نگاهی به فیلم «تصادف» کارگردان «دیوید کراننبرگ»؛ «فرنوش رضایی درجی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

farnoosh rezaeii

اتوموبیل ها و بدن‌ها

تهیه‌کننده: دیوید کراننبرگ، جرمی توماس، رابرت لانتوس

نویسنده: دیوید کراننبرگ

بازیگران: جیمز اسپیدر، هالی هانتر، الیاس کوتیاس، دبورا کارا آنگر

خلاصه داستان

جیمز بالارد فیلمبردار سینما و همسرش کاترین تصمیم می‌گیرند که راه‌های جدیدی را برای رسیدن به ارگاسم پیدا کنند.

آن‌ها نخست وارد روابط جنسی خارج از خانواده می‌شوند ولی طی حوادثی با گروهی آشنا می‌شوند که از طریق مشاهده تصادف اتومبیل به ارگاسم می‌رسند.

یکی از مشکلات جهان امروز، گسست روابط و ماشینی شدن روابط میان انسان‌ها است که روز وخیم و وخیم‌تر می‌شود.

دیوید کراننبرگ به عنوان کارگردانی که در طول سابقۀ کاری خود پیوسته به سلطه ماشین ماشین‌ها بر زندگی انسانی با دیدی تیزبینانه نگریسته، در این اثر خود نیز نگاهی بدبینانه به تکنولوژی و جایگاه آن در جهان دارد.

حال با آگاهی از این پیش زمینه به تحلیل فیلم تصادف می‌پردازیم. فیلم از یک پارکینگ هواپیما آغاز می‌شود.

انتخاب همین مکان نیز امری هوشمندانه است، زیرا هواپیما به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین دستاوردهای تکنولوژی بشری نماینده خوبی برای نمایش این سلطه تکنولوژی بر انسان است.

در این صحنه کاترین با مردی وارد رابطه جنسی می‌شود اما شکل به تصویر کشیدن این رابطه به گونه‌ای است که گویا کاترین بدن خود را به هواپیما عرضه می‌کند.

کاترین در این صحنه یکی از سینه‌های خود را برهنه می‌کند و به بدنه هواپیما می‌چسباند. همین نخستین صحنۀ فیلم به خوبی نمایانگر جایگاه ماشین و ماشینیزم در اثر است.

صحنه بلافاصله قطع می‌شود به صحنه سکس جیمز بالارد با دستیار فیلمبردار. این شیوه نمایش به خوبی فرو کاسته شدن جایگاه عشق به تنانگی و سکس را به تصویر می‌کشد.

در صحنه بعد، مخاطب شاهد عشق بازی بالارد با کاترین است. لیکن این عشقبازی نیز به گونه‌ای به تصویر کشیده

می‌شود که خالی از هر گونه احساس به نظر بیاید. این تنها بدن‌ها هستند که با یکدیگر برخورد می‌کنند و فرآیند سکس به فرایندی مکانیکی فرو کاسته می‌شود.

در اینجا کراننبرگ در جایگاه کارگردان هوشمندانه عمل می‌کند. دوربین به آرامی از کنار بالارد و کاترین عبور می‌کند و به سمت بزرگراه می‌رود. بزرگراهی که جایگاه اتوموبیل ها است، اتومبیل‌هایی فاقد احساس و ساخته شده از آهن و فولاد.

اینگونه کراننبرگ شباهت ایجاد شده میان زندگی انسان و ماشین را به رُخ می‌کشد.

هنگامی که دکتر بالارد با اتومبیلش تصادف می‌کند و این تصادف منجر به مرگ شوهر هلن رمینگتن می‌شود نیز کراننبرگ از روشی هوشمندانه برای به تصویر کشیدن این شباهت در زندگی شخصیت‌های اثر استفاده می‌کند.

هلن برای باز کردن کمربند ایمنی‌اش به گونه‌ای عمل می‌کند که لباسش پاره گشته و سینه‌اش در برابر بالارد عریان می‌شود، گویا او بالارد را به خود دعوت می‌کند.

این صحنه به شیوه‌ای هوشمندانه سکس و تنانگی را با تصادف یکسان دانسته است.

در حقیقت می‌توان گفت در جهانی که کراننبرگ برای مخاطب خود می‌سازد سکس خالی از هرگونه احساس و عشق است و جایگاهش در حد تصادف دو بدن پایین آمده است.

صحنه معاشقه بالارد با گابریل در درون اتومبیل نیز به همین فرو کاسته شدن بدن به تنانگی اشاره

دارد. دیگر انسان نیست که دارای اهمیت است بلکه این بدن وی است که مثابه ابزاری برای کسب لذت از اهمیت برخوردار است.

در صحنه‌ای که کاترین در داخل اتومبیل و در برابر چشم‌های همسرش با وان سکس می‌کند. در حقیقت به اوج فاجعه پی می‌بریم. جهان کراننبرگ جهانی است که پیوندهای عاطفی گسسته شده و دیگر روابط انسانی رنگ باخته است.

در این صحنه کارگردان مکان مناسبی (کارواش اتومبیل) را انتخاب می‌کند تا هر چه بیشتر به نمایش این مفهوم بپردازد.

ابزار مکانیکی کارواش با همان خشکی و بی احساسی مشغول شستشوی اتومبیل هستند که کاترین و وان سرگرم سکس، در واقع از نظر کراننبرگ در جهان امروز ارگاسم هدف است

و نه نتیجه عشق. جهانی بدون احساس و روابط درست انسانی.

در صحنه پایانی فیلم نیز بالارد باعث تصادف کاترین و پرت شدن اتومبیل او به درون دره می‌شود اما همچنان به جای انجام رفتاری درست و مبتنی بر منطق آنها در زیر اتومبیل واژگون شده سرگرم معاشقه می‌شود.

دوربین کراننبرگ بار دیگر هوشمندانه عمل می‌کند و این بار عقب می‌کشد و با دور شدن از شخصیت‌ها آنها به مثابه موجودی فاقد اهمیت و گم شده در درون جهانی با منطق ماشینی نشان داده می‌شوند.

 البته ناگفته نماند با وجود نکات قوت در فیلم تصادف،

 کراننبرگ در استفاده از اروتیسم و سکس درون اثر خود افراط نموده و همین مسئله باعث شد که در هنگام اکران اثر نیز با نظرات ضد و نقیض بسیاری از سوی مخاطبان و منتقدان رو به رو باشیم.

گروهی آن را اثری بی پرده و فاقد اخلاق دانسته‌اند و گروهی نیز اثر را به عنوان اثری جسورانه پذیرفته‌اند.

فیلم تصادف اثری است که روی لبۀ تیغ قرار می‌گیرد و هر لحظه امکان سقوط به ورطه فیلمی هرزه نگارانه را داشته است. اما کراننبرگ با هوشمندی این مشکل را پشت سر می‌گذارد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به فیلم «تصادف» کارگردان «دیوید کراننبرگ»؛ «فرنوش رضایی درجی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692