مقاله «یوتناردر اساطیر نورس» مترجم «سعیده فضلوی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

saeideh fazlavi

در اساطیِر کهن اسکاندیناوی، غول‌های یخیِ اسطوره‌های شمال را یوتنار[1](جمع یوتون[2]) می‌خواندند. این موجودات، با خدایان (ایسیر و وانیر[3]) و دیگر چهره‌های نابشر چون کوتوله‌ها و الف‌ها در تقابل بودند. در توصیف یوتنار، سخن بسیار است؛ گاه ایشان را غول‌آسا؛ گاه زیبا؛ گاه ترسناک و گاه عجیب و محیر توصیف کرده‌اند.

به هر روی، واژة «غول» برای وصف ایشان مرسوم‌تر است؛ عامه نیز غالباً یوتنار را مخلوقاتی عظیم و در عداوت با خدایان می‌دانند، اما نقش واقعی ایشان در اساطیر شمال کمی ظریف‌تر است. یوتنار را با خدایان ایسیرِ ساکن آسگارد[4] وِفاق نبود؛ به باور عامه، یوتنار را در موطنشان آزادی و فراغی فزون‌تر بود، زین‌رو، هنگامة رَگناروک[5]، خدایان را طاغی شدند. این مقاله، ماهیت و جایگاه حقیقی یوتنار را در اساطیر نورس بازگو می‌کند.

غول‌ها[6] یا یوتنار

بهتر آن‌که نخست، کژ تعبیریِ واژة «غول» را برطرف کنیم. در نورسِ کهن، ساکنان یوتنهایم[7] «سرزمین یوتن‌ها» را یوتنار می‌خواندند، که ریشه در واژه‌ای کهن آلمانی دارد به معنای «مصرف‌کننده» یا «شکم‌پارگی». همان‌گونه که تمامی زبان‌ها با گذر اعصار، گسترش یافت، زبان انگلیسی نیز با وام‌گیری از دیگر زبان‌ها با این تغییرات همگام شد و از این‌رو، واژة «غول» در توصیف دشمنانِ خدایان در اساطیر گوناگون از جمله اساطیر یونان، به واژه‌ای کلیدی تبدیل شد.

 هرچند واژة یوتنار در اذهان مخاطبین غول یا غول‌های یخبندان را تداعی می‌کند، اما این معنی از واقعیت به دور است. پس یوتنار واقعاً چه هستند؟

یوتنار چه کسانی بودند؟

این موجودات، به‌جای آن‌که نوع متفاوتی نسبت به خدایان آسگارد باشند، از بسیاری جهات، خانواده‌ای متفاوت از گونه‌ای دیگر از موجودات هستند. یوتن‌ها می‌توانند بسیار متفاوت

باشند، برخی به دلیل توانایی‌های بسیارشان و برخی دیگر، مانند لوکی[8] به دلیل خرد و هوششان شناخته می‌شوند.

برخی درست مشابه تصورات ما از غول‌ها هستند، اما برخی دیگر، به زیبایی باورنکردنی‌شان شهره. بسیاری از یوتن‌ها قادر به تغییر شکل‌اند، از مشهورترینِ آنها نیز لوکی است؛ برخی در دیگران خالق اوهام‌اند و برخی همچون لوکیِ اوتگارد[9]، خبره در ترفند. آنچه مشهود است، تعریف مشخص و روشنی برای یوتنار وجود ندارد و در اتقافات، ظاهر و نقششان کاملاً خودمحورانه است.

اغلب، یوتن‌ها را دشمنان خدایان آسگارد دانسته که تلاشی مداوم در یورش به آسگارد می‌کنند تا با کشتن خدایان، الهه‌ها را به اسارت و همسری خویش درآورند. ثور[10]، خدای تندر، پسر اودین[11]، وظیفة دفاع از آسگارد را بر گرده دارد، لذا او را همواره برای شکار یوتن‌ها، گَرد سفر بر گًرده است. هیچ‌یک از یوتن‌ها، هم‌توان و قامت ثور و چکش قدرتمندش نیستند و لذا ایشان را هراسی نفس‌گیر از اوست؛ آن‌ها نیز به شیوه‌های زیرزیرانة خود مجهزاند، تا آنجاکه وقتی ثور در آسگارد به قیلوله بود، چکشش ربودند. از یوتن‌ها، تنها یکی زَهره یافت تا ثور را به رزمی تن به تن بخواند، ثور نیز در اجابت درنگ نکرد.

یوتنار در اساطیر نورس

خدایان ایسیر و یوتن‌ها هم‌زیستیِ بسیاری با یکدگر داشته‌اند. خاستگاه هردو نیز از یک مکان است «آمیزه‌ای از یخ و آتش در خلأ عظیم آغاز روزگار»؛ در ادامه، به معرفی برخی از یوتن‌ها می‌پردازیم.

یمیر[12]

یمیر، نخستین غول، خالق یوتنار و گاو بزرگ، نخست خدای ایسیر است.

اودین

اودین را از یک پشت به خدایان و از پشتی دیگر به یوتنار می‌رسد، در سراسر اساطیر اسکاندیناوی، شاهد ازدواج ایسیری‌ها با یوتن‌ها هستیم. فرزندان زیادی همچون ثور، ثمرة این ازدواج‌ها هستند.

لوکی

لوکی را پشت در یوتنار است، او با اودین پیوند خونی ایجاد کرد و او را بی‌پروایی داد تا بر زمین ایسیر و آسگارد قدم زند و بیشتر او را در داستان‌های ثور و دیگران می‌بینیم. وی را همدم خدایان بزرگی چون اودین و ثور دانسته‌اند که با راهنمایی‌های هوشمندانة خویش، آنان را مدد می‌کرد، هرچند، گاهی تنها شرم و خجلت به بار می‌آورد.

ایگیر و رَن[13]

ایگیر و همسرش رَن، هر دو از یوتنار هستند که در بارگاهی با شکوه در اعماق اقیانوس زندگی می‌کنند و غالباً در ضیافت‌های خدایان کمرخدمت خم دارند. شبی را ثور در خانه‌شان مهمان شد و آتی روز با ایگیر به صید ماهی رفت، فرجام این‌که یوتن‌ها همدست شده، خون ثور به مسلخ ریختند!

میمیر[14]

 میمیر، نامدارترینِ یوتن‌ها در اوصاف یوتنار است. هیچ دستمایة معتبری برجا نیست که به راستی توصیفی از وی ما را دهد، اما به باور برخی، وُرا نیاکانی به غایت خردمند بوده، ازیرو که او را سکنی در موطن اصلی یوتن‌ها بود. میمیر را چشمه‌ای بود، جاری به زیر یکی از ریشه‌های درخت جهان، ایگدارسیل[15]‌. آب این چشمه، از خرد و حکمت بارور بوده و آن گرانمایه، تنها به کسانی می‌رسید که چشمه را جرعه‌نوش شوند. چشمه را از خرد میمیر جان بود، اودین را در دل بود کامی از چشمه بستاند و زین هَوَس، میمیر را رخصت طلبید، میمیر، یکی از چشمان اودین در گِرویَش، وفاق آمد. پس اودین یک چشم خویش از سر بیرون کشیده و در چشمه نهاده و خویش را از چشمه سیراب کرده و خردمندی‌اش بیش یافت.

پس از پیکار خدایانِ ایسیر و وانیر، جانبین نبرد دست به تاخت گروگان‌ها زدند تا طبق آئین باب آن روزگار، گروگان هم قوم با قبیلة مخالف، امرار حیات کنند. ایسیر می‌دانست که به باور خدایانِ وانیر، هُنیر[16] را هم‌دوش با میمیر زَهرة خیلتاشی است، زین‌رو، هنریر را به وانهایم[17]گسیل داشت. ایشان نیز در دم هنریر را به تخت نشانده و دریافتند او را در موضوعات، خرد و حکمتی بسیار است، اما نمی‌داند که آن حکمت از مشاورة میمیر به او بذل است نه خویش.

هنگامی که میمیر در کنارش نبود، اگر او را پرسشی می‌کردند، تنها می‌گفت: «بگذارید دیگران در موردش تصمیم بگیرند.» پس از چند بار متوالی که هنیر به اهالی وانیر چنان کساد و ناروا پاسخ داد، ایشان را فهم آمد که قافیه در معاهده به فریب باخته‌اند، پس به نزد میمیر راهی شده، سرش را بریدند و به آسگارد فرستاندند.

اودین، سر را با گیاهان مومیایی کرد و بر آن اوراد جادویی خواند. با این کار، سرِ میمیر را قدرت کلام بخشید، اودین اغلب از سر میمیر، شور و مشورت می‌گرفت و در این هنگام، سر را به گوش خویش نزدیک می‌کرد. در هنگامة رَگناروک، یوتنار با کشتی مردگان به خیلتاشی لوکی، به آسگارد طاغی شده و با مدد خدای آتش، سورت[18]، خاک آسگارد را بر توبره کشیده و نیستی کیهان را رقم زدند.

نتیجه‌گیری

این احتمال هست، با توجه به وقایعی که در رگناروک حادث شده است و عداوت بی‌پایان یوتن‌ها و خدایان ایسیر، این گمان پیش آید که مردمان نورس، یوتنار را موجوداتی اهریمنی می‌دانند، اما این مطلب را استواری نیست. در تصور همگان، یوتنار وهمناک و هراس‌انگیز است، اما نقش ایشان در اساطیر و توازن کیهان، به‌غایت حیاتی است. براین‌سبب، چرخة رَگناروک و نقشی که یوتنار در آن دارد، حیات را در ادامة سرنوشت شوم خدایان مُمِد و ضروری است و قلمروهای ایشان را زایشی نوباره و ناگزیر می‌بخشد. حتی اگر یوتنار را بویژه در فرهنگ مدرن، منفی به تصویر کشیده باشند، باید به یاد داشت، هر آفرینشی را نخست گام، ویرانی است.

منابع:

Loki | Mythology, Powers, & Facts | Britannica (۱۹.۸.۲۰۲۲)

The Jötnar (Jötunn) In Norse Mythology — The Frost Giants (mythologyexplained.com)(۱۲.۸.۲۰۲۲)

 

[1] Jötnar

[2] Jötunn

[3] Aesir and Vanir

[4] Asgard

[5] Ragnarök

[6] Giant

[7]Jotunheim

[8] Loki

[9] Útgarða-Loki

[10] Thor

[11] Odin

[12] Ymir

[13] Aegir and Ran

[14] Mimir

[15] Yggdrasil

[16] Hœnir

[17] Vanaheim

[18] Surt

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «یوتناردر اساطیر نورس» مترجم «سعیده فضلوی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692