درباره‌ی «دیده‌بان خواب‌زده» مجموعه‌ی مقالاتِ «محمدعلی سپانلو»/ فرهاد کشوری

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

دیده با ن خواب زده

دیدارهایی پراکنده با ادبیات و زندگی

محمد علی سپانلو

انتشارات نیلوفر، چاپ اول تابستان 1391

 

محمدعلی سپانلو، شاعر، پژوهشگر، مترجم و مقاله نویس در سال 1319 در تهران متولد شد. در سال 1342 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. آثار به چاپ رسیده ی سپانلو در شعرعبارتند از: آه بیابان! 1342، منظومه خاک 1342، رگبارها 1346، سندباد غایب  1352،  هجوم 1356 ، نبض وطن را می گیرم 1357، خانم زمان 1366، ساعت امید و هیکل تاریک 1368، پاییز در بزرگراه 1379 ، ژالیزیانا 1381 ، تبعید در وطن 1381 ، کاشف از یاد رفته ها 1387 و قایق سواری در تهران.

پژوهش های ادبی: بازآفرینی واقعیت 1349 ، نویسندگان پیشرو ایران 1362 ، شاعر ترنه ی ملی(عارف قزوینی) 1365 ، بهار 1374 ، چهار شاعر آزادی 1377 ، قصه هی قدیم جلد اول 1378 ، جلد دوم 1381 و

مجموعه مقالات: در اطراف ادبیات و زندگی 1353 ، تعلق و تماشا 1379 و دیده بان خواب زده 1391

سپانلو در سال 1382 نشان شوالیه ی ادبیات و هنر را از دولت فرانسه دریافت کرد.

سپانلو اصول و ظرایف داستان و رمان را به خوبی می شناسد و  نگاه هوشمندانه ای به آثار ادبی دارد. او شاعر شهر تهران است و علاقه اش به زادگاهش در اشعارش نمود دارد. مقاله ی «از همان تشک پنبه ای راه راه»، را که سپانلو در سالمرگ احمد شاملو نوشته است، به عنوان نمونه ی کوتاهی از مقالات کتاب دیده بان خواب زده انتخاب می کنیم:

«تصویر مردی میانسال، هنوز به چهل نرسیده، با موهایی که می رفت نقره ای شود، در خاطرم مانده است. مردی خوشروی و خوش صحبت، سخت کوشا اما بی چیز، که تنگدستی او پیش از آنکه از نداشتن درآمد باشد از مخارج بی رویه بود؛ تنها و آواره، که در خوابگاه های یک شبه یعنی خانه های دوستانش- از جمله دانشجویان آس و پاسی که یکی از آن ها من بودم- روی تشکی که بر کف اتاقی پهن می شد، یک بری بر آرنج چپ تکیه می داد و با دست دیگر از نیمه های شب تا دم صبح می نوشت.

بامدادان از زیر قلم او، با همان خط نیم شکسته نرم و تربیت شده، شعری- و گاهی چندین شعر- بیرون آمده بود که قرار بود بعد ها در حافظه ی ادبیات فارسی جاودانه شود. در آن شب ها او خود تاریخ هنر ما بود که اتفاق می افتاد. آیا تشک او سفینه ای بود که بر اقیانوس فرهنگ فارسی به کشف آفاق تازه ای پیش می رفت، با قالیچه ی پرنده ای که او را بر قله هایی سرافراز، همتراز با بزرگان ادب جهان پرواز می داد؟ امروزه که به گذشته می نگرم، می بینم که احمد شاملو از همان پایگاه کوچک- همان تشک پنبه ای راه راه- چه وسعتی به شعر فارسی داده است. او در زبان، ذوق و اندیشه ی ما و نسل های آینده جریان دارد. از شعر بنایی بزرگ پی افکنده است که حتی پس از ترجمه نیز سرود ستایش انسان ساده و فروتن، ستایش نیکی و بهروزی و آزادی است؛ پیام تازه ای از سوی تمدن ایرانی به میراث وجدان بشری، پیام احمد شاملو، الف بامداد.»1

لينك

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692