بررسي اقتباسي«شازده احتجاب» اثر«بهمن فرمان آرا»/ «بهروز انوار»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

به یقین میتوان گفت شازده احتجاب بهترین اثر هوشنگ گلشیری بهحساب میآید. اثری که نه تنها برای خود گلشیری بلکه برای سیر ادبیات ادستانی ایران نیز نقطه عطفی بهشمار میرود. نوع روایت و تکنیکهای داستانی این رمان، تأثیر فراوانی روی داستاننویسهای بعد از گلشیری گذاشت. هرچند در زمینه محتوا و حرفهایی که در این رمان زده می‌شود نیز میشود به نکات جدید و ناگفتهای دست پیدا کرد.

بهمن فرمان آرا در سال 1353 با همکاری خود گلشیری توانست این روایت پیچیده را عیناً به فیلمنامه تبدیل کند و بتواند بهترین فیلم زندگی خودش را بسازد. هرچند برخی بحثها در نوع اقتباس درگرفت که فرمان آرا بیش از حد تحت تأثیر رمان است و تماماً در خدمت به نمایش درآوردن خط به خط داستان است و فیلم دارای استقلال نیست اما برخی دیگر هم به این عقیده بودند که این داستان، تنها به همین شیوه میتواند تبدیل به فیلم شود و همین هم کار سخت و پیچیدهای است که اگر خود گلشیری در نگارش فیلم نامه همکاری نمیکرد امکان داشت چنین اتفاقی هم نمیافتاد.
گرچه میتوان این خرده را بر رمان گلشیری گرفت که نگاه رادیکال و افراط گرایانهای در بازنمایی یک دوره از تاریخ ایران را دارد اما نمیتوان از جنایات هولناک و حماقتها و خرافات جاری در زندگی مردم دوره قاجار به آسانی گذشت. برای همین در دورهای که هنوز سیستم شاهنشاهی و کاخ نشینی در ایران حکومت میکرد، نوشتن این رمان و ساخت متعاقب فیلمش میتواند یک حرکت سیاسی قلمداد شود که جز ادبیات و سینمای مستقل حساب میشوند. برخلاف آثار سیاسی امروز سینمای ایران همچون «قلادههای طلا» که با بودجه حکومتی ساخته شده و در تیزر تبلیغاتیاش عنوان میشود: سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران. و این خیلی مضحک است.

دو اثر مکتوب و سینمایی شازده احتجاب را میتوان از لحاظ نوع راوی مورد بررسی قرار داد. از آنجا که در نسخه داستانی سه راوی وجود دارد: روای دانای کل، شازده احتجاب و فخری که کلفت خانه است. اما در نسخه سینمایی راوی همان دانای کل است اما محدود به مکانهایی که شازده احتجاب در آنها حضور دارد. اما حضور پر رنگ فخری در صحنه هایی که حضور دارد میتواند گواه این قضیه باشد که فرمان آرا حتی در مسئله راوی هم سعی میکند به اثر داستانی وفادار باشد که این خود توانایی بالایی را در شناخت امکانات و اصول سینما دارد. اینکه بشود با تصاویر و حرکت دوربین در سکانسهای مختلف حضور شخصیتها را بر هم اولویت داد خود امر مهم و مشکلی است. برای اینکه مخاطب حتی در زمانی که شخصیت اصلی در صحنهای وجود ندارد باز هم حضور پررنگ او را احساس میکند و وقایع را طوری برای خودش تفسیر میکند که مربوط به شخصیت اصلی باشد.
زمان در داستان شازده احتجاب غیر خطی است. البته این امر واضحی است و شاید نیاز به گفتن ندارد. اما روایت غیرخطی زمان و سیر بههم ریختهی حادث شدن اتفاقات در داستان و فیلم شازده احتجاب مانند خیلی از آثار غیرخطی سینمایی نیست. البته همین نوع روایت قبل از فیلم شازده احتجاب در سینمای ایران بهصورت جدی هیچوقت اتفاق نیفتاده بود و نمونه قابل ذکری هم در سینمای جهان وجود ندارد اما در مقایسه با فیلمهای دوره جدید سینما، (برای مثال، سهگانه ایناریتیو: عشقهای سگی، 21 گرم و بابل)، تفاوتهای آشکاری مشاهده میشود. در آثار ذکر شده سعی میشود چند ماجرا به موازات هم حرکت کنند که در ظاهر ارتباطی به هم ندارند و در یک نقطه به هم برخورد کنند. اما در شازده احتجاب یک ماجرا یا یک موقعیت در مرکز ایستاده و همه اتفاقات با وجود بههم ریختگی و شلختگیِ ظاهریِ در چینش، به آن موقعیت مرکزی که همان وضعیت زمان حال شازده باشد مربوط میشوند و حول محور آن میچرخند. رفت و برگشتهای زمانی در سراسر داستان و فیلم، سراسر طوری طراحی میشوند که در پایان ختم شوند به همان جاییکه شازده روی صندلیاش لمیده و بهخاطر سل موروثیاش سرفه میکند و نبش قبر خاطرات میکند و منتظر مرگ است. با این حساب میتوان به این نتیجه رسید که زمان فیلم شازده احتجاب، زمان حال است. زمانیکه به قول فاکنر عقربهها در آن ایستادهاند و دیگر قصد مردن ندارد و زین پس، با پایان یافتن حرکت مکانیکی زمان در لابلای عقربههای ساعت، زمان دیگر نمیمیرد و تا همیشه، با تمام ابعاد و اشکالش در مقابل ما و شخصیت اصلی یعنی شازده احتجاب میایستد تا او تمام زمان را یکجا ببیند و این برای شازده احتجاب، که میتوانست همچون پدرانش به خوشگذرانی و عیاشی بپردازد خیلی دردناک است و این دردناک بودن، نه به خاطر از دست دادن موقعیتهاست، بلکه بهخاطر ورطه هولناکی است که بین او و جامعهای که در آن زندگی میکند افتاده است. جامعهای که فخرالنسا، زن روشنفکر او میتواند نماینده آن باشد. جامعهای که انگار عقدههای توده در آن موج میزند.

با اینحال برای یک بیننده عادی که اولینبار فیلم را میبیند دقیقاً همان اتفاقی میافتد که در اولین خوانش داستان سر او آمده. گنگی و سرگشتگی در ایجاد رابطه بین زمانها و مکانها.

فیلم به اقبال عمومی هم دست پیدا کرد و در بخش جنبی جشنواره کن نیز به نمایش در آمد که برای یک فیلم ایرانی در آن زمان یک افتخار بزرگ محسوب میشد گو اینکه هنوز هم محسوب میشود.

یکی از مشخصههای فیلم شازده احتجاب موسیقی زیبا، ساده و درونگرایانه احمد پژمان روی فیلم است. احمد پژمان که در تعداد دیگری از فیلمهای بهمن فرمان آرا بهعنوان آهنگساز حضور دارد در این فیلم اولین همکاری را با فرمان آرا انجام داد.

با وجود فضا سنگین ادبی و نمایشی فیلم شازده احتجاب فرمان آرا هرگز نتوانست فیلمی صمیمی و مردمی مانند آن بسازد و در فیلمهای بعدی، مخصوصاً فیلمهای بعد از انقلابش مانند یک بوس کوچولو و خانهای زیر آب بهشدت درگیر فضای اشرافی و روشنفکری زندگی خودش است.



نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692