شخصيت و كشش در ساختار داستان

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

ساختار سه كنش پايه

ساده‌ترين ساختار براي يك داستان خوب داراي سه قسمت است كه با مراحل مختلفي از پي‌رنگ (طرح)، از يكديگر تمايز مي‌يابند. اين مراحل شامل كنش اول (آغاز)، كنش دوم (ميانه) و كنش سوم (پايان)است كه هرچند به زمان وقوع آنها در داستان وابسته نيست ولي درعوض به مراحل بنيادي ماجراي داستان وابسته است.

 

▪ در آغاز داستان شما خواننده را با محل، شخصيت‌ها و وضعيت (كشش) آشنا مي‌كنيد و آنها خود را در موقعيت و نقش شخصيت‌هاي داستان تصور ‌نند. مرحله اول پي‌رنگ موقعيتي است كه شخصيت داستان را از زندگي "معمولي" به موقعيتي پركشش و متفاوت مي‌كشاند كه در اصل، داستان در مورد اين موقعيت است.

       ○ داستان‌هاي بسيار خوب گاهي از همين مرحله اول پي‌رنگ آغاز مي‌شوند و شخصيت داستان را يكباره به درون امور پرتاب مي‌كنند، اما آنها از مرحله اول پي‌رنگ خارج نمي‌شوند مگر زماني‌كه خلا آن را با بازگشت به عقب (فلش‌بك) در داستان جبران كنند.

▪ در بخش ميانه، داستان با مجموعه‌اي از ابهام‌ها و موانع توسعه پيدا مي‌كند كه هر يك بحران كوچكي به‌حساب مي‌آيند.هر يك از اين بحران‌ها به صورت موقتي حل مي‌شوند، داستان ثمره بحران پاياني -نقطه اوج- است. با پيشرفت بيشتر داستان فراز و فرود‌هايي از كشش در هر بحران ديده مي‌شود ولي بيشترين كشش زماني است كه به نقطه اوج داستان نزديك مي‌شويم. اوج داستان مرحله دوم پي‌رنگ است.

▪ در پايان، اوج داستان و پايان باز با آوردن نتيجه‌گيري رفع ابهام مي‌شود. كشش يكباره گسسته مي‌شود؛ چون مشتاق نگاه داشتن خواننده پس از اوج داستان تقريباً غير ممكن است. داستانتان را تمام كنيد و برويد.

 

منحني شخصيت و ساختار داستان

▪ بخش اول:

○ در آغاز داستان شخصيت اصلي (شخصيت انساني) -زن يا مرد- دچار دگرگوني (كشمكش دروني) مي‌شود. شخصيت همان‌طور كه هست كاملاً از خودش راضي است و دليلي براي تغيير وجود ندارد.

▪مرحله اول پي‌رنگ- سپس اتفاقي پيش مي‌آيد كه همه چيز را از حالت طبيعي خارج مي‌كند.

○ مثلاً يك غافلگيري كه داستان را در مسيري نو مي‌اندازد و مشخص مي‌كند كه زندگي كاراكتر اصلي هرگز نمي‌تواند مانند گذشته‌اش باشد.

▪ در جنگ ستارگان اين مرحله زماني روي مي‌دهد كه خانواده لوك كشته مي‌شوند و او را در جنگ با امپراطور تنها مي‌گذارند.

○ موانعي بر سر راه كاركتر قرار مي‌گيرد كه او را ناچار مي‌سازد تا با مسايلي مواجه شود كه در حالت طبيعي از رويارويي با آنها گريزان است.

 

▪ بخش دوم:

○ بخش دوم مربوط به تهييج احساسي كاركترهاست و مشكل‌ترين بخش داستان‌نويسي است. به شخصيت‌هاي داستانتان انواع موقعيت‌هاي مبارزه و رقابت را بدهيد تا طي مرحله دوم بر آن چيره شوند. آن‌ها را در كشمكش رسيدن به اهدافشان قرار دهيد.

○ كليد مرحله دوم ايجاد كشش است. بدون كشش شما نمي‌توانيد داستان را پيش ببريد. كشش به معني تحت‌الفظي نزاع نيست... با موانع جلو بياييد، (شايد پنج مانع يا شايد دوازده‌تا-بستگي به داستان دارد) تعداد موانع بستگي به مرحله دوم پي‌رنگ داستان شما در انتهاي داستان دارد.

▪ در تمامي بخش دوم به خاطر داشته باشيد كه پيوسته تهييج احساسي شخصيت‌ها را افزايش دهيد.

▪ كشش‌دروني و بيروني را به‌طور همزمان افزايش دهيد. اجازه دهيد كه اين دو مورد همزمان با هم در داستان كار كنند. شخصيت داستان بايد از درون و به‌طور متناوب مابين ياس‌ها و آرزوها و مسايل بيروني به ظاهر قابل‌حل و مسايل حل‌نشدني بالا و پايين رود.

▪ وجود واژگوني در خوش‌اقبالي‌ها و چرخش ناگهاني رويدادها، خواننده را همزمان با كنش‌هاي كاركتر اصلي و وقايع مربوط به او غافلگير مي‌كند.

مرحله دوم پي‌رنگ:

○ بخش دوم با مرحله دوم پي‌رنگ خاتمه مي‌يابد و داستان را به يك موقعيت غير‌منتظره پرتاب مي‌كند.

○ مرحله دوم پي‌رنگ زماني روي مي‌دهد كه قهرمان داستان مغلوب شده و يا شكست خورده به‌نظر مي‌آيد و در اين زمان اتفاقاتي روي مي‌دهد تا وضعيت را از اين رو به آنرو كند و هدف قهرمان داستان دست يافتني مي‌شود.

▪ درست پيش از اين چرخش غير قابل‌تصور داستان، قهرمان لحظات تلخي را تجربه مي‌كند- نقطه‌اي كه همه‌چيز نابود شده و رسيدن به هدف ناممكن است.

▪ بجاي ايجاد اوج، زماني‌كه كشش در بيشترين مقدار است، شما بايد لحظاتي سياه را در داستان وارد كنيد.

▪ در اين لحظه قهرمان نيروي تازه‌اي مي‌يابد و يا بجاي انجام دادن حركت خاصي از دانش و آموخته‌هاي خود استفاده مي‌كند و داستان را به فرجام مي‌رساند.

○ دورتي درست پيش از اينكه به خانه برود جارو را از ويكد ويچ گرفت.

○ لاك درست پيش از اينكه سرنوشتش را ببيند جام مرگ را سر كشيد.

○ پروفسور كلومب درست به موقع با سرمايه‌گذاري روي فرمولش آبروي خود را حفظ كرد و بر جادا پيروز شد.

بخش سوم:

○ بخش سوم به طور تصويري نشان مي‌دهد كه كاراكتر داستان مي‌تواند موفق شود و يا انسان بهتري شود.

○ نتيجه‌گيري ارتباط تنگاتنگي با پايان باز دارد (هرچند براي همه داستان‌ها لازم نيست) و به خواننده اجازه مي‌دهد تا نتيجه تصميم شخصيت اصلي داستان در مرحله اوج را ببيند. ما در اين مرحله شاهد دگرگوني مثبت شخصيت داستان هستيم.

ساختار داستان و بودا

سال‌ها پيش از نوشته شدن كتاب‌هايي با موضوع ساختار داستان؛ بهترين رمان‌ها و بهترين داستان‌ها نوشته مي‌شده است. الگوي افسانه‌پردازي طي ساليان و در كشورهاي مختلف جهان به طور مرتب در غالب افسانه‌ها و حكايات گوناگون تغيير كرده است. ريتم اين داستان‌ها بسيار جذاب است و ذهن را درگير مي‌كند كه البته اين درگيري ذهني ناشي از نوآوري نيست بلكه ناشي از تنوع موضوعات زندگي است؛ همچنين مواردي كه به واسطه ارتباط با مسايل روحي و دروني پيچيدگي عميقي دارند.

ساختار داستان مطلق و خشك نيست كه اطلاعات و روش هاي خود را روي آن مثل نقشه پياده كنيد ، در عوض عميقا به درون آن رخنه كنيد تا خودتان راه درست را بيابيد. پيدا كردن اين راه يكي از بخش هاي لذت بخش نويسندگي است.

كلمه در پيرنگ:

اجازه ندهيد ذهنتان روي پي‌رنگي متمركز شود كه حاوي مجموعه‌اي از اتفاقات و موقعيت‌هاي گوناگون در مسير داستان باشد. پي‌رنگ در حقيقت ميوه‌اي است كه از بذر داستان شما برداشت مي‌شود. بذري كه با حركت شخصيت‌هاي داستان، كشاكش بين آنها و موقعيت‌ها رشد مي‌كند. چنانچه پيش از برداشت بر روي بذري كه مي‌كاريد تمركز داشته باشيد، داستان‌هاي قوي‌تر و باورپذيرتري خواهيد نوشت.

http://www.musik-therapie.at/PederHill/Structure&Plot.htm

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692