فلاسفه متاخر ليبرال، خيال جهان‌شمول كردن ارزش‌های اين مكتب را ندارند

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

نويسنده كتاب «نقد پلوراليستي ليبراليسم» معتقد است فیلسوفان متاخرتر لیبرال، ليبراليسم اوليه را به ليبراليسم حداكثري ترجيح مي‌دهند تا از اين طريق، راهي براي خروج از بن‌بست تقابلی ليبراليسم با پلورالیسم بيابند. به همين دليل آنان ديگر تلاشي برای جهان‌شمول كردن ارزش‌های لیبرالی که حساسیت‌زا هستند نمي‌كنند.-
سيدمجتبي تقوي‌نژاد، درباره كتاب «نقد پلوراليستي ليبراليسم» گفت: اين اثر، تلاش لیبرالیسم برای یکسان‌سازی فرهنگی دنیا را از منظر پلورالیستی بررسی كرده است. در اين راستا، ابتدا براي آگاهی دقیق‌تر خواننده از موضوع، دو مفهوم لیبرالیسم و پلورالیسم ریشه‌یابی و تعاریفي نسبتا جامع از آن‌ها ارايه شدند. وي، لیبرالیسم را نظير بسياري ديگر از جريان‌هاي فكري و عملي دچار تقابل تئوریک با برخي از مكاتب دانست و گفت: فصل دوم اين كتاب با محور قرار دادن اين تقابل، ابتدا دو مفهوم «تلقی مونیستی لیبرالیسم از فرهنگ» و «مونولوگ پارادایمی لیبرالیسم» را بررسي مي‌كند و سپس به این مساله می‌پردازد که لیبرالیسم درصدد گسترش «تلقی مونیستی از فرهنگ» و «نگرش مونولوگی» از لیبرالیسم به عنوان «پارادایم برتر» است. در حقیقت ایده جهان‌شمول‌ بودن لیبرالیسم است که در تئوری و عمل، زمینه این نقدها را فراهم می‌كند. در این راستا انتقاداتی را که از سوی ادیان و آموزه‌هایی مثل پست‌مدرنیسم، جامعه‌گرایی، چندفرهنگ‌گرایی و پلورالیسم بر لیبرالیسم وارد شده‌اند در كتاب طرح كرده‌ام. این آموزه‌ها از منظری پلورالیستی به انتقاد از نگرش مونیستی لیبرالیسم می‌پردازند. نويسنده «نقد پلوراليستي ليبراليسم» به راهكار آيزايا برلين در برابر اين انتقادها اشاره كرد و گفت: برلين اين راهكار را كه به «راهکار پلورالیسم ارزشی» معروف است، بر مبناي لیبرالیسم آگونیستی طرح كرد. نظريه‌اي كه برلين ارايه مي‌دهد منجر به هم‌سازی لیبرالیسم و پلورالیسم می‌شود، اين در حالي است كه منتقدان وی، قايل به این هم‌سازی نیستند. نظريه‌پردازان ليبرال تلاش كردند ميان لیبرالیسم و پلورالیسم هم‌سازي ايجاد كنند تا از اين طريق، روحيه دیگرپذیری و تساهل در جامعه شكل گيرد، اين در حالي است كه نقاط ضف اين دو مكتب، مانع از ايجاد چنين روحيه‌اي مي‌شود. در انتهاي كتاب ضمن طرح اين نقاط ضعف، پیشنهاد كردم که آموزه‌ای در میانه این دو برساخته شود. تقوي‌نژاد ضمن نفي رابطه برادرانه ميان پلوراليسم و ليبراليسم گفت: در فضای فکری مربوط به طرح و نقد اندیشه‌های سیاسی، لیبرالیسم همواره سهم عمده‌ای از نقدها را به خود اختصاص داده است. از نقدهای ویرانگر یا به ظاهر ویران‌گر مارکسیستی گرفته تا نقدهای پست‌مدرن و جامعه‌گرایانه، اما در این بین تصور عمومی و غالب بر این بوده است که میان لیبرالیسم و پلورالیسم اگر رابطه پدر و فرزندی برقرار نباشد حداقل رابطه‌ای برادرانه برقرار است. در اين كتاب تلاش كردم ضمن دعوت به نگاهی دقیق‌تر به مکاتب سیاسی، اين رابطه برادرانه را زير سوال ببرم. اين نويسنده توضيح داد: به نظر می‌رسد اگر لیبرالیسم بخواهد حرکت عنان گسیخته‌اش را در تمام عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، معرفتی و هویتی ادامه دهد به یک دین جدید که نسخه‌ای واحد برای شیوه زندگی نوع بشر تجویز می‌کند تبدیل خواهد شد كه در اين صورت در تعارض با پلورالیسم خواهد بود. وي درباره ضرورت طرح این مسايل و نسبت آن با انديشه ايرانيان گفت: ما در زمانه تضارب افکار و اندیشه‌های گوناگون و عرضه آموزه‌های مختلف زندگي مي‌كنيم و در واقع به سمت دنیایی جهانی‌شده حركت مي‌كنيم، از همين رو دور شدن و انزوا پیشه کردن از این فضای فکری جهانی، بی‌تردید نمی‌تواند راهکار عالمانه‌ای در مواجهه با اندیشه‌های گوناگون باشد. سنت مواجهه ایرانیان اندیشه‌ورز مانند ابونصر فارابی و ابوعلی سینا با فلسفه غربی نيز اثبات می‌كند که بررسی و رويارويي با این اندیشه‌ها در میان ایرانیان سنت ديرپايي است. لیبرالیسم یکی از مکاتب تاثیرگذار در زندگی مردمان چند قرن اخیر بوده است و این تاثیرگذاری همچنان تداوم دارد؛ فضای فکری و اندیشه‌ای ایران نیز باید با ورود به عرصه نقد و بررسی و خوانش این آموزه و سایر آموزه‌ها به تقویت مبانی فکری و فلسفی خود بپردازد. تقوي‌نژاد در پاسخ به اين پرسش كه آيا هم‌ساز نشدن ليبراليسم و پلوراليسم با وجود تلاش نظريه‌پردازان، از سستي پايه‌هاي اين مكاتب نشات مي‌گيرد، گفت: بحث بر سر سستی و محکمی ادله یک آموزه و مکتب نیست. بايد این نکته را بپذيريم که آموزه‌ها و مکاتبی که برای سامان دادن به زندگی سیاسی بشر برساخته شده‌اند، هر کدام ممکن است جنبه‌هایی از روحیات و تمنیات نوع بشر را نشناخته باشند. مهم این است که آیا این آموزه‌ها در مسیر اصلاح و پذیرش نقد قرار می‌گیرند یا خیر. دقت كنيم به تفکیکی که «جان گری» میان لیبرالیسم سنتی به نمایندگی «جان استوارت میل» و لیبرالیسم مدرن به نمایندگی «آیزایا برلین» قايل می‌شود. وي افزود: لیبرالیسم برلینی دیگر به تلاش برای فراگیر كردن ارزش‌های متعالی و یک‌دست بر مبنای عقل باوریِ لیبرالی معتقد نیست و از قضا آن را نفی می‌كند و بی‌تردید این خود گام مثبتی در پذیرش غیریت‌ها و فرهنگ‌های گوناگون است. این امر نشان‌دهنده تاثیر نقد و به سنجش گذاشتن مدعیات آموزه‌ها در طی تاریخ است. تقوي‌نژاد درباره مواجهه ساير فلاسفه ليبرال غير از برلين با ناهم‌سازی لیبرالیسم و پلورالیسم گفت: گمان می‌کنم مهمترین اتفاقی که در میان فیلسوفان متاخرتر لیبرال رخ داد و البته شاید نمود آن را به صورت کامل در نزد جان راولز مي‌توان یافت، دست یافتن به این نگرش محوری است که راه خروج لیبرالیسم از این بن‌بست تقابلی با پلورالیسم، دست کشیدن از لیبرالیسم حداکثری و بازگشت به لیبرالیسم اولیه است. اين به آن معناست كه از لیبرالیسم به عنوان فلسفه‌ای جامع که توامان براي اخلاق، معرفت‌شناسی، متافیزیک، شیوه زندگی، نوع روابط میان افراد و حتی نوع غذا خوردن بشر برنامه دارد دست بكشيم و به لیبرالیسم سیاسی بازگرديم. به نظر می‌رسد راهکار نهایی فلاسفه لیبرال از این پس صرفا پرداختن به اصول فلسفه سیاسی و بحث و چالش درباره آن از نظرگاه لیبرالی و بحث درباره آزادی، حقوق فرد و حکومت قانون باشد. نظريه‌پردازان اين حوزه، از ورود به مباحثی مانند متافیزیک و اخلاق و شیوه زندگی و تلاش برای جهان‌شمولی ارزش‌های لیبرالی که حساسیت‌زا هستند پرهیز خواهند كرد. 
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692