يكي از ضعفهاي ادبيات امروز كشورمان اين است كه چنان اسير اسم عدهاي نويسنده و شاعر بزرگ شدهايم كه نميخواهيم قبول كنيم كه همين امروز هم ميتوانيم نويسنده و شاعران بزرگي داشته باشيم.
البته ايندسته از آدمها كه دائم نويسندگان و شاعران پيشين را بر سر نويسندگان و شاعران امروزي ميكوبند، خودشان در واقع انسانهاي ضعيفي هستند كه قدرت توليد هيچ اثري را ندارند و فقط نقش ترمز را براي هنرمندان اجرا ميكنند. حالا يك نمونه جالب را براي شما از دوستي شاعر تعريف كنم. اين دوست شاعر ميگفت روزي به جلسهاي رفتم و دو شعر با خودم بردم. يك شعر از خودم و يك شعر از شاملو. اما شعر شاملو را با اسم خودم خواندم و شعر خودم را به شاملو نسبت دادم. آن شعر شاملو كه عنوان كرده بودم سروده خودم است را چنان به نقد كشيدند و چنان بيارزش و سطحي خواندند كه در دلم گفتم: بيچاره شاملو و بعد شعر خودم را كه به شاملو نسبت داده بودم را خواندم و چنان استقبالي از اين شعر شد كه نگو و نپرس. چنان زيرلايههايي براي شعر درآوردند كه خودم هم كه شاعر اثر بودم به ماتحتم هم خطور نكرده بود. بعد به اين فكر كردم تا زمانيكه جماعت ادبياتي ما اسير اين اسمها هستند، نه اينكه هنرمندي متولد نميشود بلكه هنرمندان ما در عرصه شعر و ادبيات هرگز بهدرستي به جامعه معرفي نميشوند.
جالب است كه در يكي از جشنوارههاي ادبي، يه آقاي زرنگ داستاني از «بورخس» را به اسم خود ارسال ميكند. به اين كار نداريم كه چرا داوران جشنواره آنقدر بيتجربه و يا كممطالعه بودند كه متوجه نشدند قضيه از چه قرار است. اما داستان «بورخس» در اين جشنواره سوم شد. دوستاني كه تعريف ميكردند به اين مسئله ميخندند كه چرا داستان بورخس سوم شده است. در جوابشان گفتم: اين اتفاق كه خندهدار است اما چرا نميخواهيم باور كنيم كه شايد نويسندگان و جواناني در كشور ما هستند كه حتي از بورخس هم بهتر مينويسند. اصلاً شيوه داستاننويسي امروز را با دوره بورخس نميشود مقايسه كرد و كاملاً متفاوت است اما ما چنان اسير اسمها شدهايم كه فقط بلديم با چند جمله فلاني ميگويد...، فلان نويسنده گفته كه...، فلان نظريهپرداز نظر داده كه...، با اين چيزها ميخواهيم خودمان را گُنده كنيم. اما نظر ساده يك نويسنده جوان تازهكار و تازهوارد كه به جملهاي زيبا و نظري ساده ميرسد هم ارزشمند است در برابر جملات و نظريات فلاسفه و نويسندگاني كه چنددهه فعاليت ادبي و هنري داشتهاند.
ما زماني ميتوانيم ادبياتي نوآور داشته باشيم كه آثار گذشتگان را مطالعه كنيم اما اسير اسمشان نشويم و در ادبيات امروز در جريان باشيم اما غرق جريانسازيها نشويم و هميشه نگاهمان به آينده باشد اما نخواهيم آينده را به امروز بياوريم.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا