یکی از اولین توصیهها برای نویسندگانی که تازه شروع کردهاند، نوشتن دربارۀ چیزهایی است که میدانند. از نوشتن مقالات واقعی در مورد یک حرفه یا مهارت تا جستاری در باب سرگرمی، در واقع هر آنچه داستان زندگی شما را شکل میدهد. میتوانید مطمئن باشید که همۀ افراد در یک زمینه یا زمینههای متعدد دیگری تجربهای دارند و علاقۀ یک شخص به چیزی متمایز از علاقۀ دیگری است.
بررسی یک نمونه:
وَل (val) عقاید خودش را بیان میکند؛ وَل در اواسط پنجاهسالگی یک زن باورانگیز است. او به وضوح مینویسد و عقاید خودش را روی کاغذ به خوبی بیان میکند. او چندین مقاله نوشته است که در آنها دربارۀ انواعی از چیزها و خدمات انتقاد کرده، اگرچه برای او مهم هستند اما نه موضوعی برجسته هستند و نه شخص دیگری علاقهای وافر به آنها دارد، او سعی کرده است تا مقالاتش در مجلههای زنان چاپ شوند، اما تا به امروز همۀ آنها رد شدهاند.
رهایی از انرژی بدون آسیبرساندن به دیگری
برای یک روزنامه خوان و مجله خوانِ مشتاق که بسیار زیاد مجله و روزنامه میخواند، ترغیب به نوشتنِ قطعهای منتقدانه میتواند طاقتفرسا باشد، قطعهای که دربارۀ مشکلات کشور یا افزایش قیمت یک بسته نخودفرنگی یخزده باشد.
الگوگرفتن از ستونهای بحثبرانگیز روزنامهها و مجلات وسوسهانگیز است، به امید این که یک ویراستار متبحر با واژههای خردمندانه آنها را به بهترین شکل در معرض دید قرار دهد. متاسفانه این به ندرت اتفاق میافتد.
ستونهای پرچالش معمولاً توسط نویسندگانِ رسمی مشغول به کار، روزنامهنگارانِ شناختهشده یا تحلیلگران سیاسی نوشته میشوند. این افراد حرفهای توسط رسانهها مجاز به اظهارنظر و انتقاد دربارۀ زندگی، جهان و همهچیز هستند. با این وجود، هر چند که بعضی عنوانها ناخوشایند به نظر میرسد، اما صفحهای مثل صفحۀ ویژه خوانندگان در روزنامهها میتواند روزنهای برای زنان و مردان داخل خیابان باشد تا عقاید و صدای خود را به گوش دیگران برسانند.
ارسال نوشتهها به ویراستاران
صفحۀ ویژۀ خوانندگان در هر نشریهای یک روش عالی برای رها شدن از انرژیها در قالب نوشتاری و بیان نظرات خود به شکل نوشته میباشد، به گونهای که این انتقادات و نظرات آسیبی به دیگری نمیرساند.
همچنین میتواند راهی باشد که از نوشتههایتان درآمدی ناچیز کسب کنید، با دنبال کردن چند قانون ساده، شانس بیشتری دارید که صدای خود را به گوش دیگران برسانید:
- واضح و مرتب بنویسید، یا در صورت امکان نوشتۀ خود را تایپ کنید.
- نام و آدرس شخصی را که مسئول مربوطه است در نوشتۀ خود درج کنید تا به دست شخص مربوطه برسد.
- مختصر و دقیق بیان کنید.
- تا حد امکان موضوع را مهم جلوه دهید.
- دربارۀ چیزی بنویسید که به خوانندگان نشریه مربوط باشد.
- تحسین کوتاهی از انتشارات همیشه کمککننده است.
- از دیگر خوانندگان درخواست کنید که نظرات و توصیههای خود را به اشتراک بگذارند، به عبارتی دیگر از نظرات و توصیههای دیگر خوانندگان برای بازخوردِ نوشتههایتان و بهبود آنها غافل نشوید.
- هرگز یک نوشته را به بیش از یک مجله به طور همزمان ارسال نکنید. به فعالیت واداشتن این صفحات با این فرض میباشد که همۀ نوشتهها از خوانندگان عادی انتشارات هستند.
کار را به اوقات فراغت تبدیل کنید.
به معنای واقعی کلمه صدها عنوان مجله وجود دارد، بخش بزرگی از آنها به طور بالقوه فرصتهایی را برای نویسندگان غیر داستانی ارائه میدهد.
موضوع مد نظر را شناسایی کنید؛
تنها تعداد کمی از دستههایی که در مجلات هستند در زیر آمده است:
حیوانات و حیوانات خانگی، هنر و سرگرمی، تجارت و امور مالی، کامپیوتر و الکترونیک، علایقِ عمومی، سرگرمی، خانه، موتور سواری، موسیقی، ورزش، تجارت، حمل و نقل، علایق و مسائل زنان حتی فرصتهای بیشتری برای ستون نویسان احتمالی در نشریات مورد علاقه محلی وجود دارد؛ نشریاتی از قبیل مجلات منطقهای، روزنامههای محلی، مجلات انجمنها و غیره.
گزارشگر نیمهوقت باشید.
اگر به طور مرتب برای روزنامه یا نشریهای محلی و دربارۀ اتفاقات مهم منطقه و تأثیرات آن بر ساکنان منطقه مطلب مینویسید، ممکن با شما تماس بگیرند و از شما بخواهند تا یک گزارشگر نیمهوقت باشید، که در این صورت نباید خبرها و دیدگاههای کوچک را دربارۀ مسائل محلی نادیده بگیرید، بلکه باید آنها را با ویراستار و مسئول مربوطه در میان بگذارید.
بسیاری از ستون نویسان معمولی در مجلات تخصصی، قبل از این که عهدهدار ستون مخصوص خودشان باشند، کار نویسندگی خود را به این شیوه آغاز میکنند. متخصصانی که بتوانند با روشنگری آنها را راهنمایی کنند و افرادی که بتوان برای تهیۀ نوشتههای خود به آنها تکیه کرد بسیار کم هستند. مجلات تخصصی و روزنامههای کوچک محلی میتوانند فرصتی فوق العاده برای شما باشند تا علایق نویسندگی خود را با به اشتراک گذاری اطلاعات دنبال کنید.
به داستان زندگی خودتان وصل شوید.
یکی از موضوعات محبوب برای نویسندگان خلاق در حوزۀ نوشتن غیرداستانی زندگی نامۀ خود آنها است. تقریباً همه داستانی برای گفتن دارند، که بسیاری از آنها حتی در حد باورنکردنی جذاب هستند، افرادی که تجربیات بسیار شگفت انگیزی را در طول زندگی خود داشتهاند، به طور قابل ملاحظهای میخواهند آنها را بنویسند، هم برای رضایت شخصی خود و هم برای ارائۀ سوابق مکتوب به نسلهای آینده.
انگیزههای خود را بررسی کنید.
اما قبل از نوشتن داستان زندگی خود، انگیزههای خود را بررسی کنید و به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- آیا من یک داستان جذاب برای گفتن دارم؟
- آیا داستان من منحصر به فرد است؟
- آیا برای ادامه زندگی نیاز به رویارویی با گذشته دارم؟
- آیا میخواهم سوابقی از زندگیام را برای خانوادهام بگذارم؟
- آیا میخواهم به دیگران امید بدهم؟
- آیا فقط میخواهم زندگی نامه خود را منتشر کنم؟
حقیقت را به خیال آورید.
نگارش زندگینامه شما میتواند بیش از یک روش درمانی باشد، روانشناسان زیادی از نوشتار درمانی استفاده میکنند و آن را تأیید میکنند.[1] برای بسیاری، این راهی است برای بیرون راندن رویدادهای آسیب زا، مقابله با احساسات آنها و تلاش در راه بهبود اثرات تجربیات تلخ، همچنین میتواند ایدۀ اولیهای غنی برای یک رمان باشد. در حالی که بعید است یک ناشر داستان واقعی یک فرد به اصطلاح معمولی را در نظر بگیرد، به خیال آوردن زندگیتان نه تنها داستان شما را خارق العاده میکند، بلکه راهی مؤثرتر برای دیدن آثار شماست.
اگر تصمیم دارید زندگی نامه خود را به یک اثر داستانی تبدیل کنید، نام شخصیتهای شما و مکان آنها نیز باید تخیلی باشد. همچنین ممکن است لازم باشد واقعیتها را تغییر دهید تا همه چیز باورپذیرتر شود. ■
- یونگ، روانپزشک و رواندرمانگری که روانکاوی تحلیلی را پایهگذاری کرد. در تنهایی خودش را به خلسه برد- نوعی خیالپردازی متمرکز که آن را «تخیل فعال» نامید. او عامدانه و تا حد ممکن بیطرفانه، خاطرات، رؤیاها و واکنشهای عاطفیاش را بررسی کرد و شرح کامل هر جلسه را نیز در دفترچه یادداشت خود ثبت کرد. یونگ به این نتیجه رسید که این روش فوقالعاده ارزشمند و مفید است و در معاینات بالینی، به ویژه برای مراجعان مسنتر، کمک میکند تا افراد همین تمرین را به تنهایی انجام دهند.
(پانوشت از مترجم است.)