مقاله «انقلاب مشروطه، رنسانس هنر و اندیشه در ایران» «رضا طوسی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

reza toosi

انقلاب مشروطه را به نوعی شاید بتوان رنسانس هنر واندیشه در ایران دانست. دوران گذار از مرحله سنتی ساختارهای حکومتی به مدرنیسم ونوگرایی وهمساز شدن با جلوه‌ها وشیوه های زندگی وارزشهای فرهنگ وتمدن اروپایی.

آغاز تحولی شگرف در شیوه تفکر، وشروع تغییرات بنیادی درباورهای کهنه وپوسیده. رویدادی که تمامی زیرساخت‌های اجتماعی- سیاسی وفرهنگی جامعه را دگرگون کرد. رخدادی عظیم که شکل ومحتوایی تازه به ادبیات داد وعصری را بوجود آورد که درخشانترین، با شکوه‌ترین، وپربارترین دوره ادبی تاریخ این سرزمین است. قواعد وقالب های کلاسیک ادبی کارآیی خود را در بیان تحولات سیاسی- اجتماعی از دست می‌دهد واندیشه های نو، مضامین ومفاهیم تازه، جایگزین پندارها وسنت های کهنه می‌شود. شعر که با زبانی دشوار وپر طمطراق درخدمت استبداد، باورهای دینی، پند واندرزهای اخلاقی، افکار عارفانه، وتوصیف طبیعت وشراب وعشق بود از کاخ شاهان خارج می‌شود، به کوچه وخیابان می‌آید وبا زبان توده سخن می‌گوید. با زبان مردمی که در پی آشنایی با فرهنگ وتمدن مغرب زمین، مفاهیم تازه‌ای مثل قانون، حقوق سیاسی واجتماعی، آزادی، برابری، عدالت، آموزش رایگان، رفع تبعیض و... وارد حیات اجتماعیش شده و ادبیات کلاسیک از درک و بیان آن عاجز است. این ارزشها وآرمانهای تازه، زبان تازه می‌خواهد. چرا که ادبیات در هر مقطع از تاریخ خود متناسب با دگرگونی‌های سیاسی واجتماعی باید زبان وشکل خاص خود را داشته باشد. ادبیات مشروطه هم به گونه ای باید سخن بگوید که متناسب با تحولات بوده وتوده آن را بفهمد. نثر که با آرایه‌های پیچیده وپر تصنع، ابزاری نوشتاری بود برای نگارش آثار علمی، فلسفی و تاریخی، به ساده نویسی وساده گفتاری رو آورد و آینه تمایلات و اعتراضات اجتماعی شد. طنز که قبل از مشروطه با شوخی وهزل ولودگی موجب شادی دربار بود وماهیت استبدادی حکومت، راه را بر هر گونه نقد واصلاح بسته بود، در دوران انقلاب تبدیل به ابزاری بُرنده شد که با لحنی تلخ وگزنده ونزدیک به گفتگوهای مردم کوچه وبازار، باورها وخرافات وجهل حاکم بر جامعه را به چالش می‌کشید.

روشنفکرآن، آزادیخواهان و پیشگامان تجددخواه که در محیط اختناق واستبداد زده قاجار امکان هیچ گونه اصلاح را نمی‌دیدند و سخن از آزادی واصلاح، به "حوض خانه " و"حمام فین" ختم می‌شد، در خارج از کشور دست به قلم بردند و با الهام از افکار نویسندگان ومتفکران مغرب زمین به نشر افکار وعقاید خود از طریق گوناگون ادبی از قبیل روزنامه، سفر نامه، نمایشنامه، ترجمه رمان و... دست زدند وضمن نقد سنت‌های ادبی گذشته، ضرورت تحول در ادبیات کهن فارسی را مطرح کردند. اینان همان "باد بیداری"بودند که بر" خفتگان کَهف " وزیدن گرفتند وملتی را که در جهل، نا آگاهی، بی سوادی مطلق، تعصبات شدید مذهبی، فقر، زور گویی وخودکامگی، زندگی می‌کردند با مظاهر ترقی، تمدن و مفاخر ادبیات و مشاهیر هنر اروپا آشنا کردند. تلاش آنها در بیداری ملت وایجاد تغییر و انقلاب در ایران شاید جوابی باشد به عباس میرزا که روزی به نماینده ناپلئون بناپارت گفته بود

"نمی‌دانم این قدرتی که شما اروپایی‌ها را بر ما مسلط کرده چیست وموجب ضعف ما وترقی شما چیست. ای اجنبی بگو من چه باید بکنم تا ایرانیان را هوشیار کنم"؟

ورود چابخانه ودیگر مظاهر تمدن غرب به ایران وترجمه کتاب‌های علمی وآثار ادبی اروپایی وروس وتشکیل مدارس جدید با شیوه‌های آموزشی مدرن وتاسیس دارالفنون (اولین دانشگاه تاریخ مدرن ایران) با مجموعه‌ای از رشته‌های علمی وهنری که توسط اساتید اروپایی وایرانی تدریس می‌شد، سفرهای متعدد مقامات سیاسی وروشنفکران به اروپا وآشنایی با تفکرات فلسفی غرب درایجاد جامعه ایی مدرن، واحساس حقارت از عقب ماندگی ایران که ریشه در اندیشه‌ها وباورهای گذشته داشت، وانتقال افکار آزادیخواهی به ایران، توانست نقش مهمی در بیداری ملت بازی کند. ملتی که تا دیروز ادبیات نمایشی نداشت وتئاترش تعزیه وخیمه شب بازی وبقال بازی وکچلک بازی بود وچهره محبوبش کریم شیره ایی، امروز ادبیات نمایشی دارد ودر تالار دارالفنون آثار مولیر وشکسپیر را اجرا می‌کند. از این سو با چخوف، داستایوفسکی وتولستوی آشنا می‌شود واز آن سو با مولیر، شکسپیر، الکساندر دوما و...

 

بدون تغییرات ساختاری ونقد های بنیادی به ادبیات سنتی، وارائه نظرات نوین، تحولات سیاسی واجتماعی مشروطه نمی‌توانست بیان شود. باید واژگان گفتاری مردم وارد ادبیات شود و ادبیات ازنثر پر تصنع وغیر قابل فهم برای توده دور شود. جهان شناسی ادبیات باید تغییر کند و از عرفان واخلاق انتزاعی و وعده های آن جهانی به کوچه و خیابان بیاید و هم رنگ جماعت گردد. ادبیات باید بوی زندگی بدهد. بوی رنج‌ها، خواست‌ها، آرزوها، خشم‌ها و شادی های مردم. ساده نویسی باید وارد ادبیات گردد وشعر که در قالب قواعد وکلیشه های راکد وفرسوده، مدیحه گوی خداوندآن قدرت بود وسرشار از مدح وستایش وگزافه واغراق از شاهان وسفارش به رفتار حسنه می‌کرد وترک لذات دنیوی، دیگرفاقد ظرفیت‌ها وتوان لازم در بیان افکار نو بود. البته نزدیکی شعر ونثر وادبیات نمایشی به زبان مردم کوچه وبازار با ضعف‌هایی در جوهر وبافت دراماتیک همراه بود که البته استفاده ابزاری از آن، جهت آگاهی بخشی توده در پیشبرد انقلاب، این ضعف را توجیه می‌کرد. اما همینکه ادبیات از کاخ" قبله عالم" بیرون آمده بود وندای آزادی سر می‌داد خود تحولی بزرگ بود که می‌توانست آغازی باشد برای ادبیات مدرن. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «انقلاب مشروطه، رنسانس هنر و اندیشه در ایران» «رضا طوسی»/ اختصاصی چوک

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692