مقاله «چرا نخندیم؟» نویسنده «رضا ارژنگ»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

reza arjang

 زندگی، لطیفه بی‌مزه خداست!

همه چیز از یک جور بیهودگی رنج می‌برد. طنز واقعی ازهمین نقطه آغاز می‌شود. برای انسانی که زندگی‌اش مفهوم و معنای ویژه‌ای دارد، طنز یک جور لودگی است.

مسخرگی است و خوب طنز اساساً با لودگی متفاوت است.

همین است که طنز توی جوامع سنتی بی‌مقدار است. لودگی منظورم نیست.

اتفاقاً مردم‌این جور جوامع شیفته لودگی و دلقک بازی هستند.

«کامو» می‌گوید یا باید خودکشی کنیم یا زندگی، اما بنظر می‌رسد، تنها پاسخ دربرابر بیهودگی دنیا بجز خودکشی، طنز است.

طنز کشف جنبه مضحک درون هرچیزی است. بازیچه‌ای است که فلسفه درد آدم را درمان می‌کند، یا بادبزنی است که روح گرمازده‌تان را باهاش باد می‌زنید!

طنز در اصیل‌ترین نوعش هجو یا انتقاد نیست، کمدی یا لوده بازی هم نیست.

آینه‌ای دربرابر کاستی‌ها هم نیست، همه طنز را با چنین شمایلی می‌شناسند اما طنز واقعی حتی ممکن است، خنده‌دار نباشد.

یک «یعنی چه؟» بزرگ است دربرابر بودنمان.

 برخی عناصر پدید آورنده طنز

1- تکرار 2- هجو اسطوره، هجو قهرمان 3- روابط بی‌معنا (وارونگی –روابط)

4 – غلو در ظاهر/ کاراکتر/ احساسات و... 5– کوشش بیهوده 6 – اتفاقات غیرمنتظره هزل آمیز 7 – قرارگرفتن کاراکتر درزمان یا مکان – دیگر/ درهم ریختگی زمانی

8 –ایجاد شخصیت و فضای غیرمعمول

9– تلفیق کاراکتر حیوانات با انسان (چه صدا و چه تصویر!)

10 – شوخی با تکنولوژی 11– دیدن انسان‌ها از دوردست (نگاه فلسفی)

12- همراهی شخصیت‌های ناهمگون 13- ارتباط بین رویدادها وچیزهای بی‌ربط

14- جدیت بیش ازحد 15– انتظار گودویی (همیشگی)

1 - تکرار

از قدیم‌الایام، گفته‌اند که تکرار بعضی رویدادها می‌تواند از عناصر طنز باشد. کارمندی که هرروز سرساعت خاصی به محل کا رش می‌رود، مغازه داری که درساعت بخصوصی مغازه‌اش را باز می‌کند یا پیرزنی که درساعت ویژه‌ای به گلدانش آب می‌دهد، بخودی خود طنزآمیز نیستند.

اما کافی است تصاویر، فوق بصورت موازی و پیاپی برایمان نمایش داده شوند.

این نوع طنز معمولاً با ترکیب با انواع دیگر استفاده می‌شود.

2 - هجو اسطوره/ حما سه/ حماسه با اندکی لغزش به ورطه طنز در می‌غلتد.

هیچ چیز زندگی ارزش حماسی ندارد، از عشق گرفته تا معنویت وهنر و هرچیز دیگری که از ان برای خودمان بت ساخته‌ایم.

این نکته‌ای است که طنز پردازان بهتر از دیگران درکش می‌کنند.

بخش ویژه وخاصی از جهان طنز دقیقاً از همین نقطه آغاز می‌شود.

هجو شوالیه‌ها وپدید آمدن دن کیشوت آغازاین نوع طنز درغرب است.

این نوع طنز درجوامع سنتی گاه گداری کفر قلمداد شده، چون اساسااین نوع طنز از قدرت فوق‌العاده زیادی برخوردار است و خیلی سریع بین مردم، رواج پیدا می‌کند، بعنوان نمونه «افسانه آفرینش» هدایت درایران و یا طنز، برونو بوزتو و پل دریزن در آثار پویانمایی‌شان با موضوع مسائل مربوط به خلقت و دین و حماسه، هرچند، گستاخانه است، اما گاه می‌تواند، قربانی تیغ سانسور شود!

3 - وارونگی روابط یا روابط بی معنا

راننده – توی این حوالی، مغازه دستمال فروشی ندیدین!؟

گربه - به آشپزخونه که رسیدید، همینجوری مستقیم، برید!

ببینید، توی دیالوگ، فوق (به فرض یک نمایش رادیویی یا پویانمایی) دو پارادوکس وجود دارد، مکان کاملاً مبهم است و حرف زدن گربه طبیعی نیست!

 ضمن اینکه ابهام، دیالوگ دوم، طنز نامفهومی‌دارد!

 تا کجا باید برویم؟ دیگراینکه اساساً مغازه دستمال فروشی نداریم!

این نوع طنز در محدوده طنز پوچی هم در روابط و هم در گفتارها جریان دارد.

اما این نوع طنز لزوماً طنز پوچی نیست، طنز پوچی مؤلفه مهمتری دارد که حذف معناست! اما طنز وارونگی روابط لزوماً پوچ نیست، حتی می‌تواند نقادانه و هجوآمیز باشد.

4 - طنز درغلو چهره و احساسات

این نوع طنز اصولاً، ضعیف‌ترین، نوع طنز است ودم دست‌ترین، نکاتی است که به ذهن یک طنزپرداز می‌رسد.

بینی بزرگ، لاغری یا چاقی بیش از حد، کوتوله‌ها و درازها، ادا واصول غلو آمیز بازیگران طنزدرمورد احساساتی مثل، وسواس، ترس، حرص و مسائلی ازاین قبیل، طنزی عموماً بازاری وسخیف را رقم می‌زند، که عامه پسند و بقول خودمانی‌اش، تخته حوضی است.

5 - کوشش بیهوده

این نکته اساس طنز (absurd) است. آدم یا آدم‌ها درتلاشی بیهوده سردرگم هستند. مثل فردی که سعی دارد با سبد توری، آب یک استخر را خالی کند و دراین راه از کوشش نمی‌کاهد!

این نوع طنز، به نوعی دهن کجی هنر به دنیایی است که روابط تویش بی معنا، تکراری و اعصاب خردکن هستند وعملا مفری برای رهایی نیزوجود ندارد!

اوژن یونسکو، ساموئل بکت، آدامف و ژان ژنه از سردمداران چنین طنزی بشمار می‌آیند.

دیالوگ‌ها دراینگونه ازطنز، گویی تنها برای‌اینکه چیزی گفته شده باشد! بیان می‌شود.

6 - اتفاقات غیرمنتظره هزل یا طنزآمیز

این نوع طنز اساس طنز رایج امروز دنیادرعرصه سینما و تلویزیون است!

تقریباً می‌شود گفت که‌این نوع طنز، ماندگاروهمیشگی است. نه مثل طنزپوچی مدعی روشنفکری است ونه کوچه بازاری وسخیف.

فکرکنید یک کارمند، مجبورمی‌شود، بچه‌اش را به جلسه مدیران بیاورد!

اساس‌این موقعیت، طنزآمیز است!

از نمونه‌های موفق و اخیراین نوع طنز، فیلم کمدی بسیارسرگرم کننده (Hang Over) است که مملو از صحنه‌هایی غیرمترقبه و خنده دار است!

تمامی فیلم‌های کمدی موفق تاریخ سینما، از جمله این نوع کمدی بشمار می‌روند.

6 -درهم ریختگی زمانی یا مکانی

فکر کنید، وقتی وارد یک بانک می‌شوید، ببینید، یک تختخواب دونفره وسط بانک قرار گرفته، چه حسی به شما دست می‌دهد!؟

شاید فکرکنید، دارید، خواب می‌بینید!؟

سوررئالیست‌ها ازاین عنصرجابجایی، درکارهای تجسمی و نمایشی‌شان بسیار استفاده کرده‌اند. قطاری که ازیک شومینه بیرون می‌آید!

تکه‌ای از آسمان که مثل یک تکه گچ، روی زمین افتاده!

ساعت‌هایی که مثل مواد مذاب، ذوب شده‌اند و مواردی ازاین قبیل را توی کار سوررئالیست‌ها می‌بینیم.

اما طنز درهم ریختگی، بااین موقعیت بازی می‌کند.

مثلاً ناگهان خودرویی را وسط اتاق یک خانه، قرارمی‌دهد وبعد همه چیز پیرامون این موقعیت نامتعارف شکل می‌گیرد!

8- ایجاد شخصیت و فضای غیرمعمول

فکر کنید سریک کاراکتر شکل یک بستنی است! ومدام باید توی فضای سرد قرار بگیرد تا ذوب نشود!

یا فضای نیم طبقه آخر را توی فیلم «جان مالکوویچ بودن» درنظربگیرید که همه مجبورند تویش دوزانو راه بروند.

این نوع فضا حتماً بایستی به اصطلاح از کاردربیاید، وگرنه تقریباً فاجعه بار خواهد شد.

به نمونه‌های فجیع ((flint stone)) درنسخه‌های سینمایی جدید، نگاه کنید تا منظورمرا متوجه شوید!

9- تلفیق کاراکتر حیوانات با انسان‌ها (صدا یا تصویر)

فکرکنید، مردی ناگهان صبح که بیدارمی‌شود، تنها بتواند، پارس کند و نتواند حرف بزند! یا فردی وقتی منتظر یکی از اقوامش است که تابه حال او را ندیده ناگهان با موجودی نیمه موش، نیمه انسان برخورد، کند!

آینها وموقعیت‌های مشابه می‌توانند درشرایط متفاوت، طنز آمیز ودیدنی شوند!

10 - شوخی با تکنولوژی

((wall a ((نمونه بارزاینگونه آثار درسا ل‌های اخیر است.

تکنولوژی و عدم همخوانی آن با زندگی انسانی، درصورتی که از روال عادی خارج شود، زمینه‌این نوع طنز است.

چارلی درعصرجدید، نمونه بارز دیگراین نوع طنز است.

11- نگاه کردن به انسان‌ها از دور

ژاک تاتی بزرگترین، هنرمند دراین عرصه از طنز است.

همه فعالیت‌های انسانی از دوربه هجو و هزل نزدیک است.

دراین نوع از طنز یک کاراکتر، ویژه طنز را پیش نمی‌برد، بلکه مجموعه‌ای از فعالیت‌های گروهی یا یک کوشش جمعی، یا بی عملی (درانتظارگودو) ساختارطنز را شکل می‌دهد.

(هرچند، درانتظارگودو در هردو گروه، نمایش عبث (absurd) و نگاه کردن به انسان‌ها از دور جای می‌گیرد.)

این نوع طنز به لحاظ زاویه دیدش، فلسفی یا اجتماعی است، نمونه دیگر وبارز این نوع طنز فیلم سینمایی (کوهستان آبی) ساخته شنگلایا فیلمساز شهیرگرجی است، که روند کار را در یک اداره بی دروپیکر به هجو می‌کشد.

12 -همراهی یا تلفیق شخصیت‌های ناهمگون

فکرکنید، یک روز تعطیل ناگهان بی مقدمه یکی درخانه شما را می‌زند و وقتی در را باز می‌کنید، می‌بینید یک پلیس راهنمایی رانندگی می‌آید تو!

با یونیفورم و تجهیزات، بی سیم و احیاناً همراهش یک جراح هم هست یا لباس فرم، اتاق جراحی وبی دعوت می‌نشینند روی مبل خانه!

این اتفاق توی زندگی عادی خواب گونه است!

اما در دنیای طنز، نوعی فضای ویژه راایجاد می‌کنند که عموماً به سوررئالیسم پهلو می‌زند. هرچه طنز پرداز می‌تواند ازاین نوع فضا سازی با تلفیق گونه‌های دیگر به فضاهای کاملاً متفاوتی دست یابد. (نمونه موفق / آوازه خوان طاس / یونسکو)

13- ارتباط بین چیزها یا رویدادهای بی ربط

فرض کنید، بچه‌ای دارد بادبادک بازی می‌کند ولی ناگهان، با

کشیدن نخ بادبادکش، هواپیمایی که دارداز قاب تصویر می‌گذرد، سقوط می‌کند.

بعد هم پدربچه می‌آید و پسرش را کتک می‌زند!

نوع طنزی که دربالا بیان شد نوعی طنز متفاوت است، نخ بادبادک هیچ ربطی به هواپیما ندارد ولی، با یک طنز ظریف، این دو بهم ربط پیدا می‌کنند! این نوع طنز مخاطب ویژه خود را می‌طلبد وچندان عامه پسند نیست.

14- جدیت بیش از حد

دقت کرده‌اید، توی مراسم و جلسه‌های خیلی جدی، گاه گداری ناگهان میل به خندیدن به سراغتان می‌آید.

جدیت خواه ناخواه، حسی درهمگان‌ایجاد می‌کند، که اگرناگهان‌این فضا شکسته شود، چه روی خواهد داد.

به فضاهای خشک نظامی، توجه کنید که به چشم یک ناظر غیرنظامی مضحک جلوه می‌کند!

وقتی جدیت ازحدی فراتر می‌رود، خواه ناخواه زمینه نوعی طنز را درخود، می‌پرورد. (نمونه موفق / دیکتاتوربزرگ / چاپلین)

15 - انتظار همیشگی (انتظار گودویی)

بنظرنگارنده، ناب‌ترین نوع طنز همین است.

درواقع خدا همیشه، جهان را ازاین منظر می‌بیند. چون آنکه هیچ وقت نمی‌آید، گودو یا خداست! (شاید چون نمی‌تواند بیاید!)

نفس‌این نوع طنز همین است. یک انتظار همیشگی.

مثل زن و شوهری که مدام دارند از هم جدا می‌شوند و هیچ وقت‌این اتفاق نمی‌افتد!

مسافرانی که درایستگاهی متروک منتظرقطاری هستند که هیچ وقت نمی‌رسد!

یا مثلاً مردمی که در یک دهکده منتظر یک منجی هستند، در روزی خاص و ناجی هم هیچ وقت نمی‌آید، درست مثل گودو که همیشه باید منتظر آمدنش بمانیم!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «چرا نخندیم؟» نویسنده «رضا ارژنگ»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692