مقاله «زبان سیاست جورج اورول درهنر ادبیات» «الهام عیسی‌پور»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

elham isapoor

در عرصۀ ادبیات، هر نویسندۀ حرفه ایی می‌بایست اهمیت لغت نوشته شده را تشخیص دهد. هر چه جدی‌تر باشد به این مساله آگاه‌تر خواهد بود. برای گسترش تبحرش در استفادۀ ماهرانه از زبان، برای استفاده از آن به دقیق‌ترین شیوۀ ممکن مشتاقانه‌تر مبارزه خواهد کرد.

همچنین به وضعیت عمومی زبان همان طور که در جامعه‌اش مورد استفاده است آگاه‌تر خواهد بود، زیرا زبان نگاشته شده بنیان تمدن است این زبان ارتباط جمعی بین اعضای جامعه در یک فاصلۀ عظیم، حفظ سوابق فرهنگی و بدین ترتیب انتقال آنها به نسل‌های آینده و حل مشکلات با وسایلی غیر از خشونت را ممکن می‌سازد، عملکرد آن همان قدر که وابسته به زبان شناسی و ادبیات است، یک مسالۀ سیاسی اجتماعی نیز محسوب می‌گردد.

به همین خاطر، هنگامی که اورول کتابی به نام مردم انگلیس نوشت، فصلی نیز در مورد زبان انگلیسی به آن افزود. اورول در توجه اش به زبان به خصوص آن طور که در کشورهای انحصار گرا استفاده می‌شد، نیمه‌های ادبی و سیاسی زندگی‌اش را به هم پیوند داد. ایده‌های او در مورد این مساله خلاصۀ مفیدی از علاقۀ اصلی او فراهم می‌کند، عملکرد آنچه که او" بینش آزاد" می‌خواند.

یکی از مشهورترین بیانیه‌ها در مورد اهمیت زبان سالم مقاله‌ای است به نام"چگونه بخوانیم" که به وسیلۀ ازرا پاوند تهیه شده است؛" انسان به جز در نمونه‌های محدود کمیاب ابتکار در هنرهای پلاستیک یا در ریاضیات، بدون لغات نمی‌تواند فکر کند و افکارش را همه جا منتشر کند، حاکم و قانون گذار نمی‌تواند موثرا عمل کنند و قانونشان را چهارچوبی بخشند و استحکام و ارزش این لغات در اهمیت فضلای منفور و لعنتی است. وقتی اثار آن‌ها پوسیده میشوند-البته من منظورم این نیست که آنها بیانگر افکار بی نزاکت هستند وقتی همین مساله آن‌ها، همین هستی آثارشان، همین استعمال لغت برای چیز فاسد شونده، درهم برهم و غیر دقیق، یا اضافی و باد کرده می‌شود، تمام ماشین فکر و آیین شخصی و اجتماعی به زباله دانی می‌رود. این درسی از تاریخ است، درسی است که هنوز نیمش هم آموخته نشده است"

اورول روی همین نکته در مقالۀ "سیاست‌ها و زبان انگلیسی" بسیار زیاد تکیه می‌کند؛" حالا این روشن است که انحطاط یک زبان می‌بایست نهایتاً سبب‌های سیاسی و اقتصادی داشته باشد. این انحطاط نمی‌تواند به سادگی به خاطر تأثیر بد این یا آن نویسندۀ بخصوص رخ دهد. ولی یک تأثیر می‌تواند سببی شود، تقویت کنندۀ سبب اصلی، و به وجود آورندۀ همان تأثیر در شرایطی سخت و الی غیرالنهایه ...(زبان انگلیسی) زشت و غیر دقیق می‌شود، زیرا افکار ما احمقانه است، ولی لاابالی گری زبان ما داشتن افکار احمقانه را برایمان راحت‌تر می‌سازد"

معمولاً نظم اجتماعی به زباله دان رفته که تمام مسائل در آن عمومی و سیاسی بود تا این که شخصی و خصوصی و جایی که خود سیاست به "تودۀ از دروغ‌ها، حیله‌ها، نابخردی، تنفر و جنون جوانی" تبدیل شده بود- نقطۀ شروع اورول را تشکیل می‌داد. بنابراین او گمان می‌برد که در فضای عمومی ناخوشایند انحصار گرایی، زبان‌هایی چون ایتالیایی، آلمانی و روسی در عرض دهه‌های اخیر " به عنوان نتیجه‌ای از دیکتاتوری" روبه زوال گشته‌اند.

برای او راه حل مشکل درهم ریختگی، عدم دقت و بادکردگی که پاوند فکر می‌کرد حاکی از فساد اجتماعی باشد، در بی آلایشی و در مجاز شمردن معانی برای انتخاب لغات بود و نه راهی برای دیگر. نویسنده می‌بایست به وقایع وفادار بماند و نه اینکه تسلیم لفاظی شود. مقالۀ او در مورد ایتس-" فاشیستی" دیگربا اعتقاد به رابطۀ بین یک متمرد حتی از نوع شکنجه شده و" یک دیدگاه گمراه کننده تر از زندگی "شروع می‌شود و او در مقاله قبلاً نقل شده، دوباره با رجوع به رابطۀ بین آشفتگی سیاسی کنونی و فساد زبان معتقد است که می‌توان با شروع از انتهای فعل گونه اصلاحاتی انجام داد؛"اگر انگلیسی‌تان را ساده کنید، از بدترین حماقت‌های ارتدکسی رها می‌شوید. شما نمی‌توانید با هر گویش ضروری (کلمات مبتذل و زبان عامیانه) صحبت کنید، و وقتی اظهارنظری می‌کنید احمقانه بودن آنها حتی برای خودتات نیز آشکار خواهد بود.

زبان سیاسی... برای این طرح ریزی شده که دروغ‌ها واقعی بنمایند و جنایت قابل احترام و به باد خالص ظاهری محکم و استوار بدهند. نمی‌توان تمام اینها را در یک لحظه عوض کرد، ولی حدقل می‌توان عادت خود را تغییر داد" سیاسی نویسان معاصر زبان را به شکلی استفاده کردند که گویی مجموعه‌ای بود از نوارهای بلند لغات که قبلاً هم به وسیلۀ کسی دیگر منظما چیده شده و صرفاً محتاج به هم چسباندن بودند. روندی که نتیجۀ غیرقابل اجتناب خودسانسوری بود. زبان ساده، واضح و نیرومند و از طرفی دیگر فقط به عنوان نتیجۀ از اندیشۀ بی باک ممکن بود.

این زبان یک نماد خود زیستی و تداوم ضد ارتدکسی سیاسی بود.

در عصر ما کاملاً صحت دارد که سیاسی نویسی، بدنویسی است و آنجا که این مساله صدق نمی‌کند، عموماً مشخص خواهد شد که نویسنده نوعی شورشی است که عقاید خاص خویش را توصیف می‌کند و نه یک خط حزبی را. به نظر می‌رسد ارتدکسی از هر رنگی، خواهان سبکی بی جان و ساختگی باشد"

اورول با بحث در مورد سومین کتاب سفرهای گالیور، نظر سوئیفت را خاطر نشان ساخت که یکی از اهداف انحصارگرایی

علاوه بر تضمین فکر کردن مردم آن طور که آن‌ها می‌خواهند کم هوش‌تر ساختن ایشان بود.

بنابراین در اقیانوسیۀ 1984 زبان رسمی نوگویش است، طریقی از توصیف منظرۀ جهان و عادات فکری، شایستۀ وفاداران اینگساک و همچنین سبکی که هر نوع دیگر ارتداد فکری را غیرقابل توصیف می‌سازد. این نوعی ضدزبان است که فرهنگ لغات آن سال به سال تقلیل می‌یابد، زیرا نقطۀ آخر ارتدکسی نااگاهی است.

لازم به ذکر است اورول در مقاله‌ای چنین تفسیر می‌کند"من نمی‌توانم با اطمینان اظهار نظر کنم که کدام یک از انگیزه‌های من از باقی قوی‌تر هستند، ولی میدانم که کدام یک از آنها استحقاق تاسی کردن را دارند.

در جستجو بین آثارم، در می‌یابم که بدون استثنا جایی که فاقد هدف سیاسی بودم کتاب‌های بی روح نوشتم و خود را در نقل و قول‌های پرجاه و جلال، جملات بی معنی، صفات تزیینی و کلاً دغل کاری گیر انداختم"

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «زبان سیاست جورج اورول درهنر ادبیات» «الهام عیسی‌پور»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692