انیمیشن Balance ساخته و پرداختۀ برادرانِ لانشتاین
«Christoph Lauenstein and Wolfgang Lauenstein» محصول 1989 است که موفق به دریافتِ جایزۀ اسکار در سال 1990 شد.
انیمیشنی سوررئال ساختۀ جهان ذهنیِ هنرمند در نقد و به چالش کشیدنِ ایسمهای تعریف شده در جهان واقعی ست.
آفرینش اثر هنری کشاکشی مداوم میان صورت و ماده، تحول، ذهن، تاریخ و ارزشهاست.
سوررئالیسم (Surrealism) فریادی است که از جان برمیخیزد و بر ضدِ خود عمل میکند و کاملاً مصمم است که نومیدانه زنجیرها را خُرد کند. در اعتراض به مرگ، زمانِ ناچیز و وضعیتی ناپایدار فریاد میزند و بنابراین اختیارِ خود را به دستِ ناشکیبایی میسپارد.
ماهیتِ سوررئالیسم نافرمانیِ کامل است. سوررئالیسم هرگونه تعینی را به نحوی واضح، قاطع و تحریکآمیز رد میکند.
انیمیشن Balance نقدِ Ism هاست و پُرپیداست که لیبرالیسم Liberalism و مارکسیسم Marxism را به وضوح به چالش Challenge میکشد.
در سمت و سوی چالشِ لیبرالیسم بیشتر توجهام به سوی آزادی منفی معطوف شد نوعی آزادی که در مفهومِ خود در مرتبۀ تهی قرار میگیرد آزادی منفی کسی نباید مخلِ آزادی منفی فردِ دیگری باشد هر چند به عقیدۀ من کُنشِ بیدلیل نقطۀ اوج مطالبۀ آزادی مطلق است. به هر حال آزادیِ مطلق امکان پذیر نیست چرا که فردِ لیبرالی آرزومندِ عدمِ مداخله است و هیچ محدودیتی را برنمیتابد، خودش را یگانه، مستقل
و خودمختار میداند و به زعمِ خودش دموکراسیِ لیبرالی، باید انواع مختلفِ امکانِ انتخاب به او بدهد. و اینجاست که هیچ کس هرگز نمیتواند فارغ از تاثیراتِ بیرونی و صرفاً با انگیزههای درونیِ خویش حرکت کند چرا که آزادی منفیاش مخلِ آزادی دیگران است.
فردِ لیبرال برخلاف تصوراتش آنقدرها هم از قیدِ دیگران آزاد نیست و باید در تعامل با دیگران باشد یعنی خطِ فارقِ روشنی بین او و خویشتنِ دیگران وجود ندارد و این خود نفی مفهومِ لیبرالیسم است.
نکتهای که انیمیشن Balance بر چالش مارکسیسم Marxism به نمایش میگذارد اینکه آدمکهای روی صفحۀ معلق در تاریکی و روشنایی به ترتیب در بالا و پایینِ صفحه، اشتراک را برنمیتابند.
آدمکهایی با شمارههای درج شدۀ متفاوت روی لباسهای مشابهشان، بیشتر زندانیانِ ایدئولوژی Ideology را در ذهنم تداعی میکنند.
وقتی طرح برابری ریخته میشود ناچار به یکسان گام برداشتن و همزمان با هم قلاب کشیدن هستند بعد یافتۀ دیگری (صندوقچه) و اشتراک را برنمیتابند.
مالکِ صندوقجه در صحنۀ آخر هر چقدر هم از سقوط امتناع میکند ولی ناچار به سقوط میشود.
سقوط از دوزخِ ایدئولوژی، دوزخی که در زمانِ محدودی پایدار است. سقوطی که نمودِ رهایی از هرگونه ایدئولوژی و ایسم است رهایی در روشنایی و خارج شدن از قید و بندِ هرگونه ایسم Ism. ■