• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نگاهی به نمایشنامه «مرگ فروشنده» نویسنده «آرتور میلر»؛ «فرامرز قنبری»/ اختصاصی چوک

نگاهی به نمایشنامه «مرگ فروشنده» نویسنده «آرتور میلر»؛ «فرامرز قنبری»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

faramarz ghanbari

کتاب «مرگ فروشنده» نوشته­ی آرتور میلر را می­توان به عنوان یک نمایشنامه­ی اخلاقی با مضمون بسیار معاصر خواند. از یک لحاظ، «ویلی لومان»، سمبل همه در یک جامعه­ی سرمایه‌داری است. زیرا صرف‌نظر از افراطش، تقریباً همه می‌توانند در شخصیت اصلی «مرگ فروشنده» اثر آرتور میلر، کمی از خودشان را بیابند.

این نمایشنامه نمی‌تواند به مقام یک تراژدی واقعی برسد، زیرا آگاهی شدید اجتماعی دارد و نمی‌تواند یک درام اجتماعی باشد؛ زیرا شایسته است که آن را یک تراژدی اجتماعی بنامیم و این، یک تراژدی اجتماعی است. تراژدی اجتماعی، نوعی تراژدی مدرن است که در آن، تضاد میان قهرمان اصلی و جامعه به تصویر کشیده می‌شود و قهرمان، قربانی بدرفتاری جامعه می‌شود.

آرتور میلر در نمایشنامه­ی «مرگ فروشنده»، تعارض درون خانواده و تعارض بین قهرمان و جامعه را به تصویر می‌کشد. او در جامعه سرمایه‌داری، وصله­ای ناجور است. او قربانی بی‌عدالتی اجتماعی است و این بی‌عدالتی اجتماعی، باعث تراژدی او می‌شود.

ویلی لومان، شخصیت اصلی این فیلم، شش سال است که در یک شرکت کار می‌کند. او این شرکت را در بسیاری از شهرها معرفی می‌کند. او اغلب به همکارانش می‌گوید که او یک مرد حیاتی برای شرکت است. تنها به دلیل تلاش ولی است که این شرکت در بسیاری از شهرهای آمریکا معرفی شده است.

ویلی لومان در زندگی­اش، شخصیت جذاب دیوید سینلمن را به عنوان یک مدل در برابر خود نگاه می‌دارد. رویای موفقیت که برای یک خانه بزرگ، یک ماشین زیبا و یک شغل خوب است که پول زیادی برای او به ارمغان می‌آورد. اما علی‌رغم خدمات طولانی­اش برای سی­وشش سال، او قادر به دستیابی به اهداف موفقیت خود نیست. او در جامعه­ی کاپیتالیستی که در آن، فرد برای موفق بودن باید عملی و سخت­کوش باشد، نامتجانس است. رویاپردازی مانند ویلی لومان، مطمئنا قربانی

شکست می‌شود. در سن شصت و سه‌سالگی بر روی کمیسیون کار می‌کند و حقوقش آن­قدر کم است که نمی‌تواند اقساط بیمه­ی خود و سایر خانواده‌ها را بپردازد. او اغلب باید از چارلی پول قرض بگیرد تا اقساط خود را بپردازد.

شکست خود او در دستیابی به هدف موفقیت و شکست پسرش در حل و فصل مسئله، او را ناامید و دیوانه می‌کند. او در آستانه­ی فروپاشی ذهنی است. او نمی‌تواند روی رانندگی ماشینش تمرکز کند و برای دو یا سه بار به ماشینش تصادف می­کند. ویلی تصمیم می‌گیرد که کارفرمای خود، هاوارد را ببیند و از او بخواهد که یک شغل بدون سفر در نیویورک به او بدهد و حقوقش را افزایش دهد.

او خود را برای شرکت حیاتی می‌داند؛ اما از این واقعیت آگاه نیست که در جامعه­ی سرمایه‌داری، انسان تا زمانی که بتواند برای شرکت سود و منفعتی کسب کند، مورد نیاز است. هرچه زودتر در کسب منفعت شرکت عاجز شود، زودتر اخراج می شود. ویلی این حقیقت را زمانی درک می‌کند که هاوارد، به جای این­که درخواست خود را در زمینه‌های بشردوستانه مطرح کند، او را اخراج می‌کند. هاوارد به طور کامل چهل سال خدمت به شرکت را نادیده می­گیرد. از آن­جا که ویلی دیگر نمی‌تواند به شرکت سود برساند، بنابراین دیگر نیازی به او نیست.

ویلی متوجه می‌شود که اصلا برای شرکت، مردی حیاتی نیست و این جمله زیبا را به زبان می آورد که طنزی از جامعه سرمایه داری است که این سودجویان سرمایه­دار، میوه را می­خورند و پوست آن را دور می­اندازند.

برای نتیجه‌گیری می‌توانیم به درستی بگوییم که «مرگ فروشنده»، یک تراژدی اجتماعی مدرن است که در آن، تضاد میان انسان و جامعه به تصویر کشیده شده است. ویلی لومان، قهرمان داستان، قربانی بی‌عدالتی اجتماعی می‌شود که او را وادار به خودکشی می‌کند. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به نمایشنامه «مرگ فروشنده» نویسنده «آرتور میلر»؛ «فرامرز قنبری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692