در سال گذشته اتفاق جالبي رخ داد كه باز هم نشانگر عقب افتادگي فرهنگي و نقدپذير نبودن جامعه ايراني بود. آن اتفاق جالب هم انتشار رمان يكي از نويسندگان باتجربه ايراني بود كه در گذشته كارنامه خوبي از خود بهجا گذاشته است. اما رماني كه امسال منتشر كرد نه از سوي منتقدان و نه از سوي مخاطبان مورد توجه قرار نگرفت. البته بايد منتقدان دم دستي و منتقدان رفيق را به قول عامه فاكتور گرفت چون اين دسته از منتقدان كه بهبه و چهچهشان گوش فلك را پركرد درصورتي كه ديگر منتقدان متعادل، اصلا رضايتي نسبت به آن اثر نداشتند و ايراداتي بهجا به آن وارد كردند.
اما در مقابل گروه حامي اين نويسنده نقد منتقدان را تاب نياورند و حتي يكي از اين منتقدان گفت كه "درجلسهاي كه اصلاً بحث درباره مبحث ديگري بود، طرفداران اين نويسنده بحث را به سمت اين رمان كشانده و علني به من ميگفتند كه حرف و نقد خود درباره اين رمان را پس بگير و بگو كه اين رمان يك اثر ماندگاراست. و من درجواب گفتم مگر قرار است كه ما به خودمان و مخاطبان دروغ بگوييم يا اينكه من از شما ميترسم كه بايد حرفم را پس بگيرم و يك رمان ضعيف را اثري ماندگار بخوانم؟"
بايد به اين مسئله زورچپاني كه از سوي بعضي ناشران و گروهها صورت ميگيرد توجه داشت. معضل ديگري كه نسبت به نويسندگان باتجربه وجود دارد اين است كه وقتي بعضي از منتقدان جوان وقتي ميخواهند اثر يك نويسنده با تجربه را نقد و بررسي كنند، ميترسند كه ضعفهاي آن اثر را بيان كنند كه مبادا مورد هجوم و توهينها قرار بگيرند و به همين دليل بيخود و بيجهت قلم به تمجيد از اثر ميچرخانند. اما هيچ دليلي وجود ندارد كه يك نويسنده هرچند كه در گذشته كارنامه خوبي از خود به جاي گذاشته اصولي و به جا نقد نشود. درتمام دنيا نويسندگان و هنرمندان بسياري هستند كه اثرهاي ضعيفي پس از آثار قدرتمند خود منتشر كردهاند و اين مسئله به فضا و زمان و مكان و كشور و حتي هنر خاصي منتهي نميشود. اما از آنجا كه در ايران همه چيزش چفت و چلاغ است خيليها فكر ميكنند كه وقتي يك نويسنده اثر درخور توجهي منتشر كرد ديگر بايد تمامي آثار بعدي آن نويسنده را مورد توجه قرار داد و درباره آن آثار هم نقدهاي مثبت نوشت.
اين درحالي است كه منتقدان با تجربه هميشه به منتقدان جوان گوشزد ميكنند كه براي نقد و بررسي يك اثر اصلاً به گذشته نويسنده و بزرگي نام او توجه نكنيد چون توجه به اين مسئله باعث ميشود كه نقد اصولي و درست ارائه ندهيد. بعضيها هم انگار نميخواهند قبول كنند كه يك اثر به تنهايي خودش تكليفش را با مخاطب روشن ميكند و اين همه هياهو و جنجال را به جايي ندارد.
دیدگاهها
تا وقتی روابط بر ضوابط حاکم است اینگونه نقد ها هم جایگاه خود را دارا هستند .
البته این گونه نقدها باعث تخریب عقاید نو قلمان خواهد شد چرا که نمی توانند درست ونا درست را تشخیص بدهند وگمراه می شوند که کدام گروه راست وکدام نادرست می گویند.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا