• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نگاهی به کتاب «دخترک پشتِ دیوار» نویسنده «اورسولا ولفل»؛ مترجم «کمال بهروزکیا»؛ «راضیه مقدم»/ اختصاصی چوک

نگاهی به کتاب «دخترک پشتِ دیوار» نویسنده «اورسولا ولفل»؛ مترجم «کمال بهروزکیا»؛ «راضیه مقدم»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

razie moghadamm

درباره نویسنده: اورسولا وُلفِـل در سال ۱۹۲۲ در آلمان به دنیا آمد. در دانشگاه هایدلبرگ در رشته زبان آلمانی و تاریخ هنر تحصیل کرد و پس از جنگ جهانی دوم در ادنوالد دستیار آموزشی شد. از سال ۱۹۶۱ به عنوان نویسنده‌ای مستقل آثاری خلق کرد که در عرصه‌های ملی و بین‌المللی از او تقدیر شد. ولفل در سال ۱۹۹۱ موفق به دریافت جایزه ویژه ادبیات کودکان و نوجوانان آلمان شد.

کتاب‌های این نویسنده تاکنون به پانزده زبان ترجمه شده است. برخی داستان‌های او عبارت‌اند از: انتقام‌جوی سرخ، تندپا و بادپا، مسافرت هنا، باغ یوشی، کی مجسمه‌های شهر را می‌دزد، بچه‌های خوشبخت، ستاره پرنده و ماه ماه ماه.

زینشِن دختر بچۀ ۶ ساله‌ای هست که بیشتر اوقاتش را در حیاط خانه‌شان به تنهایی می‌گذراند. او به خاطر اینکه دوستی ندارد و برای فرار از تنهایی دست به ساخت موجودی خیالی به نام «مولی» می زند. زینشن ساعت‌ها مشغول بازی با مولی می‌شود. در نهایت یک روز با پسری روی دیوار خانه‌شان آشنا می‌شود که تمام رویای او را تغییر می‌دهد و او را از دنیای تخیل به دنیای واقعی خود می‌کشاند.

در حقیقت این کتاب، بیان دنیای تقابل‌هاست. دنیای تنهایی در مقابل دنیای باهم بودن، دنیای تخیلی در مقابل دنیای واقعی، دنیای پسرها در مقابل دنیای دخترها (کسی نباید بداند من با تو دوست هستم. من یک پسر بزرگم و تو یه  دختر کوچولو_ص ۸۸)

دنیای کوچک بودن در مقابل دنیای بزرگ شدن که مرز این دو تقابل را دیواری آجری تشکیل می‌دهد.

دیوار آن قدر بلند بود که حتی آدم‌های بزرگ و قد بلند هم نمی‌توانستند آن طرفش را ببینند، چه برسد به رینشن که تازه شش سالش شده بود. (ص ۵)

اگر به کتاب از جنبه نمادین نگاه کنیم؛ دیوار نماد موانع و مشکلات پیش روی کودک است و حاوی پیامی برای آنها؛ برای کودکانی که سن زیادی ندارند و تجربه زیادی از جهان پیش روی خود بدست نیاورده‌اند و تصور می‌کنند دنیایی که در تخیل خود ساخته‌اند، آرمانی و بی نقص هست و با این

دید به آن  نگاه می‌کنند و برایشان بسیار زیبا و دست نیافتنی است، در نهایت پس از عبور از این مانع متوجه می‌شوند که

آن هدف ممکن است کمتر و پایین‌تر از موقعیت مکانی حال آنها باشد.

به طوری که وقتی زینشن همراه با الی به آن طرف دیواری که با خودش  آرزوی رسیدن به آن را داشته می‌رود، می‌بیند آن طرف دیوار برخلاف تصوراتش بوده.

الی گفت: «اینجا به اندازه باغ شما قشنگ نیست. اینجا هشت تا ساختمان دارد، توی هر ساختمان هشت خانواده زندگی می‌کنند و همه فقط همین یک باغ را دارند.»

زینشن به پنجره‌های بلند کنار هم، دیوار سنگی و خاکستری، ایوان‌های تنگ و تاریکی که مثل قفس کوچک به نظر می‌رسیدند و... نگاه کرد. (ص ۵۸)

همچنین تنهایی از مؤلفه‌های محوری کتاب است. البته این تنهایی، موقعیت تازه‌ای برای کودکان امروزی نیست بلکه این خصوصیت برخاسته از زندگی امروزی کودکان است. بخاطر همین زینشن برای گریز از تنهایی دست به تخیل می زند. موجودی تخیلی به اسم مولی می‌سازد و با او بازی می‌کند. یکی از این بازی‌ها، بازی نام‌هاست. آن‌ها به طرز زیبایی با نام‌ها بازی می‌کنند و آنها را تغییر می‌دهند.

به طوری که وقتی زینشن با دوست خیالی‌اش مولی بازی می‌کند سعی در تغییر نام اشیا و اطراف می‌کند. و این به بازی لذت بخش برای کودکی که تنهاست به سرگرمی خوبی مبدل می‌شود. و تجربه تازه‌ای را برای خواننده ایجاد می‌کند.
زینشن با صدای بلند گفت: «میگ‌یعنی ریگ! نوبت من است. مَبری!»
مولی جواب داد: «مَبری  یعنی ابری. آب ماری یعنی چی؟»
زینشن جواب داد: «این که ساده است. یعنی آب جاری. حالا یادم آمد، میوااار! می‌توانی بگویی چیه؟»

- میوااار، دیوار است با آی کشیده!(ص ۹)

همچنین این کودک همراه با مولی شهری سنگی می‌سازد که همین دنیا ماجرایش با ورود الی به، داستانی دیگر تبدیل

 می‌شود. شهری به اسم «کودِل مودِل»

 

از طرفی مولی همان تفکر و ضمیر ناخودآگاه زینشن است. همان خود پنهان ماست.

خُب، مولی کیه؟

زینشن آرام گفت: «خودم...»(ص ۸۰)

 

البته نباید فراموش کرد هر کدام از مخاطبین یک مولی در ذهن خود دارند که با او حرف می‌زنند و در خیالشان همیشه حضور دارد. با آنها در مواقع تنهایی بازی می‌کند، سرِ آنها داد می‌کشد، باهم کلنجار می‌روند و ... که این خصوصیت مربوط به سن یا جنسیت خاصی نیست.

اما پیام مهم دیگر کتاب نحوه بزرگ شدن است. وینشن کودکی ۶ ساله است. در ابتدا او دختر بچه‌ای تنهاست که پس از عبور از دیوار و آشنا شدن با بچه‌های آن طرف دیوار که از قشر پایین جامعه هستندتبدیل به دختری می‌شود که به مدرسه می‌رود و اولین ورود او به اجتماع را نشان می‌دهد. واین بزرگ شدن برای مخاطب لذت بخش است.

در نهایت زینشن با سن کم که پسرها او را مسخره می‌کنند و حتی آنقدر کوچک است که قابل بازی با آنها نیست قهرمان این قصه می‌شود. یعنی وقتی  که زینشن برای پیدا کردن دوستش الی به دنبالش می‌رود، دوستان الی  او را در اتاقی حبس می‌کنند و او اتفاقی، در بازی کودکانه بچه‌ها قرار می‌گیرد و در این بازی دشمن را شکست داده و قهرمان می‌شود.
همین به کودکان می‌آموزد قهرمان و شجاعت نیاز به سن و جنسیت ندارد. خودِ واقعی انسان است که در پی تلاش و کوشش از موقعیت کنونی می‌تواند دست به انتخاب زند و موقعیت راکد خود را متحول کند.

از نکات آموزنده دیگر این کتاب می‌توان به مفاهیم معنا گرا در کتاب می‌توان اشاره کرد:

زینشن لحظه‌ای سکوت کرد و بعد پرسید: «می‌دانی منظورم چیه؟ همه چیزها باید اسم خاصی داشته باشند. مردم به همه درخت‌ها، درخت، به همه سنگ‌ها، سنگ و به همه علف‌ها علف می‌گویند ...» مولی پچ‌پچ‌کنان گفت: «خب، علتش این است که همه مردم مثل هم فکر می‌کنند.‌»(ص ۸)

یا
او گفت: «این هسته بلوط است! از آن دوباره درخت جدیدی به وجود می‌آید. یک درخت تنومد و قوی در این هسته وجود دارد. (ص ۷۴)

یا
آدم که بزرگ می‌شود، می‌فهمد که تنهاست. (ص ۸۲)

در پایان می‌توان گفت این کتاب که برای گروه سنی «ج» نوشته شده نثری قابل فهم و روان دارد و مترجم با زبانی ساده آن را برای کودکان ترجمه کرده که خوانش را برای آنان راحت‌تر می‌کند. همچنین تصاویر سیاه و سفید کتاب که در بخش‌هایی از کتاب آمده به درک متن و تصویر سازی ذهنی مخاطب کمک زیادی می‌کند.

ناشر: کتاب‌های مهتاب

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به کتاب «دخترک پشتِ دیوار» نویسنده «اورسولا ولفل»؛ مترجم «کمال بهروزیان»؛ «راضیه مقدم»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692