بررسي نمايش «قصه پادشاه سرزمين قصه‌ها» اثر«محمد رضا كوهستاني» / «راضيه مقدم»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

شخصیت ها:

سهراب(12ساله)/قصه نویس پیر/ پادشاه/ پیک/ پیشگو/ دخترپادشاه/مبارک/غول چراغ جادو/ چوپان دروغگو/گروه نمایشگران.

 

ماجرا از زمانی شروع می‌شود که پدربزرگ مثل همیشه به خواب سهراب می‌آید و برایش قصه تعریف می‌کند. اما سهراب از شنیدن این قصه‌های قدیمی با پایان‌های کسل‌کننده خسته می‌شود. (صدای سهراب: یعنی چی بابابزرگ؟ چرا قصه‌های شما همش این طوری تموم می‌شه؟). او تصمیم می‌گیرد این قصه‌ها را تغییر دهد(صدای سهراب: ولی من تصمیم گرفتم چند تا از این قصه ها رو یک کم دست کاری کنم که قشنگ تر بشن!/صدای قصه نویس پیر:یعنی چی؟!توحق نداری ندونسته و بی دلیل دست ببری توکتاب قصه‌ها سهراب! این کتاب قدیمی وارزشمنده)تا آنها را برای بچه‌ها مجذوب ترکند(صدای سهراب: ولی من می‌خوام کاری بکنم که بچه بیشتر از این قصه‌ها خوششون بیاد،چون قصه‌های شما همش قدیمی ان و...)واین عاملی می‌شود تا در سرزمین قصه‌ها، درست در روز تولد دختر پادشاه همه چیز بهم بریزد. هر قصه از روند طبیعی خودش خارج شود. پس دیگر روباه، کلاغ را گول نمی‌زند تا پنیر از دهنش بیفتد وقصه‌هایی دیگر. و به همین علت مدام ازطرف پیک خبرهای نگران کننده‌ای به پادشاه سرزمین قصه‌ها می‌رسد. و او می‌فهمد تمام این درد سرها از سهراب بوده.(پادشاه: ولی خبر داری که پسرکی به اسم سهراب این کاروکرده/قصه نویس پیر: سهراب؟! پس بالاخره کارخودش رو کرد؟/پادشاه: مگه تو اونو می‌شناسی قصه نویس پیر؟/قصه نویس پیر: بله پادشاه می‌شناسمش،حتی می‌تونم حدس بزنم چه جوری تونسته این کارو بکنه،آخه می‌دونید پادشاه،سهراب نوه‌ی نوه‌ی نوه‌ی منه!) با این اوضاع پادشاه سعی می‌کند از قصه‌نویس پیر برای حل مشکل کمک بخواهد. در پایان با آمدن سهراب و دیدن خراب شدن اوضاع پی به اشتباه خود می برد (سهراب: ولی من دوست نداشتم این جوری بشه!!/قصه نویس پیر: تو ناخواسته کاری کردی که اون و بقیه بچه‌های سرزمین قصه‌ها‌، ناراحت و غمگین باشن...می‌تونی با کنجکاوی رمز و راز قصه‌ها رو کشف کنی و پنداراشونو بفهمی.حتی می‌تونی قصه‌های جدید بنویسی‌) و با پاک کردن آنچه خودش به آخر قصه‌ها اضافه کرده دوباره همه چیز به روال عادی برمی‌گردد.

 

می‌دانیم که شروع هر داستانی با برهم زدن روند تعادل‌، آغاز می‌گردد. روندی که همیشه لازمه‌ای می‌شود برای خلق یک داستان‌. و در اینجا این سهراب کوچک است که برعکس همیشه با شیطنت که خاصه‌ی دوران کودکی‌اش هست این آرامش را در سرزمین قصه‌ها به هم می‌ریزد تا داستان شکل بگیرد. (صدای سهراب: ولی من تصمیم گرفتم چند تا از این قصه‌ها رو یک کم دست کاری کنم تا قشنگ‌تر بشن!)

اگر در این داستان سرزمین قصه‌ها را به عنوان هسته مرکزی در نظر بگیریم قصه‌ها وحوادث تماما حول محور آن اتفاق می‌افتند. پس می‌توان گفت بسط قصه در این نمایشنامه بیشتر بر پایه حادثه استوار است. چیزی که خاصه قصه است." عموما بنیاد قصه بر حادثه گذاشته شده است و قهرمان‌ها و شخصیت‌های قصه،کمتر فردیت و خصوصیت درونی خود را نشان می‌دهند و روان‌شناسی فردی و تاکید بر خصایص و صفات آدمی‌، از ویژگی‌های داستان‌های امروزی است."[1] و حوادث هستند که به خوبی به عنوان عنصری قوی و البته تهدید کننده در جهت طرح داستانی حرکت می‌کنند. و در اینجاست که مدام به پادشاه خبر از حوادثی ناگوار داده می‌شود.

(پیک: دیشب آن لاک پشت دهانش را باز نکرده است و2تا مرغابی اینقدر بال زده‌ اند که جانشان در رفته است ومرده اند)یا قصه گیس گلابتون(صدای دختر: گیس گلابتون در آخر قصه به جای کوه،به خانه‌ی دیو بدجنس رفت ودیو او را خورد) اشاره به و قصه‌های عامیانه‌ی دیگر. و می‌بینیم که از کنار هم چیدن این قصه‌هایی فرعی خط و طرح اصلی داستان شکل می‌گیرد.

همین طور می‌توان به بازی‌های زبانی زیبا و مسلط که منجر به یکدستی زبان می‌شود در داستان اشاره کرد. مثل ادبیات پادشاه:.(کافی است،«خبر بپاش» یا «مثال پرتاب کن» یا سهراب ،«بِچِگد» اینجا پیش ما) و یا دختر پادشاه (صدای دختر: نمی‌توانم پدر،جشن تولدم« پرپر شد»)و این استفاده از زبان تا جایی پیش می‌رود که کاملا در شخصیت‌پردازی پیشگو به عنوان عنصری غالب نقش ایفا می‌کند (پیشگو: آرام،سَرَن کَلَن هُوِیدا/پادشاه: هان،آروم دارد سروکله ی یکی پیدا می‌شود،خب کی؟/ پیشگو: پَس ریک شَطونِ پُر معما/ پادشاه: یک پسر شیطان و کنجکاو؟پیشگو: باکَمکِ چَریغِ جَد غَوولی/ پادشاه: باکمک غول چراغ جادو؟)

علاوه برکارکردهای زبانی که باعث طنز قوی و البته شیرین در کارشده که مخاطب خود را به نشاط دوچندان می‌کشاند.

می‌توان به جایگزینی صفات شخصیت‌ها با هم‌، در روند افزایش طنز آن نیز اشاره کرد.

وقتی غول که همیشه با نیروی جادویی قدرتمند نمود پیدا می‌کند این بار بر عکس همیشه مثل چوپان می‌شود (غول:کمک کنید‌،کمک کنید،گرگ اومده کمک کنید، اون کلاه نمدی من کجاست، فلوتم‌، فلوتم کجاست؟)وبلعکس چوپان دروغگو صفات غول را می‌گیرد. که از این دست تضادها درکار به وفور دیده می‌شود و باعث طنز بیشتر می‌شود.

 

از خصوصیت دیگر این نمایشنامه اشاره به قصه‌های عامیانه است. قصه جنبه‌ای است که باعث رشد کودک می‌شود چه از نظر شخصیتی و چه از جنبه روحی او.

"قصه‌ها در شکل کنونی‌شان همه سطوح شخصیت انسانی را بیان می‌کنند.آنها به ذهن تکامل نیافته‌ی کودک، درست مانند بزرگسالان دسترسی می‌یابند و بر آن تاثیر می‌گذارند. به طوری که‌" فریدریش شیلر" شاعر آلمانی می‌گوید: «‌در قصه‌هایی که در دوران کودکی برای من گفته می‌شد، معنی ژرف‌تری وجود داشت تا از معنایی که حقیقت زندگی به من آموخته بود.» پس قصه ها با ارایه‌ی نمونه‌های شخصیتی روانکاوی شده،؛پیام‌های مهمی را به سطوح خودآگاه‌، نیمه آگاه و ناخودآگاه ذهن باهر درجه‌ای از رشد که باشد، انتقال می‌دهند. چون در قصه‌ها موضوع برسر مسائل کلی انسان است، و به خصوص پیرامون مسائلی که ذهن کودک را سرگرم می‌کند، باعث رشد«من» درحال شکفتن کودک می‌شوند. درعین حال هیجان‌ها وفشارهای روانی نیمه آگاه وناخودآگاه او را تسکین می‌دهند. قصه‌ها به فشار وهیجان‌های «نهاد» تجسم واعتبار می‌بخشند و امکاناتی فراهم می‌سازند که کودک این فشارها وهیجان‌ها را در هماهنگی با نیازهای «من»و«فرا- من» تسکین دهد."[2]

که در این داستان با اشاره به این قصه‌ها و کارکرد درست آنها در زندگی به مخاطب نشان داده می‌شود که باید در حفظ این قصه‌های کهن کوشا بود.

و در پایان باز مثل تمام داستان‌های کودکانه ،شخصیت اصلی قصه پی به اشتباه خود می‌برد و همه چیز با پایان خوش به اتمام می‌رسد. چیزی که از خصوصیات قصه‌های عامیانه هم هست.(توضیح صحنه: سهراب به آرامی کتاب را باز می‌کند ومشغول پاک کردن می‌شود،زمان به عقب باز می‌گردد...صدای شادی وهلهله‌ی مردمان شنیده می‌شود ،دختر پادشاه بسیارخوشحال است)

در کل می‌توان گفت داستان با بازی‌های زبانی فراوان و نیازداشتن به پس زمینه‌ی قبلی به برخی از قصه‌ها و رجوع به آنها بیشتر مخاطب نوجوان را می‌طلبد تا مخاطب کودک را.

علاوه بر آن از این نکته مهم هم نباید غافل شد" نمایش با هر وسیله وامکانی قابل اجراست. فقط کافی است به نیروی تخیل خود متکی باشیم."[3]

 

 

 

 




[1] جمال میر صادقی،عناصر داستان ،نشر شفا

[2] . کودکان به قصه نیاز دارند، نویسنده: برونو بتلهایم،نشر افکار

[3] . یادداشت هایی درباره قصه نویسی ونمایش نامه نویسی،محسن مخملباف،انتشارات حوزه هنری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692