«خليل رشنوي» داستاننويس جوان و تواناي كشورمان است كه با توجه به آن كه اثر چاپي منتشر نكرده است در بين اهالي ادبيات داستاني بهخوبي شناخته شده و اين بهخاطر داستانهاي كوتاه موفقش است كه در جشنوارهها و جوايز ادبي بسياري موفق به كسب جايزه شده است. حال اين نويسنده جوان كشورمان مدتي است كه در حوزه فيلمسازي نيز فعاليتهاي خود را شروع كرده كه شامل تعدادي آثار كوتاه است. وي در جشنواره سينما حقيقت آبانماه با فيلم مستند «زندگي مرغي» پا به عرصه رقابتها گذاشت. «زندگي مرغي» فيلمي مستند از زندگي مرغها از دوران تخممرغي تا زمان سلاخي و برشته شدن براي آدمهاست. با شنيدن همين جمله اول شايد اينگونه در ذهنتان تداعي بشود كه مراحل مختلف زندگي يك مرغ را بارها و بارها در برنامهها و مستندهاي تلويزيوني ديدهايم و چه لزومي دارد كه يك فيلمساز دوباره بخواهد راه رفته را تكرار كند؟ در واقع همين انتخاب ايده، جسارت رشنوي را در عرصه فيلمسازي هم نشان ميدهد. فيلم با كادربنديهاي مختلف از توليد تخم مرغ و به دنيا آمدن جوجهها شروع ميشود. زمانيكه ما شاهد تعداد بسياري از جوجهها هستيم و رفتهرفته صداي همهمه جوجهها بيشتر و بيشتر ميشود دقيقاً گوياي آن است كه خليل رشنوي با اين صداسازي ميخواهد حرفي متفاوت و حركتي متفاوت در اين فيلم داشته باشد. رفتار كارگرها كه بدون هيچ احساس خاصي نسبت به جوجهها انجام ميگيرد بهصورت slow motion به تصوير كشيده ميشود و مخاطب را به فكر فرو ميبرد. پلان- سكانسهاي بعدي ديگر مراحل رشد يك جوجه تا مرغ كامل شدن با ريتمي مناسب رو به جلو پيش ود تا جاييكه اين حيوان به اندازه كافي براي ذبح شدن، پرورش يافته است. اينجا ذهن هوشيار سازنده از زندگي معمولي يك مرغ، سلاخ خانه و دنياي بيرحمانه را بهصورت مستقيم وارد ذهن مخاطب ميكند. مرغها بهصورت آويزان پاهايشان داخل گيره بست داده ميشود. توسط ماشين مكانيكي به نزديكي سلاخ ميرسند و ما دستهاي سلاخ را ميبينيم كه چاقو را با سرعتي هرچه تمام روي حلقوم مرغها ميكشد. با هربار كشيدن شدن چاقو روي حلقوم مرغها باز هم با صداگذاري تاثيرگذار مواجه ميشويم كه سر بريدن مرغ را منزجر كنندهتر نمايان ميكند و سپس باز تصاوير Slow motion از فوران خون و جان دادن مرغهاست. اين تصاوير را شايد بارها و بارها در فيلمها و دنياي واقعي خود ديده باشيم اما ديدن چنين صحنههايي باتوجه به كادربندي خوب و صداگذاري عالي تأثيري ديگر و نمايانتر در اين مستند دارد بهطوري كه مخاطب از خودش سوال ميكند كه اينهمه خشونت براي چه؟ براي سير شدن من؟ در پلان- سكانسهاي ديگر شاهد كنده شدن كله مرغ بهطور كامل و مصلح شدن آن هستيم و مرغي كه در بخش بستهبندي آماده ميشود و به مغازهها و اغذيه فروشيها وارد ميشود. سپس اين مرغ در جوجهگردان مغازهاي قرار ميگيرد و رفتهرفته بريان و لذيذ ميشود. تيتراژ پاياني فيلم آغاز ميشود اما اين تيتراژ پايان اين فيلم نيست. ما تيتراژ را ميبينيم كه بهحالتي مبتكرانه بين سيخهاي در حال چرخش جوجهگردان ظاهر ميشوند و از بين ميروند و در انتها ما صداي كشيدن شدن سيفون توالت را ميشنويم. اينجاست كه اين صدا مخاطب را به اين فكر ميبرد كه اينهمه خشونت براي لذت بردن از طعام به كجا ختم ميشود؟
بدون شك با ديدن اين مستند، منتظر ديگر كارهاي خليل رشنوي در عرصه فيلمسازي خواهيد بود.
دیدگاهها
ممنون از توجهتون
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا