• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • یادداشتی بر رمان «دیوید کاپرفیلد» نویسنده «چارلز دیکنز»؛ مترجم «مسعود رجب‌نیا»؛ «مجید رحمانی»/ اختصاصی چوک

یادداشتی بر رمان «دیوید کاپرفیلد» نویسنده «چارلز دیکنز»؛ مترجم «مسعود رجب‌نیا»؛ «مجید رحمانی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

majid rahmani

دیوید کاپرفیلد متعلق به دورانی است که ادبیّات انگلیسی روند اوج خود را می‌گذراند. تقریباً در میانه قرن نوزدهم تا انتهای آن را می‌توان به لحاظ علمی - انقلاب صنعتی و هم چنین ادبیات، دوران شکوفایی دانست. اگر مکتب رمانتیک در اواخر قرن هجدهم توسط کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان در تقابل با قواعد و اسلوبِ نظامندِ کلاسیک پایه گذاری می‌گردد،

در قرن نوزدهم و از میانه آن به بعد در حال فروکش و گذار به تغییراتِ دیگرِ ادبی و واقع گرایست. اگر طرفدران رمانتیک، تخیّل و عشق را جایگزین عقل و منطق کلاسیسم می‌کردند، قهرمانان تخیّلی رفته رفته جای خود را به واقع گرایی و مردمان عادی می‌دهند. در عصر ویکتوریا و در سالهای 1837 تا ابتدای قرن بیستم، جامعه انگلستان تغییراتی بنیادین می‌کند. کتاب «خاستگاه گونه‌ها» از چارلز رابرت داروین که حاوی نظرات جدیدی درباره پیدایش حیاث و انقراض انواع جانداران است منتشر می‌شود. رشد طبقه متوسط، پیشرفت در صنعت چاپ، روزنامه نگاری و رواج رمان از خصوصیاتهای این دوره است. شارلوت برونته «جین ایر» را در سال 1847 می‌نویسد. مقارن همین سال امیلی برونته (خواهر شارلوت)«بلندی‌های بادگیر» را می‌نویسد. جرج الیوت، «میدل‌مارچ» را در سال 1871 منتشر می‌کند. نمی‌توان انکار کرد که از خصلتهای مهم این دوره، سهم عمده زنان به عنوان خوانندگان پروپا قرص – و نویسنده است.

«چارلز جان هافِم دیکنز» زاده 1812 در لندپورت انگلستان است. او را می‌توان یکی از تأثیر گذارترین نویسندگان عصر ویکتوریا به شمار آورد. دوران کودکی و نوجوانی را در سختی گذراند که بازتاب آن را می‌توان در آثارش دریافت. صرف نظر از دیوید کاپرفیلد که به آن پرداخته خواهد شد، داستان «آرزوهای بزرگ» را نیز می‌توان به سرگذشت تلویحی او مانند کرد. در هر دو کتاب آرزوهای بزرگ و دیویدکاپر فیلد با الگویی از شخصیت «پیب و دیوید» روبرو هستیم که می‌توانند موقعیت‌های مشابه ای داشته باشند. مسعود رجب نیا مترجم این کتاب، در دیباچه رمان کاپرفیلد می‌نویسد: «دیوید کاپرفیلد هسته‌ای دارد متضمّن واقعیّت نگاری که

همان اساس و پایه زندگی دیکنز می‌باشد با صحنه‌هایی پر احساس و هیجان و اندکی مبالغه آمیز. نحوه توصیف قهرمانان داستان و آفرینش شخصیت‌ها در این کتاب باریک و دقیق است. کسانی مانند استیرفورث و دورا، شخصیت‌هایی عجیب و جاذب و در عین حال ضعیف دارند ».

رمان دیوید کاپرفیلد در سال 1850 منتشر شده است. می‌توان به طور خلاصه کلیّاتِ حوادث آن را به سه بخش زندگی کودکی، نوجوانی و جوانی دیوید تقسیم کرد. مرگ پدر قبل از تولد دیوید، فقر عاطفی در خانواده، ازدواج مادرش با آقای مردستون، تنبیه بدنی از سوی ناپدری، تحصیل در مدرسه شبانه روزی به مدیریت مردی بداخلاق و دوستی با هم کلاسی‌اش استیرفورث، از جمله رویدادهای عمده دوران کودکی اوست. کار در کارخانه و اقامت در خانه آقا و بانو میکابر، فرار از کارخانه، دربدری و گرسنگی، پیدا کردن عمه تراتود و تحصیل در مدرسه‌ای جدید، آشنایی با خانواده دایه‌اش «پگاتی» و نخستین بارقه‌های عشق به امیلی، و مرگ مادر از اتفاقات رمان در سنین نوجوانی دیوید است. در ادامه و در سن جوانی شاهد رویدادهایی نظیر عشق به دورا و ازدواج با او، کار در دادگاه قضایی، مرگ دورا، شروع دوران نویسندگی دیوید و در نهایت عشق به اگنز و ازدواج با او هستیم.

گذشته از توضیحات و اطنابِ در ساختار اثر که از خصوصیت رایجِ این دوره و ادبیات ِقرن نوزدهم است، چارلز دیکنز تلاش می‌کند ضمن دوری از زبان احساسی و پر گداز رمانتیک، به زبان واقع گرایی که به توصیف شخصیتها و جزئیات می‌پردازد نزدیک شود. به عنوان نمونه توصیف دیوید از ازدواج با دورا را می‌توان رفتاری مبتنی بر احساس و واقع گرایی دانست:

«شخصاً به دم در می‌روم، می‌اندیشم که این کیست! آنجا یک جفت چشم درخشان و براق و چهره‌ای مشاهد می‌شود که از شرم برافروخته است، اینها چشمان «دوراست». بانو لاوینا لباس لباس مخصوص فردا را با کلاه و تاج گل و همه پیرایه‌های دیگر به طور کامل به او پوشانیده است تا من تماشا کنم. زن کوچک و زیبای خود را به قلب می‌چسبانم. بانو لاوینا جیغ کوچکی می‌کشد. چون نزدیک است تاج را خرد و مچاله کنم ...»

 در مجموع نویسنده تلاش می‌کند با استفاده از کلمات و جملات مناسب، مخاطب را به درک واقعیت برساند. نمونه دیگری از توصیفات واقع گرا مربوط به مکانها و اجزای مربوط به آن است که با مهارت وصف می‌شود:

«... به یک نشیب رسیدیم که ماسه در بعضی نقاط آن، تشکیل دره و ماهور می‌داد. از کارخانه تولید گاز و بعضی کوچه‌های تنگ و طناب بافی و محوطه قایق سازی و حوضچه کشتی سازی و گورستان کشتیها و تعمیرگاه کشتی و آهنگری گذشتیم. حام گفت: آن خانه ماست! به هر طرف نظر انداختم، دریا بود و رودخانه ... یک قایق بزرگ تفریحی و یا قسمتی از یک قایق کهنه را روی خشک دیدم. از آن، آهنی قیف مانند به جای دودکش بیرون آمده که از آن دود کمی متصاعد بود...»

از طرفی بیشتر از سی شخصیت در رمان وجود دارند. نگاه دیکنز به دیوید و دیگر آدمهای داستانش نیز می‌تواند تمایل وی را به واقعگرایی نشان دهد. شخصیت دیوید کاملاً محافظه کار و منفعل است. نمونه‌های رفتاری دیوید نشان می‌دهد که او در برخورد با رفتار خشنِ ناپدری، معلم سختگیر مدرسه، بی کفایتی دورا در خانه داری، و خیانت استیرفورث به خانواده پگاتی، کمترین واکنش را نشان می‌دهد. رفتار دیوید مثل هر آدمی دیگر بر پایه منطق و احساس است. اگر چه او یک شخصیت تودار و درونی معرفی می‌شود، امّا رفتارش موضع منفعلانه دارند. او هر قدر عاشق و شیدای همسرش «دوراست»، به همان اندازه نیز دورا را به جهت کوتاهی‌اش در وظیفه خانه داری مسئول می‌داند. این نوع کنش می‌تواند برای مخاطب و به درک این شخصیت از طرف مخاطب کمک کند. گذشته ازشخصیتهایی مثل آقا و خانم مردستون، یورا هیب که جزء شخصیتهای بد معرفی می‌شوند بقیه آدمها پرداخت واقعی‌تر دارند. به عنوانه نمونه استیر فورث گرچه به

خانواده امیلی خیانت می‌کند، امّا مخاطب او را به عنوان یک دوست و همدم دیوید می‌پذیرد. به نظر می‌رسد دیکنز از اینکه آدمهای رمانش را به خوب و بد تقسیم کند پرهیز می‌کند. هر چند این دلیل می‌تواند از ساختارِ زندگینامه‌ای اثر نیز ناشی شود. در رمان معمولاً شخصیت دارای هدف و مصداق مربوط به آن است و درجهت رسیدن به آن تلاش می‌کند. اطناب و حشو و زوائد خاطراتی که می‌تواند به هدف دیوید هم مربوط نباشد، داستان را به حدود 1000 صفحه می‌رساند. از این نظر کلیت متن در قالب زندگینامه و خاطرات قرار می‌گیرد.

خصوصیت دیگری که در اثر وجود دارد (البته راوی – نویسنده خود به آن اعتراف می‌کند و از این نظر آگاهانه به نظر می‌رسد) استفاده از جمله پردازی و لغات مطنطن است. این ویژگی می‌تواند بازتاب موقعیت، رفتارِ متینِ طبقه متوسط به عنوان ارزش، و ادب اجتماعی حاصل آن دوران باشد:

...«بلکه خیلی از مردم به این درد گرفتارند. در هنگام ادای سوگند مثلاً گواهان، چون به چند لغت و کلمه آبدار مترادف می‌رسند که ردیف آمده است، احساس ابتهاج می‌کنند. ما اغلب از لغات مهجور و دور از ذهن انتقاد می‌کنیم، ولی خودمان همانها را به کار می‌بریم. خیلی آرزو داریم ک عده بی شماری لغات مطنطن و دهان پرکن را در ذهن آماده داشته باشیم تا در وقت ضرورت اظهار معلومات کنیم و به رخ همه بکشیم، به خیال اینکه این لغات، به کلام اهمیتی خاص می‌بخشد. اگر ملتی هم دارای مفاهیم کم ولی لغات بسیار باشد، به خطرهای عظیم دچار خواهد آمد!»

دیوید کاپرفیلد نهمین اثر این نویسنده انگلیسی است. چارلز دیکنز این رمان را از سایر آثار خود برتر می‌دانست. از آثار دیگر این نویسنده می‌توان به رمانهای «اولیور تویست، آرزوهای بزرگ، خانه متروک، داستان دو شهر و ... اشاره کرد. ترجمه این کتاب، قدیمی و البته خالی از اشکال نیست. اولین ترجمه این رمان در سال 1329 توسط مسعود رجب نیا انجام شد. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشتی بر رمان «دیوید کاپرفیلد» نویسنده «چارلز دیکنز»؛ مترجم «مسعود رجب‌نیا»؛ «مجید رحمانی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692