• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نگاهی به کتاب «آب نبات چوبی قرمز رنگ» نویسنده «رخساناخان»؛ «منیژه اسلامی»؛ «راضیه مقدم» نشر مبتکران/ اختصاصی چوک

نگاهی به کتاب «آب نبات چوبی قرمز رنگ» نویسنده «رخساناخان»؛ «منیژه اسلامی»؛ «راضیه مقدم» نشر مبتکران/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

razie moghadamm

درباره نویسنده: رخسانا خان در شهر لاهور پاکستان متولد شده و در سه سالگی با خانواده‌اش به کانادا مهاجرت می‌کند. او حالا با همسرش در تورنتوی کانادا زندگی می‌کند. از کتاب‌های این نویسنده می‌توان به: بدون خاک مرداب، مرع احمق و گل‌های قالی من را نام برد.

همچنین کتاب آب‌نبات چوبی قرمز بزرگ، جایزه‌های بسیاری را کسب کرده است؛ از جمله برنده جایزه شارلوت زولوتو 2011، برگزیده فهرست 100 کتاب برتر کودک قرن به انتخاب کتابخانۀ عمومی نیویورک، برنده جایزه گلدن کایت 2011 و بهترین کتاب تصویر نیویورک تایمز در سال 2010 بوده است.

داستان کتاب درباره دختری به اسم ربیناست. او برای اولین بار به جشن تولدی دعوت می‌شود. جشن تولدی که مادر نمی‌داند چیست و برایش تازگی دارد! و اصرار دارد خواهر کوچک‌ترش را هم با خود ببرد.

پس از بردن خواهر به تولد او خراب کاری‌هایی انجام می‌دهد که باعث می‌شود دیگر کسی ربینا را به تولد دعوت نکند.

در نهایت سانا خواهر کوچک‌تر هم روزی به تولد دوستش دعوت می‌شود و این بار هم مادر او را مجبور می‌کند که خواهرکوچک ترش را به مهمانی ببرد.‌

ولی آنچه در این ماجرا خیلی پررنگ است و اسم کتاب هم برگرفته از آن است «آب نبات چوبی قرمزی» است که در مهمانی، به آن‌ها می‌دهند و سانا به حق خود راضی نیست و آب نبات خواهرش را هم می‌خورد و در آخر خواهر کوچک برای جبران اشتباهش یک آب نبات دیگر برای خواهرش می‌خرد.

موضوع کتاب خیلی سر راست و ساده است. اما در نهایت و عمق آن مفاهیمی ارزشمند برای کودکان این سن به همراه دارد. همچون روابط خواهران با هم، تجربه اولین اتفاق‌ها، مسئولیت بزرگ بودن، ورود به محیط‌های اجتماعی، گذشت و...

داستان کتاب از زاویه اول شخص روایت می‌شود و همین عامل داستان را به یک خاطره یا مستند نگاری تبدیل کرده بطوری که خواننده خود‍ِ شخصیت اصلی می‌شود وخیلی راحت خودش را به جای شخصیت اصلی قرار می‌دهد، برای همین هیچ دستکاری و رؤیا پردازی در داستان به چشم نمی‌خورد.

البته آنچه که باعث پیشبرد در این داستان است خواهرش ساناست.

سانا دختری است که بر عکس خواهر بزرگش وسایلش راخوب نگهداری نمی‌کند. او شکمو و بیش از همه به حق خود قانع نیست؛ یعنی درست نقطه مقابل خواهرش و این خصوصیت دستمایه ادامه و شکل گیری داستان می‌شود.

سانا بلد نیست وسایلش را خوب نگه دارد. تا موقع خواب، همۀ شکلات‌ها و آبنبات هایش تمام می‌شوند، سوتش می‌شکند و یاقوت انگشترش گم می‌شود.

سانا بخاطر کوچک بودن از حمایت مادر برخوردار است حتی اگر دچار اشتباه شود و البته ربینا نتواند ثابت کند که حق با اوست.

مامان همان طور که چشم‌هایش را می‌مالد، پیش ما می‌آید. می‌رود پشت مامان تا نتوانم بگیرمش. مامان می‌گوید؛ «اینجا چه خبره؟»

 سانا می‌گوید: «رابینا می‌خواهد مرا بگیرد!»

 مامان دستش را به کمرش می زند: «باز می‌خواهی خواهر کوچکت را اذیت کنی؟»

بیشتر داستان بر روی ورود رابینا به محیط‌های اجتماعی است و کنار نیامدن رابینا با خواهر کوچک‌ترش هست. اولین ورود او که برایش تازگی دارد رفتن به جشن تولدی ست که در آن دیگر نه از پدر و مادر خبری است و نه از درس و مدرسه. دنیایی خیال برانگیز والبته مستقل که هر کودکی در این سن به دنبالش هست یا آن را تجربه خواهد کرد. اما اهمیت موضوع زمانی است که او به تنهایی در این میهمانی حضور پیدا نمی‌کند بلکه بر عکس همه همراه با خواهرش سانا که بسیار شیطان است همراه می‌شود و در اینجا خواهر ربینا از طرف دوستان قضاوت می‌شود که درنهایت نمود خود ربینا می‌شود برای همین دیگر کسی رو را به جشن تولد دعوت نمی‌کند. فقط بخاطر اشتباهات خواهرش.

البته این نکته هم قابل تأمل است که محور و خط کلیدی کتاب بر پایه تفاوت فرهنگ‌هاست و این موضوع برای کودکی در این سن و سال حداقل در ایران شاید موضوعی چالش برانگیز و جز دغدغه‌هایش نباشد ولی کتاب از دیدگاه کسب تجربه و برخی مفاهیم قابل اهمیت است.

 

از نکته‌های مهم دیگر کتاب قطع آن و تصویرگری زیبای کتاب است.

«سوفی بلکال» تصویرگر استرالیایی است که جایزه‌های زیادی را برای تصویرگری کتاب کسب کرده است. از جمله کتاب «وینی خرسه» است که برای این کتاب مدال کلدکات را بدست آورده و یا کتاب معروغ دیگراشان کتاب «سلام فانوس دریایی» را می‌توان نام برد.

کودکی رنگین پوست با پوشش لباس خاص آن را به کتابی برای تبادل فرهنگ مبدل کرده.

کتاب، کتاب تبادل دنیای کودکان است یعنی کتاب فقط در این دنیای کودکان سیر می‌کند و گریزی به دنیای بزرگترها ندارد و تماماً به وجوه زندگی کودک با کودک می‌پردازد.

همین طور آب نبات می‌تواند نمادی از سازش باشد. وقتی که در جشن به کودکان بسته‌هایی می‌دهند و آب نباتی قرمز وچشمگیر در آن است و ربینا آن را نمی‌خورد و در نهایت می‌بیند خواهرش آن را می‌خورد آن ناسازگاری بیشتر شکل می‌گیرد که در پایان سانا برای خواهرش، آب نبات سبزی می‌خرد و به این وسیله داستان به خیر وخوشی تمام می‌شود.

سانا یک آبنبات چوبی سبز بزرگ به من می‌دهد و می‌گوید: «بیا، این مال تو.»

 می‌گویم: «ممنون.»

 

 از آن به بعد دیگر با هم دوست هستیم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به کتاب «آب نبات چوبی قرمز رنگ» نویسنده «رخساناخان»؛ «منیژه اسلامی»؛ «راضیه مقدم» نشر مبتکران

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692