داستان فیلم
داستان فیلم روایتگر زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر کردهاند. دوستان احمد (شهاب حسینی) که پس از سالها زندگی در آلمان به ایران بازگشته، در تلاش هستند تا همسری را برای او بیابند. به همین خاطر، یک معلّم مهدکودک به نام «اِلی» (ترانه علیدوستی) با دعوت سپیده (گلشیفته فراهانی) به همراه دیگران به این سفر آمده است. امّا پس از ناپدید شدن الی در ساحل دریا، ماجرا به یک تراژدی تبدیل میشود و هرکس در مورد این مسأله به قضاوت پرداخته و دیگری را مقصر میداند. تا آنجا که جمع بهخاطر منافع خود زمانیکه نامزد جستجوگر الی (علیرضا) در پی او از راه میرسد از حمایت الی دست کشیده و سپیده را مجاب مینمایند که تصویری منفی از الی ارائه دهد (منبع: ویکی پیدیا).
تحلیل فیلم
در اینجا قصد دارم فارغ از تمامی تحلیلهایی که تاکنون در رابطه با این فیلم فرهادی صورت گرفته است اینبار از منظر روانشناختی به آن بنگریم. پس اجازه بدهید با یک سؤال آغاز کنیم:
فرض کنید یکی از دوستان صمیمی شما در یک سانحه رانندگی فوت میکند. همسر او به محض شنیدن این خبر دچار یک ضربه روحی و روانی بسیار شدید گشته و چندین بار اقدام به خودکشی میکند. حالِ او روز به روز وخیمتر شده و خانواده او پس از پیگیریهای مکرر و درمانهای متعدد، یک راه پیش رویشان باقی میماند. آنها نزد شما میآیند عاجزانه از شما میخواهند تا برای نجات جان فرزندشان از این وخامت روحی و برگرداندن او به جریان عادی زندگی، یک دروغ مصلحتی بگویید. و آن دروغ اینکه به فرزندشان بگویید، دوست شما علاوه بر فرزندشان همزمان با فرد غریبهی دیگری نیز بهطور پنهانی رابطه عاطفی داشته است. با فرض اینکه این تنها راه پیشِ روست و با گفتن این حرف، او را به جریان عادی زندگی برمیگردانید و با نگفتنش، موجب خودکشیاش میشوید آیا چنین کاری میکنید یا نه؟ چرا؟
بحث معماهای اخلاقی یکی از مهمترین مباحث روانشناسی بوده و صاحبنظران متعددی در اینخصوص سخن راندهاند. پیاژه، کولبرگ و گرین از مهمترین نظریهپردازان این زمینه بهشمار میروند. آنها مراحلی را برای رشد اخلاقی افراد متصور شده و معیارهایی را برای این منظور مشخص کردهاند. در مجموع باید گفت از آنجاییکه که شاخصهای عمل اخلاقی دارای محدودیتهای فراوانیست دستیابی به ملاکها و معیارهای ثابت و جهانشمولی که بتوان به واسطه آنها به اصالت یک عمل اخلاقی دست یافت بسیار دشوار است. اما آنچه که از مجموع یافتههای پژوهشی و نظریات فلسفی و روانشناختی برمیآید این است که انگیزه و نیت فاعلِ اخلاقی نقش مهمی در ارزشگذاری یک فعل اخلاقی و غیراخلاقی دارد. در سیستمهای بسته، اخلاقیات همواره مطلق بوده و وابسته به فرهنگ و زمان حال نیستند. در چنین جوامعی همه افراد جامعه موظفند تا به یک سری از موازین و اخلاقیاتی که از پیش وضع شدهاند گردن نهند. از اینرو جدال میان دیدگاههای سنتی بر سر مطلق بودن اخلاقیات و دیدگاههای مدرن بر سر نسبی بودن اخلاقیات همچنان وجود داشته است. یکی از مهمترین مواردی که فرهادی در فیلمهایش به آن میپردازد به چالش کشیدن قطعیت و جزمیت اخلاقیات است. زیربنای نظری فیلمهای فرهادی نیز نظریه رشد اخلاقیست. چیزیکه شاید از منظر آندسته از مخاطبینی که با دیدگاههای روانشناسی سروکار ندارند پوشیده باشد. ردِ پای قضاوتهای اخلاقی را میتوان در تک تک فیلمهای فرهادی از «شهر زیبا» و «رقص در غبار» گرفته تا «چهارشنبه سوری» و «جدایی نادر از سیمین» دید. یکی از مهمترین مسائلی که صاحبنظران در رابطه با قضاوتهای اخلاقی افراد بیان میکنند مسئله تصمیمگیری براساس مصلحتمداری و واقعیتمداریست. گاهی اوقات برخی از تصمیمات ما شاید از لحاظ واقعیت صحیح نباشند اما مصلحت ایجاب میکند که در آن لحظه چنین تصمیمی صورت گیرد و بالعکس. همچنین مطالعات نشان میدهند که قضاوت افراد در رابطه با اخلاقی بودن یا نبودن یک عمل خاص، زمانیکه خودشان مرتکب آن فعل شده باشند با زمانیکه همان عمل از سوی فرد دیگری سر زده باشد متفاوت است. گاهی اوقات نیز فشار گروه مبنی بر حفظ منافع جمعی، ما را وادار به گرفتن تصمیماتی میکند که شاید قلباً رضایت به آن نداشته باشیم و از لحاظ اخلاقی نیز صحیح نباشد. رأیگیری بر سر گفتن حقیقت یا دروغ به علیرضا (نامزد الی) و پافشاری به سپیده مبنی بر کتمان حقیقت، حاکی از فشار بیامان خردِ جمعیست. جاییکه قضاوت اخلاقی گروه بهخاطر عواقب حقوقی این کار بر مبنای مصلحتاندیشی صورت میگیرد اما قضاوت اخلاقی سپیده بهخاطر حفظ آبروی الی، براساس واقعیتاندیشیست. و در نهایت این واقعیتاندیشیست که مغلوب مصلحتاندیشی میگردد و سپیده میمانَد و یک نگاه آکنده از عذاب وجدان!
فیلم «درباره الی» علیرغم سایر قضاوتهایی که در جای جایِ فیلم، ذهن مخاطب را به چالش میطلبد آنچه که در واقع اوج قضاوت اخلاقی این فیلم محسوب میشود تصمیم نهایی سپیده درباره پاسخ به سؤالی است که نامزد الی از او میپرسد: «وقتی الی همراه شما اومد نگفت من نامزدی یا کسیرو دارم؟». هرچند فرهادی در این قسمت، از زبان سپیده قضاوت میکند اما قضاوت در مورد عمل سپیده را برعهده مخاطب میگذارد. اگر فیلمِ «درباهی الی» معیاری برای تفکیک مخاطبان سینمای فرهادی باشد شاید بتوان مخاطب او را به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1- عدهای که مات و مبهوت از پایان تلخ فیلم از خود میپرسند: آیا اِلی مُرد یا خودکشی کرد؟!
2- و عدهای که از منظر قضاوت اخلاقی به پای دیدن اعمال کاراکترهای فیلم مینشینند و میدانند که اِلی فقط یک نکته انحرافی بوده است و بس! درواقع باید گفت که فیلم «درباره اِلی» اصلاً درباره اِلی نیست!