این انیمیشن فوق العاده زیبا برنده 29 جایزه در 28 جشنواره معتبر دنیا در سالهای 2008 و 2009 شده است. انیمیشن کوتاه «جادوی سباستین» به کارگردانی جواکوئین بلدوین نامزد دریافت جایزه آنی بهترین عنوان کوتاه سال شده است. داستان انیمیشن، درباره جادوگری است که با فرو کردن سوزن در عروسکها جان آنها را میگیرد. اما روزی یکی از عروسکها تصمیم میگیرد دوستانش را از شر جادوگر نجات دهد.
فرهنگ وودو، ترکیبی از مراسم و مناسک و باورهایی است که از قاره آفریقا توسط افرادی که به دست فرانسویها به بردگی گرفته شده بودند، به هائیتی (و به تبع آن به آمریکای جنوبی) آورده شد. وودو، یک آیین دینی است. ملغمهای از باورهای خرافی آفریقایی با عقاید کاتولیکها در بردگان آفریقایی که به زور به مسیّحیت گرویده بودند، مناسکی را به نام وودو که جادوگری است به وجود آوردند که از شیطانپرستی متمایز است و وجوهی از نفرینها و طلسم را بازنمایی میکند.
در آغاز فیلم، عروسکها با بافت پارچهای و کوکهای درشت از ارتفاعی شبیه جرثقیل با قلاب فلزی آویخته شدهاند. ته رنگ مات و کورسوی نوری کدر، همراه با موسیقی متن که عنصری زنده در روایتمندی فیلم را ایفا کرده، ضجّهای درون متنی را در ذهن بیننده بازخوانی میکند. کدورت متن با نمایی عینی، پس زمینۀ آزاری ذهنی است و هر چند سکوتی وهم انگیز در آویختگی عروسکها به چشم میخورد. اما ضجّهها کاملاً ذهنی است.
عروسکهای جادویی نماد طلسم وودو و جادوگری است و سوزن زدن به تن عروسک در آیینهای باستانی و یا مذهبی بسیاری از کشورها مرسوم بوده است و یک باور خرافی است که میتواند هر شیء یا نگارهای متشکل از واژگان، شمارگان، اشکال و جداولی است که دارای قدرت مذهبی یا جادویی میباشد که هدف آن محافظت، التیام یا حتی آسیب رساندن به افرادی است که برای آنها ساخته شده است، و در واقع نفرینهای چنینی دوسر دارد، یکی برای نفرین شونده و یکی هم برای نفرین کننده.
poppet جادویی
یا عروسکهای جادویی؛ یکی از رایجترین ابزارهای سحرآمیز است و معمولاً با پارچه ساخته میشود. و اندام وارهای است که فرد با صدمهای که به تن پاپت فرود میآورد عیناً همسان نمایی در تن نفرین شونده وارد میشود. عروسک خیلی نمایندهای از یک فرد نیست، اما در واقع متعلق به ارواح متصل به مالک عروسک است. طلسم دارای قدرت قابل توجّهی است و معمولاً توسط مالک آن به عنوان یک طلسم شناخته میشود. در طول دوره استعمار آمریکا، صاحبان بردگان مجاز به کشتن بردههایی بودند که در دست داشتند.
در این انیمیشن، صرف نظر از کاربرد جادویی طلسم، نگاه اجتماعی به کارکرد عمومی عملکرد عروسکها قابل بازخوانی است. آزار در متن فیلم، حالتی درونی دارد و عروسک بازنمایی عامه تودههاست. کوکهای درشت سمت چپ عروسک با بافت پارچهای اشاره به قلب و حسی نمودن ادراکات القایی نماها میباشد. فیلم با در دست گرفتن سوژۀ جادو و عروسکها، اگونیست قربانی را در سطحی بسیار درونی به تصویر کشیده است تا بازنمایی نجات از استثمار و بردگی از درون جامعه با قربانی شدن دیگری، تودهها را از قیود برهاند. این خود زنی، با تطابق امر جادویی در بازگردانی طلسم کارکردی سیاسی اجتماعی را در فیلم بازنمایی کرده است.
دریدا معتقد است «ما نمیتوانیم متن را به سوی چیزی جز خود آن هدایت کنیم مثلاً به سوی مدلولی یا واقعیّتی متافیزیکی که در متن وجود ندارد، هیچ چیز در برون متن وجود ندارد».
نمادگرایی و نشانهها دراین انیمیشن کوتاه، امری سیاسی -اجتماعی را در متن تصویر بارگذاری کرده تا با صورت فیزیکی عروسکها نمادی از یک انقلاب را در تسخیر ماورایی باورها از درون خود این عقاید و تئوریها بیرون کشد. در پایان انیمیشن، اگونیست روی دوپای خود زانو زده و سوزن یا شمشیر در قلبش فرو رفته و سر قهرمان به سمت پایین فرو افتاده است. این نمای نزدیک با نوری که از سمت در، به روی
صحنه پاشیده شده، اسطوره قهرمان سازی و سویههای روشن یک انقلاب نمادینه شده را در مقابل چشمان بیننده بازسازی میکند. جادوگر از طلسم خودش میشکند و نور نمای کدر فیلم را پر میکند. کنش تراژدی در بازنمایی آزادی با مرگ قهرمان نهادینه میشود. به این ترتیب در امر تطابقی، عروسکها ایدههای امری اجتماعیاند که در پسا زمینه متن، شکل سوژه را ایفا میکنند. یا به گفته دریدا: «خود چیزها همواره خود نیستند مگر در یافتن شکلی دیگر». نشانهها دقیقاً شبیه علامت ضربدر روی تن عروسکها، بیننده را به دنبال چیزی که پیدا نمیشود و ایستایی صحنههایی که با فرود آمدن سوزن بر تن عروسکها مرتبط است، به دنبال معنا و تأویل میکشاند. در نهایت؛ علامتها در تولید تأویلی فیلم، نقش حائز اهمیتی دارند، و کاربرد پیدایش قهرمان اسطورهای است که عواطف اجتماعی ببینده را دچار تاثری ملی میکند.
اسطورهها به طور کلی بیشتر به فرم روایت مقدس دریافت میشوند. خدایان و قهرمانان افسانهای به اجداد ما گفتهاند که چگونه رفتار کنند. اسطوره نه به معنای داستانی واقعی با ابعادی غیر واقعی و فوق بشری، ونه به معنای کوششی ابتدایی برای تبیین جهان آفرینش؛ بلکه به معنای تجلّیگاه اندیشه بشری و نوع شناخت وی از جهان، در دورهای خاص از تاریخ اندیشۀ او به مثابه ارابۀ عظیم، ارجمند و گرانقدر است که نه تنها شیوۀ تفکّر و تعمّق زرّین بشر را نسبت به جهان به دنبال خود میکشد، بلکه حامل شیوۀ زندگی مادّی و زمینی او نیز میباشد. پردازش قهرمان در قالب قربانی شدن، تاثری است که روح انقلابی بیننده را در متن فیلم بازآفرینی میکند.
در کتاب شناخت اساطیر ایران آمده است که: «در زبان روزمره، اسطوره معنی آنچه خیالی و غیر واقعی است، یافته است و در فرهنگ آکسفورد توصیف اسطوره را با این عبارت آغاز میکند؛ روایتی که جنبۀ افسانهای محض دارد…. منظور این نیست که داستانی از نظر واقعیّت صحیح باشد یا نه آنچه اهمیّت دارد مفهوم و معنای اخلاقی آن است.»
این انیمیشن کوتاه در بازنمایی امر پیروزی بر علیه تاریکی با خودکشی به مثابه قربانی شدن و اسطوره سازی، هر چند کلیشهای و مضمونی تازه نیست اما با بهرهوری از نمادها و باورهای انسان مذهبی در بازگردانی امر تقدّس یافته به سمت خود برای شکستن خرافه و قیدها، موفق عمل کرده و نمای روشن و گویایی را برای مخاطب به تصویر کشیده است. ■