شرقیهای پلید
نگاهی به فیلم استخراج
کارگردان: سم هارگریو
تهیهکننده: برادران روسو
+کریس همسورث
مایک لاروکا
اریک گیتر
نویسنده
جو روسو
بازیگران
کریس همسورث
دیوید هاربر
راندیپ هودا
گلشیفته فراهانی
درک لوک
مانوج باجپایی
پانکاج تریپاتی
موسیقی
هنری جکمن
الکس بلچر
فیلمبردار: نیوتون توماس سیگل
خلاصه داستان
پسر یکی از بزرگترین قاچاقچیان ربوده میشود و پدرش مزدوری به نام راک را اجیر میکند تا او را نجات دهد.
فیلم استخراج را میتوان از چند منظر مورد بررسی قرار داد.
نخست به کیفیت روایت در اثر میپردازیم.
فیلم استخراج با وجود اینکه صحنههای اکشن عظیمی را داراست اما متاسفانه از منظر روایت و فیلمنامه به شدّت با مشکل روبه روست و همین مسئله باعث کم شدن جذابیت اثر شده است.
نویسنده و کارگردان بی توجه به منطق روایی اثر یک شهر را به گونهای به تصویر میکشند که تمام نیروهای پلیس و ارتش در آن در خدمت قاچاقچیان است. این در حالی است که چند کماندوی مزدور از پس تمامی این نیروها، با تمام تجهیزاتشان بر میآیند.
به جرات میتوان گفت این میزان از اغراق باعث شده تا مخاطب جدی سینما نتواند رابطه خوبی با اثر برقرار کند.
اگر بخواهیم بازیهای بازیگران اثر را هم بررسی کنیم باید گفت که هیچ کدام از بازیگران بازی قابل توجهی از خود نشان نمیدهند، بخصوص گلشیفته فراهانی که در جایگاه یک کماندو فاقد باور پذیری است. هرچند باید گفت مشکل اصلی اثر، از فیلمنامه و شخصیتهای تک بعدی آن آغاز میشود.
نکته دیگر اینکه اگر بخواهیم اثر را از منظر پسا استعماری نقد کنیم، باید گفت که فیلم استخراج نگاهی تلخ و اغراق شده به شرق و کشور بنگلادش داشته است.
نویسنده و کارگردان کشوری را به تصویر میکشند که تمامی نیروهایش فاسد هستند و بسیاری از تبهکاران آن را نیز کودکان تشکیل میدهند. این در حالی است که راک مزدور آمریکایی تنها کسی است که به دلیل یک انتخاب اخلاقی دست به نجات نوجوان می زند. در حقیقت اگر بخواهیم کی جدیتر هم به اثر نگاه کنیم میتوان گفت راک تنها فردی است که از منظر کانت دست به کنشی اخلاقی می زند.
امانوئل کانت معتقد بود تنها عملی اخلاقی است که بر اساس اراده نیک انجام شود.
وی اراده نیک را ارادهای میدانست که تنها به دلیل درست بودن خود عمل به آن دست میزند، فارغ از پاداش یا عقوبتی که حاصل آن عمل است.
راک نیز بی توجه به خطراتی که در این راه وی را تهدید میکند، تصمیم به نجات نوجوان میگیرد. زیرا میداند این کار از منظر اخلاقی کاری درست است.
البته نویسنده و کارگردان مخاطب خود را به صورت جدی با سؤالات اخلاقی روبه رو نساختهاند، لیکن این پتانسیلی است که در اثر به صورت خود انگیخته و به احتمال زیاد ناخواسته به وجود آمده است.
شاید بتوان گفت فیلم در جایگاه اثری قهرمان پردازانه نیازمند چنین قهرمانی نیز بوده است.
لیکن آیا به تصویر کشیدن این میزان خشونت در جامعۀ بنگلادش آیا لازم بوده؟
و آیا به تصویر کشیدن شمایلی متوحش و خشن از مردم بنگلادش، بیشتر در خدمت نگاه برتری جوی غرب به شرقیها نیست؟
به نظر من به تصویر کشیدن این میزان از خشونت تنها در خدمت بازنمایی چهرهای سیاه از جامعۀ شرقی بنگلادش است.
واین میزان از سیاه نمایی را پیش از این هم در بسیاری از آثار غربی شاهد بودیم، بخصوص در زمانه جنگ سرد که هالیوود چهرهای خشن و غیر انسانی را از چینیها، روسها، و مردم ویتنام به تصویر میکشید.
لیکن امروزه دیگر به تصویر کشیدن چهرهای یک سویه نگر به انسانها، و تمدنهای شرقی را نمیتوان راه درستی برای ارتباط با مخاطب هوشمند این سالها دانست.
فیلم استخراج را نمیتوان اثری بیشتر از آثار سرگرم کننده این سالها دانست و این فیلم را نیز میتوان مانند بسیاری از آثار تجاری هالیوود، و در کنار دیگر آثار متعلق به سینمای قهرمان پرداز دانست.
آثاری که جز نگاهی سطحی به وقایع چیز دیگری برای مخاطب خود ندارند. ■