیامت نخواهد آمد،مگر اینکه این وعده ی الهی عملی شده و به سرانجام رسد. بنابرین« ظهور مهدی موعود غلبه ی حق برباطل درکل جهان است، هر قوم راجع به آینده ی جهان نظری دارند، آینده ی جهان درنظر اسلام، فرج عمومی وتشکیل حکومت واحدجهانی اسلام است.»( قریشی ،1371: 752)

    این چشم انداز درادب فارسی نوعی ارادت به آستان حصرت دوست است که با بارقه ای ازباورهای مذهبی و حماسه های عرفانی آن حضرت خون تازه ای را درکالبد شعر شاعران بعد از انقلاب دوانده  است، شوری که با همآغوشی ارزش های دینی گسترده ترین معنا و مضامین عرفانی را چاشنی ذوق و شوق هر ادبیاتی کرده ،«با این وجود رسالت بزرگی بر عهده ی شاعر وشعر اوست و او باید بتواند از تمامی لوازم محتوایی و لفظی مورد نیاز برای شعر گفتن به بهترین نحو استفاده کند . شاید بتوان گفت که شکل و محتوی یا به عبارتی همان صورت و معنی درشعر، دوبال پروازشعربه سوی کمال وحقانیت واقعی آن است.» ( قاسمی ، 1383: 15)                                                                      

    درتاریخ ادبیات موعود ، جلوه های عاشقانه و عارفانه ی رویدادی است که در شعر معاصربازتاب ویژه ای دارد، ازآن جایی که این واقعه در تمام ادیان آمده ، در این تحول ، موعود باوری درشعر و ادبیات ملل جهان نیز اتفاق افتاده و به ثبت رسیده است. ادبیاتی متفاوت که هرکدام موعود باوری را از منظرگاهی دیگرمورد ارزیابی شعر و ادب قرار می دهند. در ادبیات معاصر نیز این عشق و اردات با ابعاد زمانی ، مکانی درهم آمیخته که گاه با شوق وصال ،گاه با فراق یارچنان ساحتی را درمنظر مخاطب ترسیم می کندکه گویی ادبیاتی برآمده ازمکنونات حسی ـ عاطفی خواننده است که زمان ومکان را درطرفه العینی ازکف داده ودردنیای گمشده ی خویش سیر می کند. این نوع نگاه درادبیات فارسی وتأثیر موعود برآن درحقیقت برآمده از یک احساس لطیف قرآنی است که بی بدیل ترین اشعارعارفانه ـ عاشقانه را درادبیات ما جانمایه می کند.. با این اوصاف تأثیرشعرانتظار وباوربه وعده های قرآنی، بستری لطیف وعاطفی برای گفتگوبا منتظر و موعود است که شاعر با حساسیت تمام آن را درتعریف به موعود باوری در شعرخود بازتاب می دهد؛چرا که «شعر یک پدیده ی انسانی است برای انسان هاست.»  ( پدرقمی ، 1355: 14)

موعود باوری در شعر بعد از انقلاب:

    ادبیات انتظار یکی ازموضوعات محوری ادبیات انقلاب به شما می آید که توجه شاعران ونویسندگان را به این مقوله با الهام ازآموزه های قرآنی درخصوص جلوه های انتظارو موعود جلب کرده است؛ به طوری که احاطه ی شاعر به این مقوله از طریق ادبیات تا همیشه به شکل یک رستاخیز عرفانی در رشد و کمال انسان تا اوج فلاح و رستگاری در شعر و ادب فارسی تابیده است. فضای این دوره از شعر موعود هم متأثر از نگرش ها و بینش ها بر شیوه ی زندگی و بیان دغدغه های فرد از طریق خویشتن داری و صبر بر عوامل مشکل افزا و همچنین تحمل مصائب و سختی ها در عرصه ی شعر انتظارو موعود به روشنی قابل برداشت است ،برداشت این نوع اندیشه ها به طرز شگفت آوری نسبت به موعود باوری تغییرکرده و به شکل وسیع تری در عرصه ی ادبیات به جولان دهی می پردازد. پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مهمترین حریم ها درجهت خلق حماسه ی انتظار و گسترش موعود در عرصه ی ادبیات می باشد که با آموزه هایی متأثر ازشعردینی بزرگترین رهاوردِ تحول انقلابی در عرصه ی شعرانتظار را به وجود آورده است ؛چرا که انقلاب از حیث لغوی ؛« به معنای برگشتن است ، برگشتن از حالی به حال دیگر، دگرگون شدن ، آشوب و شورش می باشد.»  ( عمید ، 1383: ج اول ، 253)

    انقلاب ازحیث مفهومی نیز به معنای ؛« نوعی ازکنش سیاسی جمعی توده ای گفته می شود که در قالب منازعه ای خشونت آمیز برای قبضه ی قدرت دولتی در درون واحد سیاسی مستقلی شکل می گیرد . بنابراین ، انقلاب ، نیازمند سازمان دهی،رهبری وایده ئولوژی برای بسیج است و همواره سطحی از خشونت را به همراه دارد.»    ( بشریه ،1382: 193) 

ازحیث ادبی نیز به معنای دامنه دارکردن آثارمنثور ومنظوم در عرصه ی شعر و ادبیات فارسی می باشد که از لحاظ حماسه آفرینی به زبانِ احساس و قدرت ، تحولی را با موضوعات متفاوت درادبیات آیینی خلق می نماید. انقلابی که می تواند براساس تقسیم بندیهای تنومند ادبیات فارسی مجال جولاندهی را به زیر مجموعه های فرعی شعر داده که یکی از این شاخه ها، ادبیات موعود و انتظار است که پس از انقلاب اسلامی به طور گسترده تر و عمیق تر به بحث گذاشته شده است.

    از مباحث مهم دیگر، ادبیات تحلیلی درشعر انتظار و موعود است که با استناد به آیات قرآنی ، روایات و احادیث، در اشعارشاعران معاصر بعد از انقلاب به وضوح به چشم می خورد، این آموزه ها درجامعه ی پراز ظلم وستم امروزی با نکوهش از جنگ و ترغیب به صلح بهترین وبیشترین درونمایه هارا از سیمای یک جامعه ی منتظراز طریق زبانِ ادبیات ارائه می دهد.

    شعرموعودیکی ازآرمانهای عمیق و ریشه ای درمکتب اسلام به شمارمی آیدکه توانسته روح باورانتظار را با احیای شعرگونه ی اسلامی ، جهان موعود را با تصاویری زنده و پویا ، جهت داروهدفمند نشان دهد . ادبیاتی که شاعر بطن آن با یقین و اعتقاد به وجود آخرالزمان ، تمام احساسات درونی خود را پرورش داده و درانتظار بهترین مرد خدا معیارهای درست انسانی را به طریقی از شاهراه شعر و ادب فارسی به ظهور می رساند. این ادبیات متأثراز همین پدیده های انقلابی ، قلمرو عظیمی از شعر موعود را به خود اختصاص می دهد ،پیشینه ای که توانسته شعرآیینی مارا به مراتب با رشد قابل ملاحظه ای دردسترس طالبان و سخنوران شعرفارسی قراردهد. با این وجود شعرموعود و انقلاب درکنار همدیگر به تبیین ارزش ها و اصالت پرداخته که هرکدام فراخور زمانی و مکانی خود بیشترین تأثیر معنوی را بر نهاد مردم می گذارد«... وهمین انتظاراست ، که عالی ترین انگیزه ی سوق بشربه راه کمال وجمال و رشد تعالی است ؛ ودر پایه گذاری حکومت قرآن که درآن انسان الهی فرمان می دهد، اثری بس عظیم دارد و می تواند وسیله ی سعادت یک امت قوی واستوار باشد.»  ( خلجی ،1387: 57) 

ادبیات موعود، هویت راستین باور را با مفاهیم والای انسانی در هم آمیخته و با تفاسیرِ ژرف گونه ای چون ؛ضرورت انتظار، اهمیت انتظار ، فطرت انتظار ، زمینه ی انتظار را در اشعار انقلابی خود منعکس می کند .  به همین خاطر ادبیات موعود در شکل گیری شخصیت های فردی – اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد، زیرا دسترسی به وعده های راستین حق صورت نمی گیرد ، مگر اینکه احساس های واقعی منتظران با قالب های ویژه ای به منصه ی ظهوررسد. شاعردر این انقلاب از منظرگاهی دیگر به مقوله ی انتظار و موعود نگاه می کند، موعودی که به گواه اشعار، شیفتگی و آشفتگی را درکنار هم داشته و پابه پای هم راه را برای بهترین سروده هایی بازمی کندکه با حماسه های عاشورایی ، انتظار، انقلاب امتزاج و پیوند می یابد. این شعرها درحقیقت، عاشقانه ـ عارفانه ترین سروده هایی است که شاعر در برش خاصی از زندگی خود آن را سروده است. بی شک یکی ازشخصیت هایی که توانسته بعد از انقلاب با زبان شعر بر ادبیات انتظار تأثیر ژرفی بگذارد، مرحوم قیصر امین پور است. وی با شناخت زیربنای موعود و باور به وجود کسی که خواهد آمد؛ برجسته ترین اشعارش را با محوریت عصرانتظار در شعر معاصر به تصویر کشانده است. شعر« ناگزیرِ» امین پور یکی از اشعار بلندبالای اوست که از منظرگاه اجتماعی ، دینی ، سیاسی ، حتی اقتصادی قابل واشکافی و تحلیل می باشد. بسیار صمیمانه با مخاطب اشعارش ارتباط برقرار کرده  و موعودباوری خود را درشعربه سادگی بیان می کند. « برای او هیچ شادمانی از این بالاتر نباشد که افکار واحساسات خویش را به گوش دیگران برساند وفصلی از منویات وعقاید واحساسات خویش را به زبانی که ازلطف تعبیر ونعمت ابداع بهره مندودست پرورده ی قریحه ونماینده ی شخصیت اوست برای کسانی که شیفته ی این گونه آثارند و خواه وناخواه آرزو ونیازهایشان با او تفاوت چندانی ندارد، فروخواند ودر جهانی که آدمی همواره درصدد آن است که چیزی از درندگی و خوی بهیمی را که در مبارزه با طبیعت جهان مادی پیدا می کند از خود بزداید، برای مردم چراغ هدایتی باشد و افکار و نیات آنان را به خیر و صلاح و دوستی . مهر و عطوفت رهبری کند. »     (صورتگر،1368: 284ـ283)

انتظار وفراق:

« این روزها که می گذرد ، هرروز

احساس می کنم که کسی درباد

                                    فریاد می زند

احساس می کنم که مرا

از عمق جاده های مه آلود

یک آشنای دور صدا می زند

آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور

مثل عبور نوروز...                                             ( امین پور، 1378: 59)

    این ابیات درحقیقت موعودباوری شاعررا با ملموس ترین احساس ها همراه می کند. اوج گیری منتظرانه ای که درنهایت با عاشقانه ترین پیامد معنوی همراه می شود . مقدس ترین لحظه ای که شاعر را گاه به سکوت و گاه به فغان وا می دارد ، وی با تلفیق التذاذ روحی ـ روانی  انتظار وفراق ، پربسامدترین شوق انتظار را بر دوش افعالی افکنده که با بافتی هنرمندانه اوج احساسات خود را صراحتا"برزبان آورده ویک طورهایی آرزومی کند که کسی بیاید و چنان نوروز، تحولی عمیقی رادرکائنات پدیدآورد. عمیق ترین درونمایه هایی که در ادبیات فارسی دستمایه ی شعری اکثر شاعران بوده انتظار وفراق می باشد.

عزت نفس وکرامت انسان:

روزی که روی درها

با خط ساده بنویسند :

« تنها ورود گردن کج ، ممنوع !»

وزانوان خسته ی مغرور

جز پیش پای عشق

با خاک آشنا نشود ...                                                    (همان ، 61)

   قیصر با بینش دیگری به جهان و پیرامون خود نگاه می کند، می خواهداز تنگنای زندگی باعزت وسربلندی بیرون بیاید. شاعر با اشاره به ورودگردن کج ، ممنوع / در حقیقت به کرامت انسانی توجه کرده که درهربرهه ی زمانی دستخوش بی مهری ها می گردد.در ادامه ی این شعر؛حقیقت راستین موعود ، عزت انسانی ، اعتماد ، صلح طلبی ، آرمان ها و ارزش ها، جهان وجهانیان را با تصویرگری های بیانی به رشته ی شعر می کشاند. درآخر موعود باوری خود را با حسرت بیان می کند که آیا وقت آمدن موعود او زنده خواهد بود یا اینکه ... از آنجاییکه شعر انقلاب نیزشعر امیدواری ست دراشعاراو هم امید به آمدن منجی برحق به رسایی می تابد.

مفاهیم فلسفی ـ دینی

« ای جانِ جان جان جهان های مختلف !                    ایمان عاشقانه ی جان های  مختلف

 روح سلام در تن هستی     که زنده ای                    همواره در نسوج زبان های مختلف

 رویای   دلنواز   صدف های      ساحلی                     دریای     مهربان   کران های مختلف

تنها به   ابروی  تو  آرام      مانده است                      آتش فشانی  فوران های   مختلف »

                                                                                               (مودب ،1377: 29)

درطول این شعر، شاعر با وسواس و رها از هرگونه تعلقات دنیوی حوزه های خلقت را به طریقی درگیر مفاهیم فلسفی ـ دینی می کند. ادبیاتی که با زبان رسای خود به جریانات تکامل دنیا ، دین و خلقت پرداخته که همه درانتظار آن نقطه ی پایانی هستند که باآروزی دیدار او تحقق می یابد. شاعر به جهان وغیبت کبری و اراده ی خداوند که توآمان با باور انتظار و نظام احسن طبیعت هماهنگ وسازگار است نیز اشاره ای ایهام گونه دارد.

« مژده ست گویی در خبر آخر زمان را                خورشید از مغرب فروز آسمان را »

                                                                                        (معلم ، 1387: 171)

    دراین بیت موعود باوری و انتظار تنگاتنگ یکدیگر قرار گرفته اند. شکوه لذت بخشی که از طنین کلمات بربستر شعرجاری گشته ، درحقیقت روح راستین حقیقت را با انتظار طبیعت گره می زند. شاعر در عطش آمدن مسافری که برایش عزیزست زبان به شور وشعف می گشاید ، معلم دراین بیت از منظر متفاوتی به مقوله ی موعود می نگرد که درآن شاداب ترین حادثه را با تراژدی ترین انتظارات در شعرش متبلورکرده است. همچنین بیت تلمیحی به نشانه های ظهور امام عصر ـ علیه السلام ـ نیز دارد و روایتی از حضرت امام محمد باقر (ع) که فرمودند:« زود است که در آخرالزمان آیات و نشانه هایی از قدرت خدا بینی ( ازجمله این نشانه ها) طلوع خورشید از مغرب است.» ( مجلسی ، 1429: ج 52، 181) 

استغاثه :                                                                           

« آن قدر گم شدی

تا چون درخت

هر که صدایش

سبز وبلندبود

خاموش و ناپدید شد1

ازبس نیامدی

تا «انتظار»

در چشم های من ،

در گیسوان هرچه به جز تو

سپید شد!                                                                              ( علی پور ، 1378: 25)

استغاثه نیزچنان مفاهیم دیگرشعری ازفراق و دوری یار نشأت می گیرد یکی از آن مضامین پرباری که در شعر مذکوربا عجز از این همه انتظار ارائه می شود. علی پور عجزو ناتوانی ازاین همه فراق وانتظاررا به شکل غیرمستقیم و با تلمیحی آکنده ازدرد و رنج رابه شکل ماهرانه ای درشعرش تداعی می کند. و همچنین با الهام از داستان دوری یعقوب از فرزندش ، خودرا در چنین حال و احوالی قرار می دهد.در سوره ی یوسف آیه ی 84 آمده است:« وقال یا اسفی یوسف وابیضت عیناه من الحزن ِ...؛ گفت وااسفا برفراق یوسف عزیزم ، واز گریه وغم چشمانش درانتظار یوسف سفید شد.»

دعا:

« ... بی تو قناری های عاشق را

برنطعی خاربنه سربریدند !

بی تو زمین به کسالت تن داد

وآسمان به اسارت رخوت !

اما دل های ما

هیچ گاه تسلیم نشد !

ودست هایمان ، تا قله ای برپیشانی آسمان

بالا رفت !

ودعای فرج خواندیم

ونماز راباشمشیر قامت بستیم !                                   ( میرهاشمی ، 1367: 85)

    میرهاشمی اعتقاد راسخش را به ماهرانه ترین شکل ممکن در شعرمنعکس می دهد. وی با بیان جلوه های حقیقی ونمادگونه ، صبح  رابهترین زمان برای استجابت دعا وزیارت یار سفرکرده ی خود می داند که با پاکباختگی  تمام ،راز و نیازهای خود را به طریقی به کربلا و امام شهیدان پیوند می زند.تلفیق این نوع شعرها بعد ازانقلاب بیشتردرآثار شاعرانی چون؛ سید حسن موسوی گرمارودی ، مرحوم سید حسن حسینی ، سلمان هراتی ، قیصر امین پور، استاد طاهره صفارزاده ، حمید سبزه واری ، علیرضا قزوه برقلمرو شعرِ انقلاب، عاشورا و انتظار خوش تر می درخشد.

اعتراض ومسایل اجتماعی :

«یا مهدی !

سپید ،سیاه است

و کودکان مهمان صاعقه و ساطورند !

از قهقه تا مرثیه ، مرگ است وباروت

پس پرنیانِ دست توکجاست ؟

کوهی که توبایداز آن پیدا شوی ،

تنها صدایم را به من بازمی گرداند !

این جا چندی است که دف ها ،

تورا شیهه می کشند !»                                                          ( جعفریان ،1378: 49)

   شاعربه صبرو استقامت مردم توجه نشان می دهد در حالی که آمادگی و شکیبایی را بهترین درس انتظار نیز تعریف می کند. هرچند با شکوه وگلایه از روزگار و موانع موجود درآن به زبان اعتراض  نیز روی آورده ، اما بازهم چشم به راه بودن را لذت بخش می داند. در حقیقت شاعربا طرح این شعر، دغدغه ها و دلمشغولی های خودرا دربه دست آوردن یک دوست ثابت قدم که درکوره راه نامساعد جامعه وزندگی همیشه و همه حال با او همراه وهمگام باشد را آرزو می کند. اشعاری سرشار ازتعهد و دین محوری در پیرامون موعود و انتظار که هرکدام درجایگاه خود به پاره ای از احساسات مردمی بر می گردد . درحقیقت شعرموعودوانقلاب ازتحولی دلچسب وشیرینی نشأت گرفته که شاعربا آزادی تمام به احساس های درونی خود مجال تأمل و تعمق داده ؛ شعری که دررهگذرزمان وانقلاب همیشه تداعی گرکسی است که حتما"خواهد آمد ...

آرمانهای شخصی ـ خصوصی :

    بعد از انقلاب دیدگاهها نسبت به شعر موعود درادبیات فارسی بسیارتغییر کرد . شاعر از یک منظرگاه متفاوتی به مقوله ی انتظار اندیشید . اندیشه ای که گاه شاعر را با خود هماهنگ کرده و گاهی هم اورابه سمت و سوی ناامیدی سوق می داد. بازگشت دوباره به شعر انتظار و حقیقت موعود باوری در دهه هشتاد با سرعت شتابناکی در آیینه ی باور ظهور تجلی یافت. دستاوردهای جنگی ـ دفاعی و جنگ های داخلی و خارجی به طور گسترده در اشعار شاعران دهه ی هشتاد بیشتر و آشکارترخودرا نمایاند. انقلاب هایی که با بیداری اسلامی درگوشه وکنار جهان به وقوع پیوسته، به شکل بارزتری در اشعار نسل جوان جوانه زد. میل به موعودباوری در دنیای ثروت و قدرت تنها آرزوی شاعربود که بدون توجه به زندگی سطحی ، از صمیم دل ظهور مهدی موعود (عج) را از درگاه خدا خواهان باشد. شعرموعود ازدهه ی هشتاد به بعد کوشید؛تا فضای حسی ادبیات را ازجنگ وجدال زدوده و آرزوهای شخصی ـ خصوصی خودرا درآن جانمایه نماید. موعودباوری دراشعار شاعران این دهه بیشتر با قیدهای ملال باری همراه شد که درآن شاعر مفهوم انتظار را از دیدگاه خود مورد بررسی قرار می داد. انتظارات شعرا دراین نوع شعر،بالا گرفت وشاعرفقط به آرزوهایی می اندیشید که به شکل ماهرانه ای بر اشعارش می تابید. هرچند این آرزوها، درددل آشکارمردم کوچه وبازارهم بود ؛ اما به علت نارسایی محتوی و درونمایه ، دربحران ناامیدی غرق می گشت واین به نظر نگارنده یک عامل منفی و بیگاتگی با وضع موجود درجامعه ی کنونی بود، چراکه موعودباوری در بیداری و غنی سازی فرهنگِ انتظار منشاء امید و شادکامی بودکه چنان خمیر ترش کرده ای در شعر شعرای دهه ی هشتاد وا می رفت. دراین دهه هرچند شاعرخالصانه ترین ارادت ها را درشعرخود جاری می کرد ؛ اما چون فرهنگ انتظار و موعودباوری فقط منحصر به ادب فارسی نمی گشت از تأثیرعمیق خود نیز دور می ماند؛ زیرا بازتاب سایر مقوله هایی که برای آن تعریف جامع و مانعی وجود نداشت ،قلمرو حساس و شکننده ی ادبیات را با نوعی تحریف و اغراق های کاذب روبرو می کرد.بی پروایی اشعار این دهه را می توان درعمق درونمایه های آن جستجوکرد؛ سروده هایی که بایستی چونان اشعارعاشورایی ، از زبان و بیان اغراق آمیزمبرا باشد ؛ اغراق نه به آن معنای شاعرانه ، بلکه به دوراز هرگونه باورهای کاذبی که نه در منابع متقن روایی  ونه در کلمات قصار معصومین (ع) ، نهج الفصاحه و نهج البلاغه ، صحیفه ی سجادیه و ادعیه مأثوره و... نیامده باشد ؛ زیرا شعرانتظار و موعود باوری نیز متأثراز آموزه های دینی و اخلاقی است که جنبه ی آموزشی ـ تربیتی به خود می گیرد. ولی آنچه بیشتراز پیش درشعربعد از انقلاب خودرا آشکارکرد، شعر امیدواری متأثراز آموزه های محیانی قرآن و تاریخ حماسه گسترجنگ هشت سال دفاع مقدس بود که آثاری ماندگار و جاودانی را درعرصه ی انقلاب مهدی (عج) درادبیات شیرین فارسی برجا نهاد. ادبیاتی که عطر وبوی مقاومت ،ایستادگی و صبر دربرابرحکمت الهی یکی پس از دیگری در آن متبارز گشت. «بی شک پایداری با این کیفیت، که داعیه ی جهانی شدن نیز دارد، ادبیاتی درخور ارزش ها و آرمانهای متعالی اش خواهد داشت. مگر می شود ملتی با سابقه ی درخشان درادبیات و فرهنگ پرباردینی و حماسی ، یکباره توفانی ازخشم و نفرت دربرابر متجاوزان تا بن دندان مسلح ، برپاکند و طومار پوشالی آنان را درهم نوردد ودربرابر تمامی بدخواهی ها وفشارهای داخلی و خارجی ـ که نمونه ی بارز آن تحمیل هشت سال جنگ نابرابربود ـ نستوه واستوار بایستد، اما شعر، شعار و شعور ودریک کلام ادبیاتی همگام با ارزش ها ، آرمانها و باورهای دینی ، مذهبی و ملی اش نداشته باشد .» ( قاسمی ، 1383: 7)

منابع ومآخذ:

۱. امین پور ، قیصر( 1377)، آینه های ناگهان ، چ سوم ، تهران : انتشارات افق.

۲. بشیریه ، حسن (1382) ،آموزش دانش سیاسی ، مبانی علم سیاست نظری وتأسیسی ، چ سوم، تهران : نشر نگاه معاصر.

۳ پدرقمی ، ناصر(1355)، شعر وسیاست وسخنی درباره ی ادبیات ملتزم ، تهران : انتشارات مروارید .

۴. جعفریان ، محمدحسین ( 1378)، گزیده ی ادبیات معاصر، ش 12، چ اول ، تهران : انتشارات نیستان .

۵. حکیمی ، محمدرضا( 1360) ، خورشید مغرب ،چ اول ، تهران : نشر فرهنگ اسلامی .

۶. خلجی ، محمدتقی( 1378)، تشیع وانتظار، چ سوم ، قم : انتشارات میثم تمار.

۷. صورتگر ، کوکب (1368)، مجموعه آثاردکتر صورتگر، بخش اول مقالات ، تهران : انتشارات پاژنگ .

۸.علی پور ، مصطفی (1378)، گزیده ی ادبیات معاصر، ش 57، چ اول ، تهران : انتشارات نیستان.

۹. عمید، حسن ( 1373)، فرهنگ دوجلدی عمید،  ج اول ، چ سوم ، تهران : نشرامیرکبیر.

۱۰.قاسمی ، حسن (1383)، صور خیال در شعر مقاومت ، چ دوم ، تهران :  نشرفرهنگ گستر.

۱۱. قریشی ، سید علی اکبر( 1371)، خاندان وحی ، چ دوم ، بی جا: نشر دارالکتب الاسلامیه .

۱۲.مجلسی ، محمدباقر(1429ق)، بحارالانوار، تعلیقات شیخ علی نمازی ، ج53و52، بیروت : مؤسسه ی الاعلمی للمطبوعات لبنان .

۱۳.معلم دامغانی ، علی ( 1385)، رجعت ستاره ،چ دوم، تهران : انتشارات سوره ی مهر.

۱۴.میری ، میرهاشم ( 1367)، ترانه های انتظار، چ اول، تهران : انتشارات برگ .

دیدگاه‌ها   

#1 رضا 1393-06-20 14:12
سلامبر چوک
وسلام بر خانم رستمی گرامی
همیشه بی هیچ حقد وغرض اید به خدا
درود برشما خوب بود . وقت کردیدبه ما سری بزن .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692