انسان یا هیولا
هنرپیشگان: تئو جیمز، مری مکدانل، لارا پالور، گراهام مک تاویش، تام کانتون، دیوید اریگو جونیور، جنیفر هیل، کاری والگرن/ محصول: آمریکا و کره جنوبی
خلاصه داستان
ویچر ها دستهای از انسان جادوگرانی هستند که تعلیم میبینند تا شکارچی هیولاها باشند، یک ویچر به نام وزمیر وقتی حکمران ویچر ها را موجوداتی خطرناک برای انسان مینامد، سعی دارد برای این مشکل راه حلی بیابد.
کابوس گرگ انیمیشنی در ژانر فانتزی است که در حین سرگرم کردن مخاطب خود او را به اندیشه وا میدارد تا در مورد مفاهیمی که تا به امروز به آنها عادت کرده است به گونهای دیگر بیاندیشد.
اثر تحت تأثیر مجموعه رمانهای ویچر نوشتۀ نویسنده لهستانی آندری ساپکوفسکی ساخته شده استوزمیر یک سفر قهرمانی را پشت سر میگذارد و از انسانی که تنها برای پول و ثروت میجنگد به انسانی تبدیل میشود که در پی دفاع از ارزشها و نجات جان مردم است.
در فیلم جهان مادی گرایی به شدت نقد میشود، در جایی از فیلم شخصیت فیلاماندرا که یک اِلف است روبه ورمیر میگوید: فیلاماندرا: چی میشد ویچر ها برای چیزی ورای هیجان و سکه عرق میریختند؟
پول پرستی ویچر ها تا بدانجا پیش میرود که گروهی از آنان تعدادی هیولا را پرورش میدهند تا از طریق کشتن آنها به ثروت بیشتری دست پیدا کنند.
ویچر ها جوری پرورش یافتهاند که پول و سکه برایشان در جایگاه بالاترین ارزش قرار دارد، آنها گاه حتی حاضر هستند که انسانهای بیگناه را در راه رسیدن به ثروت قربانی کنند. این مسئله باعث شده که رفتارهای آنها از ساحت رفتاری انسانی دور شود. زمانی که فیلاماندرا آرزو میکند کاش ویچر ها برای چیزی ورای پول و سکه کار میکردند در حقیقت اشارهای کوچک به سیستم اخلاق کانت دارد که طبق آن فرد باید عمل خود را برای ارزشمند بودن همان عمل انجام دهد نه برای ثروت یا پاداشی که پس از انجام آن عمل نصیب وی میگردد. در واقع نجات جان مردم از دست هیولاها به خودی خود کار ارزشمندی است زیرا کمک به انسانها به ذات عملی ارزشمند محسوب میشود حتی اگر پاداشی مادی در پی نداشته باشد.
حال آنکه رفتاری که گروهی از ویچر ها در این فیلم از خود نشان میدهند نه تنها رفتاری اخلاقی نیست بلکه عملی کاملاً غیر اخلاقی بحساب میآید.
شیوۀ اندیشیدن آنها کاملاً همسو با جهان سرمایه داری است، زیرا آنها برای ثروتمند شدن خود نخست برای خویش بازاری پر رونق میسازند.
آنها در حقیقت جان مردم را ابزاری برای کسب ثروت و رفاه خود میسازند.
وزمیر نیز فردی است که پول و ثروت برایش از جایگاه بالایی برخوردار است و حاضر است در راه رسیدن به آن بسیاری از ارزشها را قربانی کند.
هنگامیکه وزمیر نوجوان خطاب به ایلیانا عشق خود میگوید که برایش هرجور رفاهی که بخواهد فراهم میکند ایلیانا در پاسخ وی میگوید که حاضر نیست زیر منت او برود، و او را ترک میکند. این سخن ایلیانا به آن دلیل است که توقع ندارد ویچر عشق او را به خود با ارزشهای مادی قیاس کند.
امّا نکتهای که در فیلم طرح میشود این است که هر رفتاری نهایت گریبان خود فرد را میگیرد.
مادیگرایی ویچر ها باعث میشود که بانو زرپس که در کودکی مادر خود را به خاطر حیلۀ یک ویچر از دست داده است از ویچر ها کینه به دل گرفته و قصد نابودی آنها را دارد.
او سعی میکند از ویچر ها چهرهای هیولا گون بنمایاند و در این راه گروهی را هم به تبلیغ نظراتش میگمارد.
زرپس نیک میداند که اگر به مردم بقبولاند که ویچر ها نیز مانند دیگر هیولاها موجوداتی خطر آفرین و مرگبار برای بشریت هستند، دیگر نه تنها کسی با نابودی آنها مخالفت نمیکند بلکه همگی یک صدا خواهان مرگ ویچر ها خواهند شد. در اواخر انیمیشن ایلیانا که دیگر زنی سالخورده است (ویچر ها دیرتر پیر میشوند.) در دیالوگی رو به وزمیر میگوید: ایلیانا: شما متفاوت هستید و کشتن شما راحتتر از تحمل کردنتون هست.
این سخن ایلیانا من را به یاد اندیشه لویناس پیرامون شر انداخت. لویناس فیلسوف اگزیستانسیال معتقد است هرگاه انسان دیگری را به مثابه موجودی بی هویت و نا انسان فرض کند دیگر نابود کردن آن امری دشوار بحساب نمیآید اینگونه است که شرور رخ میدهد.
انیمیشن ویچر کابوس گرگ را میتوان اثری تقریباً موفق در این ژانر دانست. ■