انواع استراتژی ساخت داستان کوتاه «سیدعلی موسوی ویری»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

seyed ali mosavi vayari

از جمله موارد اساسی در تبیینِ ابزارِ استراتژی ساختِ داستان کوتاه، بیان «انواع استراتژی ساخت داستان کوتاه» می‌باشد. با توجه به تازگی این مقوله، می‌شود طبقه‌بندی‌های گوناگونی ارائه داد. اما قبل از ارائۀ یک طبقه‌بندی منسجم، لازم است با انواع کلی این مقوله در حد اجمال، آشنا شویم؛ انواعی که خود، افق‌های تازه‌ای در این ابزار به شمار می‌روند. بر این اساس، انواعِ استراتژی ساختِ داستان کوتاه عبارت‌اند از:

  1. استراتژی ساختِ معنا: در این نوع، به صورت جزئی، ذره‌بینِ ابزارِ ما، تنها محدود به معنای موجود در یک داستان کوتاه است. به عبارت دیگر، به این پرسش پاسخ می‌دهیم که: «داستان مورد نظر ما، معنای مطلوب خودش را با چه استراتژی ویژه‌ای القا کرده است؟»

به بیان دیگر، آیا داستان، معنای خودش را به طور «مستقیم» بیان کرده؟ اگر ارائۀ معنا، مستقیم است، جایگاهش در دیالوگ‌هاست یا اینکه خودِ روایت آن را بیان می‌کند؟ همچنین، آیا داستان، معنای مطلوب خودش را به طور «غیرمستقیم» بیان کرده؟ اگر ارائۀ معنا، غیرمستقیم است، راوی، نویسنده، شخصیت داستان، فضا یا هر جزء دیگر از داستان، چه تمهیدی در این راستان به کار برده است؟ (چگونگی؟) پرسش‌های دیگری نیز می‌توان در این راستا مطرح کرد. مانند اینکه: «آیا معنای داستان، جزئی از داستان است و یا اینکه عارض بر آن است؟» و یا اینکه «آیا معنای داستان، نقدِ معنایی دیگر است، یا اینکه معنای مذبور، تنها معرفی شده است؟».

اینها تنها چند پرسش نمونه بودند که نمایانگرِ دنیای گسترده‌ای از ابزار استراتژی ساخت معنا در داستان کوتاه است؛ ابزاری که در این راستا نقش ایفا می‌کند و علاوه بر استخراجِ معنای حقیقی داستان، به خاطر ذاتِ ساخت‌نمایش، تمهیدات داستان برای القای این معانی را نیز آشکار می‌کند.

  1. استراتژی ساختِ شخصیت: در این نوع، به صورت جزئی، ذره‌بینِ ابزارِ ما تنها محدود به شخصیتِ اصلیِ موجود در یک داستان کوتاه است (یا حتی شخصیتهای فرعی و مهم دیگر). به عبارت دیگر، به این پرسش پاسخ می‌دهیم که: «داستان مورد نظر ما، شخصیت اصلی خودش را با چه استراتژی ویژه‌ای معرفی کرده است؟» به بیان دیگر، آیا داستان، شخصیت اصلی را به وسیلۀ «گفتارهای او در دیالوگها» ساخته است؟ آیا داستان، شخصیت اصلی را به وسیلۀ «نمایشِ رفتارهای» او ساخته است؟ و یا به عنوان نمونۀ دیگر، آیا داستان، شخصیت را تنها با «توصیفات مستقیم راوی از او» به مخاطب می‌شناساند؟ یا اینکه «توصیفات غیرمستقیم در داستان» است که منجربه معرفی شخصیت اصلی است؟

اینها تنها چند پرسش نمونه بودند که نمایانگرِ دنیای گسترده‌ای از ابزارِ استراتژی ساختِ شخصیت در داستان کوتاه است؛ ابزاری که در این راستا نقش ایفا می‌کند و علاوه بر استخراجِ ویژگی‌های حقیقیِ شخصیتِ اصلی داستان، به خاطر ذاتِ ساخت‌نمایش، تمهیدات داستان برای ساخت شخصیت اصلی را نیز آشکار می‌کند.

  1. استراتژی ساختِ ایده: در این نوع، به صورت جزئی، ذره‌بینِ ابزارِ ما تنها محدود به ایدۀ مرکزی موجود در یک داستان کوتاه است). به عبارت دیگر، به این پرسش پاسخ می‌دهیم که: «داستان مورد نظر ما، ایدۀ مطلوبِ خودش را با چه استراتژی ویژه‌ای ساخته و پرداخته است؟» به بیان دیگر، آیا داستان، ایدۀ بنیادین خودش را به وسیلۀ «گسترش و حرکت عرضی» ساخته است؟ یا اینکه این ساخت، بیشتر ناظر بر «تعمیق و حرکت طولی» است؟ (یا هر دو؟) و یا به عنوان نمونۀ دیگر، آیا داستان، ایدۀ مطلوب خود را «به کمک روایت مستقیم» می‌سازد یا اینکه «خود داستان» است که ایده را پیش می‌برد؟ ایدۀ مطرح شده در داستان، حاوی چه نگاه‌های تازه‌ای به مسئلۀ اصلی داستان است؟ آیا نگاه‌های تازه، کمکی به پرباری ایده می‌کنند یا نه؟

اینها تنها چند پرسش نمونه بودند که نمایانگرِ دنیای گسترده‌ای از ابزارِ استراتژی ساختِ ایده در داستان کوتاه است؛ ابزاری که در این راستا نقش ایفا می‌کند و علاوه بر استخراج جنبه‌های گوناگون ایدۀ داستان، به خاطر ذاتِ ساخت‌نمایش، تمهیدات داستان برای ساخت و پرداخت آن را نیز آشکار می‌کند.

  1. استراتژی ساختِ تعلیق: در این نوع، به صورت جزئی، ذره‌بینِ ابزار ما تنها محدود به عنصر تعلیق در یک داستان کوتاه است). به عبارت دیگر، به این پرسش پاسخ می‌دهیم که: «داستان مورد نظر ما، تعلیق را با چه استراتژی ویژه‌ای ساخته است؟» به بیان دیگر، آیا تعلیق، بیشتر، «ناشی از تمهیداتی خاص در خودِ روایت است؟» (مانند: جابه‌جایی حوادث، ارائۀ صحنه، گفت‌وگو و...) و یا اینکه تعلیق، ناشی از فرآیندهایی در روایت است که هدفش بیشتر، «دستکاریِ ذهن و روان مخاطب» اند؟ (مانند ایجاد حس کنجکاوی، همذات‌پنداری، ترس و خنده که همگی علاوه بر تهمیداتِ روایت، نتیجۀ یک سری فرآیندهای شیمیایی و هورمونی در ذهن و روان مخاطب می‌باشند). و یا به عنوان نمونۀ دیگر، آیا داستان، تعلیقی کاذب ندارد؟ اگر تعلیق داستان کاذب نیست (معما و چیستان نیست)، چه تمهیداتی منجر به ایجاد آن شده است؟

اینها تنها چند پرسش نمونه بودند که نمایانگرِ دنیای گسترده‌ای

از ابزارِ استراتژی ساختِ تعلیق در داستان کوتاه است؛ ابزاری که در این راستا نقش ایفا می‌کند و علاوه بر استخراجِ ویژگی‌های تعلیق در یک داستان، به خاطر ذاتِ ساخت‌نمایش، تمهیداتِ داستان برای چگونگیِ ایجاد آن را نیز آشکار می‌کند.

تمامی مواردِ نامبرده، فقط چند نمونه از انواعِ ابزار استراتژی ساختِ داستان کوتاه بودند که همگی ناظر بر «ذاتی ساخت‌نما» می‌باشند. به بیان دیگر، با کمک انواع مختلف از این ابزار، نه کلیت یک داستان، بلکه تنها قسمتی محدود از آنرا می‌توان مورد بررسی قرار داد. به عبارت دیگر، در پژوهشهایی که بیشتر «معنا» ی یک داستان مد نظر است، از ابزارِ استراتژی ساختِ معنا، و یا مثلاً در پژوهشهایی که بیشتر ناظر بر «شخصیت» هستند، می‌توان از ابزارِ استراتژی ساختِ شخصیت کمک گرفت. امید که این نوشتار کوتاه، افق‌های بیشتری از این ابزارِ کارآمد، پیشِ روی داستان‌نویسان و منقدان و پژوهشگران حوزۀ داستان قرار داده باشد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

انواع استراتژی ساخت داستان کوتاه «سیدعلی موسوی ویری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692