رکسانا ایور نویسندۀ کتاب اینجا هیچکس نگاهم نمیکند متولد خرداد ماه سال 1361 و دانشآموختۀ رشتۀ مدیریت HSE در مقطع کارشناسی ارشد است. نام او را پیش از این در چند مجموعه داستان گروهی و نیز در چند مجله و روزنامه دیدهایم. همچنین برخی از داستانهای وی، در چند جایزۀ ادبی معتبر، منتخب و شایستۀ تقدیر شناخته شدهاند.
کتاب اینجا هیچکس نگاهم نمیکند از نشر سیب سرخ در ۱۰۲ صفحه منتشر شده و شامل ۱۵ داستان کوتاه در سبک اجتماعی است.
رکسانا ایور در کتاب اینجا هیچکس نگاهم نمیکند، با با نثری روان و پرکشش به شرح موقعیتهای داستانی و واکنش شخصیتها در هر موقعیت پرداخته است. وی همچنین به وجوه روانشناسانه در شخصیتپردازی نیز توجه ویژهای دارد. این مجموعه علاوه بر پرداختن به موقعیتهای داستانی و جذاب، از لحاظ فرمی نیز قابل توجّه است و نویسنده در همین اولین کتاب، نشان میدهد که بر تکنیکهای داستاننویسی نیز مسلط است.
داستانهای این کتاب، متنوع بوده و با حفظ یکدستی مجموعه، دارای فضا و موقعیتهای متفاوت میباشند. در نتیجه کتاب “ این جا هیچ کس نگاهم نمیکند” برای طیف وسیعی از مخاطبین جذاب خواهد بود.
برشی از متن کتاب:
کشان کشان، پتوی لولهای شکل را میآورم توی کوچه. صندوق عقب ماشین را باز میکنم، امّا سنگینی برف باعث میشود درش بسته شود. با دستهایم برف روی ماشین را تمیز میکنم، دوباره کلید میاندازم و تکیه میدهم به صندوق تا درش باز بماند. خم میشوم تا پتو را بکشم سمت ماشین، نمیتوانم. بیشتر خم میشوم و پتو را بغل میکنم. سعی میکنم بلندش کنم و بگذارمش توی صندوق، اما سکندری میخورم و پتو باز میشود. پاهای برهنه و ناخنهای زرد و بلند پیرمرد نمایان میشود. داغ میشوم. به سرعت پتو را میکشم و در را میبندم. دور وبرم را نگاه میکنم، این وقت شب هیچکس توی کوچه نیست. تا چیتگر ده دقیقه هم فاصله ندارم. باید همانجا نوار تسمه را از گردنش باز کنم. اینجا جایش نیست■