• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «فریدریش گئورگ اشپیتلر» «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک

آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «فریدریش گئورگ اشپیتلر» «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

gita bakhtiarii

ادبیات سوئیس، دقیقاً مانند زبان‌های متنوع ملی، مجموعه‌ای از صداهای کاملاً التقاطی را دارد. این کشور دارای لیستی چشمگیر از بزرگان ادبیات از جمله هرمان هسه و یوهانا اشپیری، یوهان آوگوست استریندبری، سلما لاگرلوف است.

اما حضور برجسته و شعر آن متعلق به تنها برنده جایزه نوبل، کارل فریدریش گئورگ اشپیتلر، با نام مستعار کارل فِلیکس تاندم (۱۸۴۵-۱۹۲۴ م / ۱۲۲۴-۱۳۰۳ ش)، شاعر و نویسندۀ سوئیسی -آلمانی زبان و یکی از بزرگترین شاعران زمانۀ خویش و جهان ادبیات و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در ۱۹۱۹ است.

کارل اشپیتلر در 24 آوریل 1845، در شهر کوچک لیستال در کانتون بازلند متولد شد. با ملیتی سوییسی- آلمانی. وقتی چهار ساله بود به برن نقل مکان کرد، جایی که پدرش به عنوان خزانه‌دار کنفدراسیون تازه تأسیس سوئیس منصوب شده بود. در زمستان 57- 1856 با پدر و مادرش به خانه بازگشت، اما با عمه‌اش در لیستال زندگی کرد.

 در سال 1862، عشق خود را به ادبیات متوجه شد. وی در زندگینامه خود یادآوری کرده که "مانند روشن کردن"، ناگهان متوجه شده است که شعر روش ایده‌آل برای بیان سرپیچی و افکار واقعی او بود. تصمیم گرفت که زندگی خود را به عنوان یک شاعر ادامه دهد، بدون آنکه چاله‌ها را بداند اما در 1863 برخلاف علاقه و به خواست پدرش برای تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ثبت نام کرد و علیرغم بی‌میلی به این رشته در 1865 حقوق را به پایان رساند، و سپس تا سال 1870 در مدرسه‌های بازل، هایدلبرگ، آلمان در رشته الهیات تحصیل کرد اما اولین تلاشش برای کسب مدرک در سال 1869 ناکام ماند. به نظر می‌رسید که تحقیر اشپیتلر از مسیحیت و دیگر ادیان مهم سازمان یافته علاقه وی به پرداختن به الهیات را برانگیخته تا خود را با استدلال‌هایی بر ضد این عقاید مسلح سازد. با این حال نه تحصیل در حقوق و نه الهیات سبب نشد که اشپیتلر در اوقات فراغت خود به نوشتن ادامه ندهد و سبک‌ها و تکنیک‌های مختلف را تجربه نکند.

 به دعوت ژنرال استندرتسکولد به پترزبورگ رفت تا معلم فرزندان او باشد. در آگوست 1871 عازم پترزبورگ شد و تا سال 1879 در آنجا ماند.

در این مدت، بخشی را در روسیه و بخشی را در فنلاند گذراند و پس از بازگشت به سوییس، در سال 1881 شعر منثور تمثیلی «پرومتئوس» و «اپی متیوس» را با نام مستعار «کارل فلیکس تاندم» منتشر کرد که از طریق دو چهره اسطوره‌ای، تضادهایی بین آرمان‌ها و دگم‌ها را به تصویر کشید. این دو اثر حماسی جزئیات رسیدن خدایان جدید به قدرت و آگاهی را شرح می‌دهد.

این دو اثر در ابتدا کاملاً مورد غفلت واقع شد حتی مورد بررسی هم قرار نگرفت، این عدم توجه او را مأیوس از ادامه راه کرد و برای تأمین زندگی مجبور شد به تدریس در مدرسه (نووویل، کانتون برن، 1885-1981) و کار در روزنامه‌ها بپردازد (گرنزپوست، بازل، 1885-86؛ نوی زورچر زیتونگ، 1890 -92). اما فلیکس وینگارتنر موسیقیدان و رهبر اکستر سلطنتی آلمان با اجرای این دو اثر گئورگ را به دنیا شعر معرفی کرد.

 اشپیتلر در اواخر زندگیش مجدداً پرومتئوس و اپی‌متیوس را بازنویسی و آنها را با نام واقعی خود، با عنوان جدید. به چاپ رساند.

در سال 1882 مجموعه شعر «Extramundana» را منتشر کرد. در سال 1883 با یکی از دانشجویان سابق خود در نویویل، ماری اپ در هوف ازدواج کرد. در سال 1885 تدریس را کنار گذاشت و خود را وقف حرفه روزنامه‌نگاری در بازل کرد. به دنبال حرفه روزنامه‌نگاری کار حرفه‌ای خود را به عنوان نویسنده آغاز کرد. در سال 1887 هنگامی که فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، آثار این شاعر را به سردبیر کونسوارت، یک نشریه دوره‌ای کوچک در مونیخ، آلمان، توصیه کرد محبوبیت او را سبب شد.

 در سال 1891 مجموعه داستان‌های کوتاه فریدلی، را به چاپ رساند، که به گفته خودش رئالیسم روسی را به تصویر کشیده است.

زندگی پدر و مادر اشپیتلر در سال 1892 به طرز چشمگیری تغییر کرد. آن‌ها میراث سخاوتمندانه‌ای را برای او به ارمغان آوردند، که به اشپیتلر فرصت نوشتن تمام وقت را داد، بدون آنکه نگران تأمین هزینه زندگی باشد. آرامش خاطر مالی مسیر شکوفایی او را برای نوشتن باز کرد تا بهترین و مهمترین اثرش شعر حماسی تمثیلی قدرتمند «بهار المپیک- Olympian Spring Spitteler» را بنویسید. وی این حماسه را از سال 1900 تا 1906 در چهار جلد منتشر کرد: "اورتور"، "عروس هرا"، "جزر و مد" و "پایان و تغییر".

تمثیلی که با یک تخیل، مذهب و اسطوره همراه است، و نگرانی‌های جهانی مانند ایمان، اخلاق، امید، ناامیدی اخلاق در محیطی در میان خدایان یونان را به تصویر کشیده. شعر حماسی تمثیلی قدرتمند «بهار المپیک» جایزۀ نوبل ادبیات را برایش به ارمغان آورد. این اثر، با تلفیق مضامین خارق العاده طبیعت‌گرایانه، و مضامین اسطوره‌ای، به نگرانی انسان نسبت به جهان می‌پردازد. در این اثر نگرش بدبینانه او در جهان کیهانی گسترش یافته است: زندگی یک مبارزه بی‌امان علیه سرنوشت بی‌رحمانه است.

 اشپیلتر در این اثر پیچیدۀ نمادین، خلاقیت متهورانه و قدرت بیان پرشور خود را به بهترین وجه نشان داد و با بهره‌گیری از اسطوره‌های کهن، موضوع ضرورت اخلاق در دنیای جدید را به میان آورد و از زندگی و معنای آن تفسیری نو به دست داد. در این اثر شخصیت‌ها و داستان‌ها را از اسطوره‌های یونان به دنیای تجربه مدرن خود در حدود 20 هزار بیت منتقل کرد و مشکلات عصر مدرن را به صورت اپیزودیک و به شکلی هجوآمیز بیان نمود. او به زبانی فوق العاده غنی و مجازی به شکل قافیه، ناتوانی جامعه الهی و انسانی را به تصویر می‌کشد.

«دو زن‌ستیز کوچک» (۱۹۰۷ م)، را بر پایۀ تجربه‌های خودش نوشت، و «ستوان کنراد» (۱۸۹۸ م)، داستانی با جنبه‌های نمایشی نیرومند، که در آن به سبک ناتورالیسم (طبیعت‌گرایی) نزدیک شده است؛ سبکی که قبلاً با آن مخالفت می‌کرد. در داستان ایماگو (۱۹۰۶ م)، تمام داستان را در درون شخصیت اصلی قهرمان «ویکتور» بیان می‌کند. شاعر جوانی، که به زادگاه خود باز می‌گردد تا دوباره با عشق قدیمی خود «تئودا» ارتباط برقرار کند. اما متوجه می‌شود که او با مرد دیگری ازدواج کرده است. ویکتور در بدن خودش، و در قلب خود، به زندگی با انواع مختلف افکار در صداهای مختلف متناقض درونی ادامه می‌دهد. شخصیت‌های رمان در عین حال محکم و اثیری هستند، با آنکه رفتارهای انسانی را می‌توان در آنها شناخت، اما آنها تجسم ایده‌های درگیری در آغاز قرن گذشته هستند. مثلاً تئودا عقل‌گرایی علمی را نشان می‌دهد، ویکتور نمایانگر بقایای یک سنت در حال مرگ است.

اشپیتلر نقش ناخودآگاه در درگیری بین ذهن خلاق و محدودیت‌های طبقه متوسط را با مونولوگ داخلی، بی‌پرده بیان کرده.

این رمان که در سال 1906 منتشر شد، موفقیت قابل توجهی را در هسته اصلی جامعه روانکاوی در حال ظهور به دست آورد. آمیزه‌ای از خیال و واقعیت و همچنین مضمون زن، الهام بخش و در عین حال مخرب، کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانپزشک سوییسی و نظریه‌پرداز روان‌شناسی تحلیلی را مجذوب خود کرد، وی پس از خواندن این رمان مفهوم خود را از ایماگو شرح داد. او در کتاب انواع روانشناختی (چاپ شده در سال 1921) به شرح این روانشناسی گسترده پرداخت و ادعا کرد که ایده خود را از کهن الگوی آنیما بر اساس آنچه اشپیتلر آن را "روح بانوی من" توصیف کرده است، بنا نهاده است. یونگ اصطلاح "ایماگو" را از این رمان وام گرفته است تا به "یک تصویر ذهنی ناخودآگاه و ایده‌آل از شخصی، به ویژه پدر و مادر، که بر رفتار فرد تأثیر می‌گذارد" اشاره کند (امروزه نوعی زوج درمانی وجود دارد که به آن ایماگو درمانی می‌گویند.)

با باز نشر مجدد پرومتئوس و اپی‌متئوس در اوایل سال 1890 او متهم به دزدی ایده‌های فردریش نیچه از «چنین گفت زرتشت» شد؛ علیرغم آنکه این دو اثر اشپیتلر سال‌ها قبل‌تر از «چنین گفت زرتشت» پیش از اندیشه‌های منتشر شده بود. سرانجام، اشپیتلر احساس کرد مجبور است از خود در برابر اتهامات دزدی ادبی در اثری به نام «رابطه من با نیچه» (Meine Beziehungen zu Nietzsche به سال 1908 دفاع کند.

مجموعه‌ای از مقاله‌هایش با عنوان «حقایق خندان» (۱۸۹۸ م)، و نوشته‌هایی دربارۀ سرگذشت خودش، ازجمله «نخستین تجربه‌های من» (۱۹۱۴ م)، و قصه‌هایی برای

کودکان از آثار دیگر اوست.

او که هنوز در سطح جهانی به جایگاه درست خود نرسیده بود به یکباره توسط موسیقیدان مشهور «فلیکس وینگارتنر» در سال 1904 به جهان معرفی شد؛ وینگارتنر جزوه‌ای را در آلمان توزیع کرد و با ستایش آثار این شاعر، وی را نابغه معرفی نمود تا شناختی را که مدتها اشپیتلر آرزو داشت، بدست آورد. منتقدان او را با شاعر قرن هفدهم-کشیش جان میلتون مقایسه میک‌ردند.

همچنین در ۱۹۱۴، رسالۀ سیاسی مؤثری با عنوان «دیدگاه ما سوییسی‌ها» بر ضد نگرش یک‌جانبۀ آلمان‌دوستانه به جنگ منتشر کرد و از سوی اکثریت آلمانی زبانهای سوئیسی با مخالفت روبرو شد، اما این مخالفت‌ها سبب نشد تا دست از تلاش در مسیر نویسندگی بردارد

در مقابل تحقیر بسیاری از مردم سوئیس به خاطر نظراتش، از طرف فرانسه تقدیر و مدال انجمن مردان ادبیات فرانسه را در سال 1916 دریافت کرد.

متن شعر و نثر اشپیتلر نه تنها استعدادهای طبیعی او را به عنوان یک نویسنده با استعداد، بلکه سنتز فکری موجود بین رشته‌های سیاسی، مذهبی، دانشگاهی و ادبی را نشان می‌دهد. منتقدان او را شاعر و متفکر یکی از آخرین خالقین بزرگ اسطوره‌ها، افسانه‌های حماسی و مثل‌های فلسفی می‌دانند. زیرا اشپیتلر سعی داشت اسطوره‌های دوران باستان را در ابیات خود زنده کند و سبک حماسی والا را به روشی معاصر تجدید کند.

منابع:

https://www.encyclopedia.com/people/literature-and-arts/miscellaneous-european-literature-biographies/carl-friedrich-georg-spitteler

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «فریدریش گئورگ اشپیتلر» «گیتا بختیاری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692