• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • ر، داستان «خاموش مثل ستاره‌های کوچک غمگین» بررسي عناصر روايي در شعر «دختر خوبی‌که شاعر است» اثر «سپيده جديري»، «‌غزال مرادي»

ر، داستان «خاموش مثل ستاره‌های کوچک غمگین» بررسي عناصر روايي در شعر «دختر خوبی‌که شاعر است» اثر «سپيده جديري»، «‌غزال مرادي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

هگل هنر دراماتیک را وابسته به شاعری می‌داند و شعر را هنری کلی و هم‌نهاد تمامی هنرها می‌داند چرا که دست‌مایه شاعر جز خیال ناب نیست و اندیشه‌ی ناب است که خود از خود چیزی ارگانیک وکامل می‌سازد. {1}شعر نوعی روایت درونی است به انواع صنایع ادبی آراسته شده است نوعی واگویی و دیالوگ‌هایی که شاعر با مخاطبش می‌گوید از نگاه نشانه‌شناسی و تئوری ادبی، روایت یک یا بخشی از داستان است که ممکن است به زبان آورده شود، نوشته شود یا تصور شود و یک یا چند زوایه‌دید را برای برخی نقش‌ها و ناظر‌ها و یا همه‌ی آنان ارایه می‌دهد. روایت داستانی در یک قالب ساختاری است که این ساختار، شعر می‌تواند باشد.

راوی می‌تواند روایت کند و گاهی آنقدر هم نیاز به شخصیت‌پردازی ندارد و بیان او شخصیتی از راوی ارائه می‌دهد فرم و لحن شخصیت راوی شعر را می‌سازند و مخاطب در هر شعر می‌تواند راوی جدیدی یا همان راوی را از زاویه دیگری تجربه نماید.

می‌خواهم نامزد جایزه‌ی افسردگی بشوم

جایزه‌ی بزرگ دهان به دهان (صفحه 14 شعر1)

می‌ترسم از رنگ برای رنگی شدن

احساس رنگ دارم/ رنگی که می‌رود از رویم (صفحه 24)

من از بلند شدن می‌ترسم/ و گور به فکرهای گذشته می‌اندیشد (صفحه 26)

شاعر در این چند شعر شخصیت یکسانی از راوی ارائه داده است راوی‌ای که مشخصه بارز او نگرانی است در واقع وقتی راوی از ترس‌های خود سخن می‌گوید از نیروی تخیل و شهود بهره گرفته است تا کاری هنری آغاز شود و اينجاست که به اعتقاد کروچه هنر آغاز می‌شود در عین‌حال که هنر فقط ثبت عواطف و احساسات شاعر نیست اما نکته‌ی مهم در این شعرها این است که لحن نوشتار یک‌دست است و حس نگرانی به‌خوبی القا می‌شود و همین حس پیرنگی برای این روایت می‌گردد. تقریباً بیشتر شعرهای این مجموعه (به‌غیر از شعرهای تقدیم شده) «من» راوی هستند اما این «من» راوی‌ها در هر شعر به‌شکل دیگری ظاهر می‌گردند. ضمن اینکه پیوستگی شخصیت‌پردازی شاعر را حفظ می‌نمایند.

درست است که این مجموعه شعر شعرهای بلند ندارد و مسیر روایت را به آسانی در آن‌ها نمی‌توان دنبال کرد اما درعین قاعده‌گریزی زبانی روایت را می‌توان در آن‌ها حس کرد.

استفاده از روایت در شعر همیشه مورد استفاده‌ی شاعران بوده است و با در اختیار گرفتن منطق روایی اشیا، المان‌های موجود را به‌گونه‌ای هدایت می‌کنند تا ضمن حفظ قاعده گریزی از روایت و شعر، شعری تمام وکمال داشته باشند.

امشب چرا زمان بدون هیچ منظور می‌گذرد/ روح از دور به سیاهی می‌زند/ تو بیشتر نزدیک می‌شوی/ بعد روی شعارهای سپید می‌روی و... (صفحه 15)

لکّه می‌تراوی ای آسمان بر من لکّه می‌تراوی؛/ من گوزنِ زخمْ‌تراشِ تواَم!/ لخته می‌تراوی در روزهای تک/ و ماه سیاهِ مایل به نژادِ من.(صفحه‌ی ۶۷)

درست است که این مجموعه شعر شعرهای بلند ندارد و مسیر روایت را به آسانی در آن‌ها نمی‌توان دنبال کرد اما درعین قاعده‌گریزی زبانی روایت را می‌توان در آن‌ها حس کرد. شاعر با بکار گرفتن عناصر آشنا روایت می‌کند اما نه آن‌گونه که مرزهای روایت اثرش را محدود کند بلکه کدهایی را ارائه می‌دهد که روایت در ذهن مخاطب شکل بگیرد نه در متن.

دامنم از سیاه‌ترین جایش تنگ شد

موهایم از سیاه‌ترین جایش کوتاه

وقتی کنار می‌رفتم بیحرف، بی‌شکل، آبستن/ وقتی کنار آقای کودک بی‌رنگ می‌شدم (صفحه 38)

چند عدد قرص/ چند عدد خواب/ نفس‌نفس بزرگ‌‌تر از هوا (صفحه 54)

مثل دو برادر با پوست‌های کم حجم/ روی دو شیار آواز خواندیم/ تنها دو شیار آواز و...(صفحه 61)

همانطور که الیوت می‌گوید یگانه راه بیان احساسات یافتن رشته‌ای از موضوعات است که بتواند قاعده‌ی احساسات باشد. شاعر در سطر زیرین با استفاده از واژه‌های «رگ، دست و دل پیچیدن» با ایجاد نوعی ارتباط و بی‌ارتباطی کوشیده مخاطب را با تناقضی آشکار روبرو کند:

به بی‌هوایی رگ‌های زرد/ و دست‌هایی که از درد به دلم می‌پیچد/ مرا به کوتاه‌ترین شکل گمراه می‌کند (صفحه 97)

و در این شعر که پیوند احساسی محکمی با مخاطب برقرار می‌کند:

ای عشق‌های کوچک/ وقتی که خاموش می‌شوید/ خاموش مثل ستاره‌های کوچک غمگین/ مرا بگذارید در دست‌های کوچک فردایم (صفحه 28)

شاعر توانسته است اشیا و موقعیت‌ها را در وضعیتی قرار ‌دهد که عکس‌العمل‌های عاطفی خواننده را برانگیزد. ضمن آن‌که پیوندی عینی برقرار کند. البته از بار اندیشه و تفکر شاعر نیز نباید غافل شد. در واقع هنر پدیده‌ای است یکسر انسانی{1}و همین موضوع انسانی بودن آن است که نقش تفکر را نمی‌توان نادیده گرفت. شاید احساس بتواند همواره پل ارتباطی میان مخاطب و آفریننده اثر هنری باشد. در شعر زیرین نیز همین کشمکش میان احساس و اندیشه را می‌توان دید. مسئله‌ی بودن یا نبودن را:

گوش تو را از تو بلندتر می‌شنود/ چشم تو را به تو شبیه‌تر می‌بیند/ و بود یا نبودت را بودتر

مثل دواتی که از فکرهایم می‌آید بیرون/ تا صورت دهان زده‌ایی که می‌چکد سرد/ آنجاکه درد می‌کند احمق است (صفحه 65)

کاربرد کلمات به این شکل و برهم ریختن عمدی آنها از دیگر تکنیک‌های روایی در این مجموعه است:

از حقوق آسمانی‌ام چیزی نمی‌دانم/ از حقوق بشر شاید/ اما/ دنیا/ روی من است (صفحه 99)

در شعر شماره 35 شاعر این‌بار داستان پرنده‌ای را بیان می‌کند. این شعر هم از دسته شعرهایی‌ست که «من» راوی نیست. او با تصویرسازی به توصیف وضعیت فعلی پرنده که می‌تواند نماد باشد می‌پردازد. تصاویری‌که بکر هستند:

مثل ترسناکی عروسکی که چشم برنمی‌دارد از زمین/ مثل خونی‌که از روی زمین تمام نمی‌شود/ انگار سال‌هاست که پر می‌تکاند از هوا/ پرنده‌ی‌شکافنده/ پرنده تگرگ زن (صفحه 62)

در جاهای دیگر این مجموعه نیز می‌توان از دست تصاویر بکر یافت:

می‌ترسم

از گوش‌ها و دیوارها

از زیرِ یخْ‌بستنْ بودن می‌ترسم

و در قبر همیشه دهانی هست که بسته نمی‌شود.

(صفحه‌ی ۷)

شاعر توانسته است اشیا و موقعیت‌ها را در وضعیتی قرار ‌دهد که عکس‌العمل‌های عاطفی خواننده را برانگیزد.

شعرهایی این مجموعه نیاز دارد چندبار خوانده شود تا مفهوم آن دریافت چرا که اصرار شاعر به جابه‌جایی کلمات و آشنایی‌زدایی از آنها موجب سخت دریافت شدن شعرهایش گشته است. همانطور که پیشتر گفتم شاعر اصرار به روایت در بیرون متن دارد. او با نشانه‌ها استعارات و هنجار گریزی‌های زبانی به خلق روایتی خارج از شعر دست زده است. روایتی که با چندبار خوانده شدن آغاز می‌گردد.

 

 

پانویس:

  1. 1..ibid,vol8,p320
  2. 2.کانت

منابع :

  1. 1.دختر خوبی‌که شاعر است: مجموعه شعر؛ جدیری سپیده. موسسه انتشارات نگاه تهران 1390
  2. 2.حقیقت و زیبایی: درس‌های فلسفه هنر؛ احمدی بابک؛ نشر مرکز؛ چاپ نوزدهم ‌1389

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692