طرح، يكي از اجزاي داستانكوتاه است كه شامل صحنههايي از حركت غالب بر اوج داستان ميباشد. نويسنده در داستانكوتاه زمان زيادي براي بسط دادن جزئيات طرح ندارد. طرح داستانكوتاه ترجيحاً ساده است و ميتواند با گامهايي كه در ادامه ميآيد مورد بررسي قرار گيرد.
1- اتفاقها را ليست كنيد. داستانكوتاه معمولاً يك شخصيت اصلي دارد كه در تمامي اتفاقات داستان حضور دارد. ليست اتفاقات شما براي هر داستانكوتاهي ميتواند شامل حركت شخصيت اصلي باشد. بهعلاوه يادداشتي از رويدادهاي روحي و احساسي مرتبط به شخصيت اصلي بنويسيد، به عنوان مثال زمانيكه ميفهمد مادرش چگونه مرده است، درك ميكند كه چرا مادرش او را ترك كرده و به غمگين بودن خود پايان ميدهد.
2-رويدادها را براساس زمان وقوع مرتب كنيد. ليست اتفاقات داستان را برداريد و رويدادها را براساس تاريخ بوقوع پيوستنشان مرتب كنيد. گاهي اوقات داستانكوتاه با يك فلشبك (بازگشت به گذشته) آغاز ميشود؛ درحالي كه بقيه بخشها در زمان حال اتفاق ميافتد. ليست رويدادها را به
ترتيب تاريخ مرتب كنيد.حتي اگر اين همان ترتيبي نباشد كه رويدادها در داستان ظاهر ميشوند.
3-كشش را بشناسيد. كشش داستان خواننده را مجبور به ادامه خواندن داستان ميكند. تمام داستانهاي خوب داراي عنصر كشش هستند. كشش ميتواند كاملاً واضح باشد مثل كشاكش ميان دو شخصيت در داستان، و يا ميتواند يك كشش ماهرانه باشد مثل كشاكش دروني يك شخصيت براي تصميمگيري درست. شناخت كشش به شما كمك ميكند كه طرح را بشناسيد چراكه طرح در اصل سفر شخصيت داستان براي حل كردن كشش داستان است.
4- نقطه اوج داستان را پيدا كنيد. نقطه اوج داستانكوتاه زماني اتفاق ميافتد كه كشش بهقدر كافي بسط پيدا كرده است، درست پيش از حل شدن كشش داستان نقطه اوج داستان است. به عنوان مثال در داستانهاي رمزآلود، نقطه اوج درست پيش از يافتن قاتل است. نقطه اوج داستانكوتاه در نزديكي پايان داستان قرار دارد. پس از اوج، نويسنده داستان را با يك پايان باز خاتمه ميدهد.
متن اصلي:
http://www.ehow.com/how_2063744_analyze-short-story-plot.html