• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • یادداشتی بر فیلم «مسیح در ابولی توقف کرد» کارگردان «فرانچسکو رزی»؛ «محمد محمدی‌زاده»/ اختصاصی چوک

یادداشتی بر فیلم «مسیح در ابولی توقف کرد» کارگردان «فرانچسکو رزی»؛ «محمد محمدی‌زاده»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mohamad mohamadizadeh

همیشه آثار فرانچسکو رزی جای بحث و گفتگوی بسیار داشته آنچنان که او را از بزرگترین کارگردانان تاریخ ایتالیا می‌دانند. کارگردانی که از جوایز طلایی و نقره‌ای در کارنامه‌اش کم ندارد و همیشه در چهارچوب قوانین فیلمسازی خودش تجربه‌های جدیدی برای مخاطب به وجود می‌آورد.

در یک بیوگرافی کوتاه از فرانچسکو رزی، می‌توان گفت او متولد سال ۱۹۲۲ و متوفی در ۲۰۱۵ می‌باشد. از جمله معروف‌ترین جوایز او، نخل طلایی جشنواره فیلم کن و شیر طلایی ونیز هستند. علاوه بر این دریافت خرس نقره‌ای برلین و بفتای انگلیس نیز به چشم می‌خورد. از مشهورترین فیلم‌های رزی: دست‌ها روی شهر، سالواتوره جولیانو، جسدهای سرشناس، سه برادر و مسیح در ابولی توقف کرد هستند.

و اما فیلم مسیح در ابولی توقف کرد در سال ۱۹۷۹ ساخته شد. این فیلم در کنار روایت داستان و در واقع زندگی نامه کارلو لوی، وقایع تاریخی ایتالیا را نیز به زیبایی روایت می‌کند. فیلمی که جایزه طلایی جشنواره مسکو و بفتا را برای رزی به ارمغان آورد. فیلم بر اساس کتابی به همین نام از کارلو لوی اندیشمند ضد فاشیستی ایتالیاست. فردی که در زمان حکومت فاشیستی ایتالیا به منطقه‌ای دور افتاده در جنوب این کشور تبعید شد. کارلو لوی شعر می‌سرود، نقاشی می‌کرد و مقالات ادبی، سیاسی زیاد می‌نوشت.

ایفای نقش کارلو لوی را جان ماریا ولونته بازیگر کاردان و مورد علاقه رزی ایفا می‌کند. بازیگری که به خوبی از عهده نقش‌های سخت و پر تلاطم بر میاید. خصوصاً در این فیلم جایی که با حرکت فردی شبه قهرمان رو به رو هستیم.

در اسپویل کوتاه فیلم، کارلو لوی فردی محترم و با شخصیت که در هنر خبره است و فعالیت‌های سیاسی نیز انجام می‌دهد، دوران زمانه ایتالیا فاشیستی است و کارلو لوی بر علیه فاشیسم در ایتالیا فعالیت‌های بسیار دارد، همچنین در علم طبابت تحصیل کرده است، بنابر فعالیت‌های سیاسی او را به مکانی دور افتاده که از پیشرفت‌های جوامع بشری بدور است و بقولی از دوران پیش از مسیح همانطور دست نخورده است، تبعید می‌کنند. بیماری در آنجا به اوج رسیده و فقر و خشم و دزدی بیداد می‌کند جایی که در نگاه اول احتمالاً با روحیات فردی مانند کارلو و شخصیت و ادبیات او متفاوت است. اما در یک سفر معنوی که در واقع از خاص به عام و در صدد تغییر فضا و احوالات داستانی است، کارلو لوی با وجود آنکه در رنج‌های بشری اهالی سهیم می‌شود اما غوطه ور نه پس در ایفای وظایف بشری، خود را موظف می‌داند و با وجود بی تجربگی نسبی در علم پزشکی و طبابت، حسب توانایی خود اهالی بیمار را درمان می‌کند. حتی داروهایی را که برای خود به تبعیدگاه برده به اهالی می‌دهد. تا آنکه، با توجه به ژانر فیلم، وقایع تاریخی را نیز پیش می‌برد و با شکست خوردن جنبش فاشیستی تبعیدی‌ها آزاد می‌شوند. و کارلو لوی در استقبال و عشق و علاقه اهالی محل را ترک می‌کند. البته که کشمکش‌های داستانی فراوانی نیز در این بین رخ می‌دهد.

و اما نام فیلم. مسیح در ابولی توقف کرد. در واقع ابولی نام نزدیک‌ترین مکان به تبعیدگاه دور افتاده است که نشانی از جوامع مدرن‌تر بشری در خود دارد. حقیقتاً، همانطور که در فیلم روایت می‌شود، مسیح هرگز در ابولی توقف نکرد، بلکه کارلو لوی مسیح زمانه است که می‌رود تا با طبابت و حضور خود اندکی از درد و رنج‌های زنان و کودکان بکاهد. و در این راستا، تلاش‌های دولت که قصد دارد با در فقر و سستی نگه داشتن پایه‌های حکومت، ملت برف دیده را کنترل کند.

از ابتدای فیلم آغاز می‌کنیم. نمایی از جلو، جان ماریا ولونته در مرکز تصویر روی صندلی نشسته، موهای سفیدش پریشان است. در این نما ابهت و شخیص کردن شخصیت در الویت کاری کارگردان است. ترسیم کردن فردی قهرمان. شبیه قهرمانان جنگ‌های باستانی.

دوربین به پشت سر ولونته می‌رود. بازیگر سر خود را بر می‌گرداند، قرار است با برگرداندن سر او، ما نیز به عقب بر گردیم. راوی (همان شخصیت اول و قهرمان داستان) از رنج‌های بشری می‌گوید. دوربین با نگاه بازیگر، روی نقاشی‌های کارلو لوی زوم می‌کند، کودکی که مظلومانه مخاطب را نگاه می‌کند. این تصویر در ادامه فیلم که تماماً فلاش بک است، تکرار می‌شود. و پس از آن زوم کردن روی تابلوی نقاشی از مافیا، حقیقت انکار نشدنی تاریخ ایتالیا.

حالا نوبت فلاش بک است. کارلو لوی با دو مأمور از تونل می‌گذرد و به قطار می‌رسد. این قطار ظاهراً او را به محل تبعیدگاه می‌برد و در عمل ما را به گذشته پروتاگونیست داستان.

نریشن کارلو روی تصویر، برگرفته از کتاب مسیح در ابولی توقف کرد، کمک شایانی به مخاطب می‌کند. با ورود او به تبعیدگاه، کدخدای منطقه که در واقع نماینده دولت است، برای او توضیحاتی می‌دهد که در واقع توضیح برای مخاطب است اینکه او تنها تبعیدی با شخصیت در آنجاست و بقیه مشتی اراذل و اوباش هستند.

در ادامه، تلاش‌های دولت برای سو استفاده از کارلو، دلتنگی او برای شهر و دیار و خانواده و... از ریز موضوعات داستانی هستند که برای پیش برد داستان نه چیز دیگر استفاده می‌شود. در این راستا، آنتاگونیست یا آنتاگونیست های داستان را می‌توان بر فرض نیاز شخصیت پردازی کدخدای ده دانست. دیگران و یا افراد ظاهراً بد داستان تحت تأثیر شرایط قرار گرفته‌اند حتی مسئول گرفتن خراج. پس در داستان و فلسفه فیلمسازی فرانچسکو رزی شرایط بد و شرایطی که افراد را بد می‌کند، به نوعی وابسته به دولت هستند.

داستان فیلم را می‌توان بیشتر سیاسی دانست تا فلسفی و اخلاقی. یا به نوعی بین این دو معلق است. این را می‌توان ضعف داستان برشمرد. با این وجود کارگردانی فیلم، از جمله استفاده از نماهای لانگ و طولانی توانسته مقداری از نقاط خالی فیلمنامه را پر و ضعف‌ها را جبران کند.

در کل، فیلم فیلم خوبیست. گاها سیاسی بودن غالب می‌شود اما کامل نیست تا هدف را صد در صد آن بدانیم. با این وجود مسائل اخلاقی و پایداری کارلو لوی بیش از دیگر مسائل مورد توجه بیننده قرار می‌گیرد.

و اما مبحث اگزیستانسیالیسم در فیلم. در واقعاً بیش از کارگردانی، فیلمنامه وظیفه پیش برد داستان در چارچوب اگزیستانسیالیسم را برعهده دارد. و در مرکزیت اگزیستانسیالیسم، پوچی. پوچی که از همان سکانس ابتدایی فیلم تا سکانس پایانی آن سایه سنگینی بر جزئیات می‌اندازد. از وارد شد ایرنه پاپاس به فیلم، دیدار کارلو لوی و خواهرش، کشمکش بین کدخدا و کارلو.

چیزی که مثال زیبا و منحصر به فرد آن، طاعون آلبر کامو است و می‌توان نقاط و نکات مشترک زیبایی بین این دو یافت. خصوصاً در شخصیت پردازی. توازن در داستان و فیلمنامه امری مهم است که در آثار اگزیستانسیالیستی نیاز به ظرافت بسیاری دارد. ظرافت در جلو بردن داستان از نقطه آ به زد و همچنین ایجاد روابط پوچ محور. یکی از آنها روابط دوگانه شخصیت مرکزی فیلم با زنان است. عقب ماندگی اهالی تبعیدگاه و نگاه قرون وسطی‌شان به زن باعث رنجش جان ماریا ولونته و خواهرش است. در حالی که با ورود شخصیت مهربان و خاص ایرنه پاپاس تفاوت خاصی در عمل وی اتفاق نمیفتد و حتی سیلی او به خدمتکار عملی غیر منتظره برای مخاطب نیست. همین مبحث عدم غیر منتظره بودن یکی از ارکان است که به روایت بر می‌گردد.

در یک اثر اگزیستانسیالیستی دیگر، یعنی بیگانه، جمله آغازین امروز مامانم مرد است. اتفاقی که حداقل باید برای راوی اول شخص شوکه کننده و تأثر برانگیز باشد اما شیوه روایت جان و هیجان غیر منتظره بودن را می‌گیرد. در سینمایی مسیح در ابولی توقف کرد، با این که فیلمنامه به دقت نگاشته شده اما به گرفتن جان و هیجان بیننده نیز منجر می‌شود. البته که این نه مشکل فیلمنامه و نه مشکل کارگردانی فرانچسکو رزی است چرا که هردو نقاط قوت فیلم هستند، بلکه چهارچوب و درونمایه علت اصلی است.

بازی بازیگران یکی دیگر از اصلی‌ترین نکات فیلم است. در مرکزیت آن جان ماریا ولونته و اطراف آن دیگر بازیگران از جمله ایرنه پاپاس معروف. موسیقی فیلم نیز بسیار خوب و تاثیرگذار است. اکثر عوامل این فیلم سابقه همکاری با رزی در دیگر فیلم‌های او را نیز دارا هستند.

و در پایان این پوچی اگزیستانسیالیستی، دوران تبعید به پایان می‌رسد. کارلو لوی آزادی خود را به دست می‌آورد اما کدام آزادی؟ زمان بازگشت به سکانس اول فیلم است. جایی که تأثیر دیدن و دست و پا زدن در آن همه درد و رنج بشری هرگز از بین نرفته و فراموش نخواهد شد. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشتی بر فیلم «مسیح در ابولی توقف کرد» کارگردان «فرانچسکو رزی»؛ «محمد محمدی‌زاده»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692