بررسي رمان «آغاز فصل سرد» نويسنده «ضحي كاظمي»،«لعيا سرابي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

نگاهي به جايگاه زن در «آغاز فصل سرد»

رمان «آغاز فصل سرد» نمونه‌اي از رمان زنانه امروز ايران محسوب مي‌شود. هرچند هنوز تعريف دقيقي از اين نوع ادبيات در جامعه ما موجود نيست. اما به‌طور كلي راوي زن، كه همواره يك طرف مكالمات تلفني داستان است و بيشتر بودن تعداد شخصيت‌هاي زن و نام رمان، كه از شعر معروف «فروغ فرخزاد»، شاعر زن ايراني گرفته شده و موضوعات طرح شده در داستان و فرم آن، كه به‌شكل مكالمات تلفني است، همه و همه، دست به دست هم داده‌اند تا رماني زنانه پيش روي خواننده قرار دهند، كه در آن، زن، و مسايل او و ديدگاه‌هاي او نسبت به زندگي و جامعه، محور اصلي داستان را تشكيل مي‌دهد.

اما، لازمه بررسي اين رمان زنانه از ديدگاه فمنيسم، مقدمه‌اي كامل در مورد فمنيسم و شاخه‌هاي آن است كه در اين بررسي كوتاه نمي‌گنجد. به‌طور خلاصه، انواع فمنيسم را باتوجه به موضع‌گيري‌شان نسبت به جايگاه مرد، مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد: نوع افراطي آن كه اصولا ضدمرد يا مردستيز است. نوع ديگر كه به جهان‌بيني حاكم مردسالار و استوار بودن مدرنيته بر پايه متافيزيك حضور مردگرا تأكيد دارد. و نوع سوم، كه در سطحي ديگر هر دو اينها را رد كرده و مرد را به لحاظ هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي انكار مي‌كند و در چهارچوب حقوقي به آن مي‌پردازد. در نتيجه به مشكلات موجود اجتماعي و حقوقي به‌صورت تعاملي بين مسائل زن و مرد مي‌پردازد و رفع مشكلات زن را مستقل از مشكلات موجود مرد و برعكس آن، نمي‌بيند.

اگر با سومين ديدگاه مطرح شده فوق، خوانش فمنيستي بر «آغاز فصل سرد» داشته باشيم، «ليلي» راوي و شخصيت اصلي اين رمان، يك فعال يا activist محسوب مي‌شود. زني است كه در مسائل مختلف نظر دارد و زندگي پويا و متناوب را پيش گرفته است. خود را صرفا محدود به مسائل زنان و خود نمي‌كند و نسبت به شرايط سياسي و اجتماعي روز خود بي‌تفاوت نيست. «ليلي» نمونه زنان ايران است كه آينده كشورشان را رقم مي‌زنند. اشاره صريح داستان به حوادث سال 88، كه با تاريخ بيان شده است و حضور پررنگ و تاريخي زنان در اين برهه خاص سياسي كشور، در شخصيت «ليلي» نمود پيدا مي‌كند. «ليلي» مي‌داند كه رهايي او به‌عنوان زن، در گرو رهايي مرد و در كل جامعه است. دربند بودن دايي‌اش، دغدغه او محسوب مي‌شود كه ذهن و ناخوداگاهش را اشغال كرده و حتي در خواب با آن روبرو مي‌شود و رهايي خود را در گرو رهايي اين شخصيت مرد مي‌داند.

زن در اين رمان، نقشي غلوآميز ندارد. هم به لحاظ عملي و هم نظري، تعريف زن، استوار بر تعريف مرد است و برعكس. زن‌هاي اين رمان در كنار مرد و برعكس، نقش‌آفريني مي‌كنند. «ليلي» متوازن و واقعي به مساله مرد و زن نگاه مي‌كند. درعين حال كه مسائل شخصي خود را دنبال مي‌كند به مردهاي اطراف خود با ديدي برابر نظر مي‌اندازد و مشكلات آنها را نه از ديدگاه ظلم و تحديد بلكه از جايگاهي دوستانه و متعاملانه، مبتني بر درك و آرمان مشترك كه برآمده از جهاني مشترك است دنبال مي‌‌كند. رابطه‌اش با همسرش يك‌طرفه نيست. هر دو در مسائل هم شريكند. «ليلي» از جايگاهي دوستانه كه نشان از افق مشترك و ارزش‌هاي مشترك دارد نگران كار همسرش است. رابطه‌اش با دايي‌اش فراي رابطه خواهرزاده-دايي كليشه‌ايست و از آنجاكه از دردل‌ها و رمز و رازهاي گذشته دايي‌اش با خود سخن مي‌گويد، خواننده رابطه‌اي متفاوت مبتني بر جهاني مشترك را پيش رو دارد.

تنها مردي كه «ليلي» نمي‌تواند رابطه‌اي متقابل و آزاد از مرزهاي كليشه‌اي برقرار كند پدرش است. اما وقوف «ليلي» به اين عدم برقراري ارتباط و اعلام نارضايتي‌اش ازين مساله، نشان از فراتر رفتن «ليلي» از اين مرزها است، اما اين پدر «ليلي» بوده كه پيش از اين نتوانسته است با او ارتباط برقرار كند. در واقعيت، هنوز مردها قادر به شكستن اين حدود نيستند و باز اين رمان توانسته است در حد تعادل باقي مانده و نقشي غلو‌آميز از مرد ارائه ندهد. ارتباط «مامان ليلي» با همسرش و نگراني‌هاي مشتركشان، باز نشان از ديدگاه برابر زن و مرد در داستان دارد. اين دست ارتباطات و مثال‌ها در داستان زياد است.

زن‌هاي رمان خاكستري‌اند. نه سياهند نه سپيد. زن‌هاي واقعي در جامعه‌اي كه آينده‌اش را بر دوش مي‌كشند. «ليلي» هم در اجتماع است و درس مي‌خواند و هم ازدواج كرده و مادر است. بين نقش‌هاي بي‌شماري كه بر دوشش است نوسان دارد و ازين‌همه خسته مي‌شود. به‌هر حال، از كليشه‌هاي موجود به‌خصوص در ادبيات فارسي كه يا زن را فداكار و مادر مي‌بينند، يا زني اغواگر فرا مي‌روند. مادري فداكار نيست، چون بارها از مادر شدنش مي‌نالد و خسته است. اغواگر نيست چون زندگي سالم و عادي خانوادگي پيش گرفته است، بدون بدجنسي‌هايي كه به‌صورت كليشه‌اي به زن نسبت داده مي‌شود. همه‌چيز را تجزيه و تحليل مي‌كند و با سرنوشت خود مي‌جنگد.

بقيه زن‌هاي داستان هم همينطور. هم در خانواده‌اند و هم در اجتماع. زن‌هاي طبقه متوسط جامعه امروز تهران كه بزرگترين بدجنسي‌شان شايد بحث و گفتگوهاي عروس و خواهر شوهر باشد و بزرگ‌ترين فداكاريشان نگه داشتن نوه كوچكشان. حتي «مامان علي» كه زني خانه‌دار است نسبت به مسائل سياسي جامعه بسيار حساس و پيگير است و در كل اين رمان، زني جديد و واقعي‌تر را به نمايش گذاشته است. زني‌كه هم پيوندهاي خانوادگي و سنتي خود را حفظ كرده و هم در اجتماع نقش مي‌آفريند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692