تلاش برای زبان یا شعر بومی/ عليرضا نوري

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

زبان و حفاظت از زبان بومی ، همواره از دغدغه های رایج اقوام بوده و شاید تا مدتی دیگر هم خواهد بود . با نگاهی کوتاه در سقوط و فراموشی زبان های بومی دنیا ، از آمریکای لاتین و آفریقا گرفته تا شبه قاره هند و ایران.. _ زبان های با روزگاری درخشان ، که حالا از آنها تنها سایه ای بی رمق باقی مانده _ میتوان پی برد که تعصب بیجا و نبود انعطاف ، درست به اندازه سهل انگاری می تواند باعث تشدید متلاشی شدن یک زبان باشد.

 اما جدا از این تلاشها ، توجه به چگونگی حیاط یک زبان از مسائل اصلی است که همواره بنا به تعصب و عدم واقع بینی مورد غفلت قرار میگیرد...باید دید که دایره کارکردی زبان - بر اساس زندگی امروز - تا کجا محدود شده است و آیا زبان قدرت زایشی و پویشی خود را حتی به شکل نهفته ، کماکان با خود دارد..چه بسا به علت کوچک شدن محدوده کارکردی زبان به طور مثال در یک گفتگوی عادی و روزانه و یا فشار زبانی دیگر با   دامنه و کارکردی وسیع ، دیگر از لحاظ کلماتی ، بیان یک مسئله یا نوشتن یک مقاله علمی با زبان مورد نظر ، مقرون به صرفه نباشد . البته باید در نظر داشت که در فضایی این چنینی که جامعه به طور مداوم چه از لحاظ رسانه های جمعی و چه از طرق تحصیلی - علمی با زبان دیگر در ارتباطی سنگین است ، ناخودآگاه زبان شکل انتقالی ساده وپیش پا افتاده به خود میگیرد... حال اگر این چنین قومی در مرکز اختراعات و تغییرات زندگی هم نبوده و بیشتر واردکننده تغییرات باشد ، اوضاع وخیم تر است و ممکن است از درون هم پذیرش ِ چیزی فراتر از یک گپ خودمانی ، کمی سخت باشد .

البته گاهی شرایط شکل پیچیده ای به خود میگیرد و بخاطر فشار فراوان زبانی با پهنای وسیع تر ، از یک زبان تنها رعایت افعال آن باقی میماند و متکلمان این چنین زبانهایی تنها می توانند مابین کلمات بیگانه وارد شده به زبان خود ، افعال و ضامیر زبان خود را بکار ببرند ، که این اتفاق عملا در بعضی از نقاط کُرد نشین ایران در غرب ، به شکلی تلخ دیده میشود.

جامعه بالا زمانی که پی به منطبق نبودن زبان و زایش ِ زبان خود با حرکت اجتماع میشود، اولین قدم احساسی خود را بر می دارد وسعی در به چرخش درآوردن کلمات فراموش شده میکند . کلماتی عموما از گور برخاسته یا آشنا اما ازفاصله دور که معمولا از طریق رسانه های جمعی محلی با بیرون زدگی های تلخ، به جامعه تزریق می شود ، اما بی هیچ دستاورد خاصی پایان غم انگیزی به دنبال دارد و تنها تا مدتها طنزی که در استعمال این چنین کلماتی در رسانه های جمعی وجود داشته ، باقی میماند . اما محافظان زبان آرام نمی مانند و سعی در تزریق این کلمات در شعر دارند.. شعار شعر بومی جامعه را فرا میگیرد و دیگر بجای اینکه کلمات سراغ شاعر را بگیرند ، شاعران پای صحبت پیرمردان و پیرزنان مینشیند ، کلمات و اصطلاحات خاک گرفته را جمع میکند ، و با خودآگاهی کامل به شعرتزریق میکند . در کنار آن شعر و محافل شعری تبدیل به محیط کالبد شکافی و   شناسنامه سازی برای کلمات میشود اما تنها دستاورد این اقدام هم ، متلاشی شدن احساس موجود در شعر و درنهایت به علت توجه بیش از حدبه کلمات، فراموش شدن ویژگی های حتی ابتدایی شعر است. به همین دلیل زیبایی شعر بومی بیشتر در ترجمه به وجود می آید نه در کلماتی که عموم جامعه درست یا اشتباه آنها را پشت سر گذاشته و حضوری بر اساس عوامل بیرونی در شعر دارند.

متاسفانه گاهی اینچنین کلمات و اصطلاحاتی که در دورهای خاص و روش زندگی خاص به وجود آمده اند و پیوندی خام با امروز دارند، مورد استفاده قرار میگیرند که تنها باعث بازسازی میشود ، آن هم بازسازی دوره ای که برای یک عده محدود ،حالا از فاصله ای دور‌، حسی نوستالوژیک دارد و برای مابقی افراد آن جامعه ، که این چنین حسی را به ارث برده اند ، لذتی شیرین..

 این در حالی است که مهمترین عامل پایداری زبان، استعداد درونی ، انعطاف و در کنار آن وابسته بودن جامعه از هرجهتی به زبان است..  به طور مثال در میان تصرفات عظیم اعراب در قرن اول و دوم هجری ، ایران تنها کشوری که زبان خود را تا  حدود زیادی حفظ کرده است و این ماندگاری تنها با تلاش های فردوسی گونه پایدار نمانده ، بلکه پشتوانه و نحوه استفاده از زبان ، در کنار آن پائین بودن سطح تمدن و فرهنگ اعراب، در ماندگاری زبان فارسی بی تاثیر نبوده است . با توجه به این تجربهای تاریخی ، اگر متعصبان زبان واقعیت موجود را بپذیرند و تلاش کنند تا زبان را با شرایط حرکتی جامعه یک سو نماینند یا سعی در تصفیه کردن کلمات وارداتی و خارج از محدوده خود - البته در زمان مناسب و شکل صحیح - کنند ، آنگاه لااقل می توان سرعت ریزش زبانهای بومی را کمی پائین آورد...

البته نباید این را هم فراموش کرد برخلاف زبان فارسی، متاسفانه روندحرکتی بعضی از جوامع و تغییرات شدید درنوع زندگی با سرعتی شتابان و در کنار آن به علت ریزش های فرهنگی ، عدم توجه به فرهنگ بومی _ محلی و شاید هم به دلیل سیاستی که دولت ها دریکپارچه کردن کشور دارند.. بعضی از زبانها به دوره سقوط و فراموشی بسیار نزدیک شده اند .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692