نقد و نظر اجمالی بر صد سال داستان نویسی در ایران/ابراهیم باقری حمیدآبادی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

نقد و نظر اجمالی بر صد سال داستان نویسی در ایران

بی مقدمه باید گفته شود که محمدعلی جمالزاده با انتشار مجموعه داستان یکی بود، یکی نبود و همزمان با او صادق هدایت اولین داستان ­های کوتاه ایرانی را نوشتند.

** البته در عهد مشروطه و قبل از آن، داستان نویسی به شکل رمان و داستان های بلند در ایران رواج داشت امّا عمدتاً گرایش تاریخی و حماسی داشتند و همانطور که گفته شد قالب رمان و داستان های بلند رایج بود.

** بعدها غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، ابراهیم گلستان، مهشید امیرشاهی، شمیم بهار و هوشنگ گلشیری بهترین نمونه های داستان کوتاه را در تاریخ داستان کوتاه ایران بجا گذاشتند.

** ممکن است نام خیلی های دیگر از نگاه شما برده شود اول این که این اسامی اشاره به چند مصداق بود . دوم این که طبیعی است در انتخاب نمونه های برتر نگاه ها متفاوت باشد.

به غیر از صادق هدایت که از نظر تنوع موضوع و دیدگاه، شناختی که جهان ادبی از نوشته های او دارد و   داستان نویسی یگانه است، در اغلب موارد داستان کوتاه نویسان مستقیماً تحت تأثیر نمونه های ترجمه شده ی غربی و مد روز قرار گرفتند.

** در دوره ایی هم ـ زمانی که بزرگ علوی ها زندگی می کردند ـ ادبیات اعم از شعر و داستان در خدمت مبارزه سیاسی و طرح مسائل ایدئولوژیک است . مثلاً بزرگ علوی به خاطر نوشتن داستان کئس آ آ ، یا خرس تنبل متعفقن که سر شاهراه خوابیده بود و راه پیشرفت مردم را سد می کرد به هفت سال حبس محکوم شد و در تاریخ یک اردیبهشت 1316 روانه زندان شد.

** در این دوره، بسته جریان فکری حاکم در داستان و شعر ادبیات تقسیم می شود به ادبیات سوسیالیستی، ادبیات سیاسی، ادبیات متعهد، ادبیات روستا، ادبیات کارگری و ادبیات در خدمت خلق.

** در حقیقت از داستان و شعر به عنوان ابزاری برای افشاگری و مقابله با سیاست های دولت وقت استفاده می کردند. طول این دوره هم حداقل نیم قرن را در برمی گیرد. یعنی از سال های آغازین 1300 تا سال های آغازین 1350 به ویژه در دهه های 30 و 40 به اوج می رسد.

** پس از آن به دو جریان تاریخی مهم به نام های انقلاب و جنگ 8 ساله ی ایران و عرق برمی خوریم که به لحاظ دگرگونی موضوع افزایش سوژه و تنوع داستان نویسی و تعداد داستان نویس که هر کدام با علایق شخصی به تجربه ی روش های جدیدی می پردازند، قابل بررسی و اهمیت است.

** ما به ضعف و قوت داستان ها و برتری و بهتری هر دوره کاری نداریم. اگرچه به صورت موازی مقایسه و بررسی صورت می گیرد بلکه سیر داستان کوتاه از زمان پیدایش را مرور می کنیم.

پس از انقلاب و همزمان با جنگ و پس از جنگ، طرح مباحث غلبه ی تکنیک بر محتوا، زبان شناسی، ادبیات استعاری، جریان سیالِ ذهن و انواع ادبیات با قید هر نوع نوآوری مشاهده می شود. از طرفی شرح و بسط وقایع انقلاب و جبهه ها و پشت جبهه های جنگ در ادبیات پا می گیرد.

** برخی نویسندگان مثل دولت آبادی جلای وطن می کنند و با رفتن آنها تجربیاتشان به جوامع دیگر برده    می شود تا در بستر فرهنگ غرب به طور مستقیم به تبادل اندیشه بپردازند.

** برخی از صاحب نظران معتقدند که ادبیات بعد از انقلاب طعنه به جریانات شبه روشنفکری (قبل از خودش و همزمان خودش) می زند. و غنی و متبلور از ارزش ها و ایمان مردم بوده و با ایثار و رشادت گره خورده است.

** همچنین نويسندگاني مانند راضیه تجار در میان منتقدین و تحلیگران سیر داستان ایران به این باور تکیه دارند که: از آن جایی که نسل ما هنوز فاصله ی لازم و کافی را از روی دادهای جنگ نگرفته و احساسات ناشی از جنگ و انقلاب فروکش نکرد و هیجانات هنوز موجود است ، نتوانستیم اثر قابل توجهی ارائه دهیم که رویکرد و اقبال جهانی داشته باشد .

** نیز برخی دیگر، کمبود مواد خام برای نویسنده های را دلیل عدم خلق اثر در حد یک شاهکار داستانی با موضوع جنگ و انقلاب می دانند و منظور آن ها از مواد خام، خاطرات و اطلاعات دقیق و درست مربوط به جنگ و انقلاب است.

** قابل ذکر است که ما در دهه ی اول جنگ مسیر آزمون و خطا را در پیش داشتیم و باید اضافه کنم که شور و آرمانگرایی موجود در جامعه، ما را بیشتر به سمت ایدئولوژیک نویسی پیش می برد و به خاطر جو حاکم بر جامعه و موضع گیری نظام طبیعتاً ناگفته نویسی، متفاوت نویسی و ضدجنگ نویسی یا نوشتن داستان با رویکرد نقد انقلاب اگر هم به تعداد بسیار اندک وجود اشت اجازه ی بروز و ظهور نداشت. همین نکته بر سر، تنوع، محتوای داستان ها و مخاطب پذیری آن ها پس از انقلاب در دهه اول تأثیر بسزایی می گذارد.

** در صورتی که هم اکنون داستان های خوبی که ناگفته نویسی و  اجتماع آسیب پذیر پشت جبهه را به تصویر می کشد مثل عروس زمستان با رویکرد بررسی چالش های یک خانواده به سرپرستی یک زنِ تنها که شوهرش به جنگ رفته و داستان های کوتاهی با بررسی جنگ و به چالش کشیدن آن مثل "من قاتل پسرتان هستم " نوشته و منتشر شد.

** برخی مثل محمدرضا سرشار معتقدند که داستانِ قبل از انقلاب با توده ی مردم ارتباط نداشت و پس از انقلاب نویسندگان به ویژه نسل جوان از آن جایی که بر چشم شان عینک های خاص وارداتی غرب و شرق نبود و نیست، بی واسطه به جامعه و مردمشان می نگریسیتند و داستان های شان بازتاب دردهای اجتماع است.

** این نگاه اصلاً منصفانه نیست . زیرا که آثارصادق هدایت مثل بوفکور ، داش آکل و زنی که شوهرش را گم کرده بود یا بزرگ علوی در همان داستان  خرس تنبل متعفن نیز داستان چشم هایش و جمالزاده که داستان های او کاملاً رنگ و بوی بومی دارد و برخاسته از اجتماع ایرانی و افت و خیز آن است و خیلی های دیگر، فضای جدابافته از مردم را نشان نمی دهد. حتی نیمای شاعر در داستان مرقد آقا یا داستان تهران مخوف که در سال 1304 به عنوان اولین رمان اجتماعی در پاورقی روزنامه ی ستاره های ایران چاپ و منتشر می شود. یا شوهر آهو خانم علی محمد افغانی .

** اگر چه بعد از انقلاب داستان هایی با رویکرد اجتماعی داشتیم و داریم ولی به خاطر بروز جنگ و کششی که این مقوله بابت نو بودن سوژه و نیاز جامعه و حمایت دولت و نظام به وجود آورد، گرایش نویسنده ها در بازتاب مولفه های اجتماعی بیشتر به سمت و سوی گنجاندن شور و هیجانات مردمی و فردی ایثار و فداکاری و حضور مردم در جنگ بود و کمتر داستانی مگر برخی از آن ها آن هم در سالی های اخیر به بازتاب فقر، چالش های اجتماعی، مصیبت های موجود در جامعه، محرومیت و آلام انسانی منهای جنگ پرداخته است.

** از نظر کمیت تعداد داستان های چاپ شده پس از انقلاب در طول این 30 سال بیشتر از کل دوره 70 ساله ی داستان نویسی قبل از انقلاب است . البته این امر خود دلایلی دارد که نباید از نظر دور داشت مثل نبود امکانات چاپ در سطح عمومی و خصوصی عدم حمایت دولت از نویسندگان به خاطر سیاسی بودن اکثر نویسنده ها و ...

** البته از پایان دهه 50 تا پایان دهه ی 60 ، گرایش به داستان های بلند و رمان در ایران بسیار بیشتر از داستان کوتاه است در صورتی که قبل از انقلاب (از سال های آخر مشروطه تا سال های منتهی به انقلاب) اقبال از داستان کوتاه، هم در میان مردم و هم نویسندگان، نسبت به رمان و داستان بلند غیر قابل توصیف است و این روند از آغاز دهه ی هفتاد شکل معکوس به خود گرفته و گرایش به داستان کوتاه نویسی بسیار شدیدتر از رمان و داستان بلند می شود ، هم در طیف مخاطب و هم نویسنده.

** برخی از نویسندگان و منتقدین ادبی مثل آقای بهمن فرسی معتقدند که از حدود 30 سال پیش، ادبیات داستانی ما دچار حجیم نویسی شد و در بند لفاظی اند. او دلیل این امر را درونی شدن سرگرمی های خانواده ها و گرایش به خواندن به عنوان یکی از مشغولیات شخصی دانست.

ـ فیلسوف های ما نظریه های هنرمندانه ندارند و هنرمندان ما هم اندیشه ای دگرگون کننده ارائه نکردند.

ـ حوزه نقد هم غنا نداشت.

ـ آقای فرسی اضافه می کند که کتاب های قطوری مثل جنگ و صلح و ژان کریستف در بند لفاظی نیستند و اثر را به گونه ایی می نویسند که برای همه قابل خواندن باشد و خواننده با جاذبه و کشش متن را دنبال کند ولی داستان های حجیم ایرانی در 30 سال اخیر، حوصله ی خواننده را سر می برد. بیشتر خواننده ها نیم کاره داستان را رها می کنند که این وضعیت البته در سال های اخیر در حال دگرگونی است.

ـ عدم پرداخت به مضامین بومی با زبان جهانی از ضعف های داستان ماست که باعث عدم معرفی ادبیات ما به جهان شد.

** عدم شناخت درست از ادبیات روز جهان از دیگر دلایل رکود ادبیات داستانی ماست . اگر اثری مثل بوف کور چهره ی جهانی پیدا می کند به خاطر شناخت صادق هدایت از اتفاقات ادبی روز جهان و همگام بودنِ با آن هاست و زوم کردن روی فرهنگ، اقلیم، آداب ایران و بازتاب با زبان داستانی روز و پذیرفته شدن جهان است.

** از دیگر مشکلات داستان نویسی و ادبیات داستانی در ایران این است که هیچ ویژگی یا دغدغه مشترکی بین نسل های داستانی در ایران وجود ندارد چرا که ما آبشخورها و سرچشمه های اتفاقی پیدا می کنیم . هر     نویسنده ایی با کسی دم خور می شود مثلاً در سال هایی یا دوره ایی تبِ داستایوسکی و دوره ایی یا سال های دیگر بالزاک یا دهه ایی و زمانی مارکز . این پراکنده کاری طوری شده که ما نتوانیم آن ها را کانالیزه کنیم و خط بدهیم.

** یکی دیگر از ویژگی های داستان در دهه های بعد از انقلاب این است که اندیشه ی ژرف و عمیقی در پس داستان ها و آثار نسل جدید وجود ندارد.

** همه ی این موارد و نگرانی ِ برخی از کارشناسان و منتقدین بیانگر این مهم است که داستان نویسی در ایران در حال افول است.

ـ امید که آینده ایی پر رونق در حوزه ادبیات داستانی آن هم در گستره ی جهانی با توجه به استعدادها و  انرژی های قَوی ادبیاتی و نویسندگیِ در حال رشد در گروه سنی جوانان، داشته باشیم.

دیدگاه‌ها   

#1 مهدی 1393-01-31 19:48
زیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییباست عاقل آن است که بداند هیچ نمی داند

داستان نویسان ما فقط از سال 1300 به اوج خود رسیدند افسوس که ما همچنان به دنیای عقب فکر می کنیم

مهدی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692