هدایت و تأثیر آن بر ادبیات داستانی «مرتضی فضلی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 morteza fazlii

"هدایت" در بوف کور می‌نویسد: "من برای سایۀ خودم می‌نویسم..." (ص 8) در صفحۀ 76 همین کتاب می‌نویسد: "به من چه ربطی داشت فکرم را متوجۀ زندگی احمق‌ها و رجاله‌ها بکنم که چه خوب می‌خوردند، چه خوب می‌خوابیدند و خوب جماع می‌کردند و ذره‌ای از دردهای مرا حس نکرده بودند..."

زخم کهنۀ صادق هدایت در همین دو نکته است. نکتۀ اول: او برای "سایۀ" خود می‌نویسد یعنی مخاطب ندارد. نکته دوم: وجود همان رجاله‌های بی‌دردی است که بر گردۀ رعیت سوار و در حال خوردن و خوابیدن و جماع کردنند.

صادق هدایت مثل هر نویسنده‌ای در جستجوی " من"های مطلوبی است که جامعه‌اش را تشکیل می‌دهد ولی "من" جامعۀ هدایت با "من" جامعۀ نویسندگان غربی معاصرش فرسنگ‌ها فاصله دارد. برای مثال "من" جامعۀ کافکا پرسشگر است و از باورهای از پیش تعیین شدۀ کلیشه‌ای که از جهان بیرون به او تحمیل شده، گریزان است و در جستجوی "من" رها است ولی " من" جامعۀ هدایت در حبس و تحقیرشده است که در گذاری سطحی تنها گرته ای از مدرنیته بر او پاشیده‌اند و در زیر کلاه فرنگی خود هنوز کلاه نمدی بی حاشیه‌ای بر سر دارد.

"من" جامعۀ هدایت با ظاهری فریبنده ولی بسیار کم عمق همچنان در مرحلۀ "زحمت" است یعنی دغدغه‌هایش تأمین نیازهای اولیۀ انسانی است. غم نان دارد و آنچنان غرق در تلاش معاش روزانه است که فاقد فراق خاطر است. در چرخۀ زحمت و تلاش بی وقفه، فرصتی برای تفکر و اندیشیدن نمی‌یابد و جهانش بسته است. از مدرنیتۀ غربی بی بهره است و در چرخۀ نیازهای اولیۀ انسانی سیر می‌کند و تحقیر می‌شود. نظام‌های دیکتاتوری حاکم در طول تاریخ، فضای رشد فکری "من" را محصور در جهل و خرافات کرده‌اند و فضای "کار" این گونه جوامع به اندک ابتکارات و خلاقیت‌های پیش و پاافتاده بسنده کرده است و هرگز این فرصت را به وجود نمی‌آورد که شعرا، نویسندگان و روشنفکران بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. طبیعتاً در این گونه جوامع، طبقۀ متوسط، کم عمق و یا در حال تشکیل و در ابتدای توسعه است لذا فرصتی برای ایجاد دیالوگ و ارتباط برقرار نمی‌شود. نتیجه این می‌شود که نویسندگان آن جامعه بی مخاطب و یا بسیار کم مخاطب می‌شوند.

هدایت عامل تحقیر"من" جامعه‌اش را در جهل می‌داند. جهلی که ابزاری است در دست دیکتاتورانی که بر جامعه‌اش حکمرانی می‌کنند از این رو مبارزه با دیکتاتوری را منوط به برخورد با جهل می‌بیند و اهم آثار خود را با مضمون مبارزه با جهل توام کرده است. این درونمایه را در آثاری چون توپ مرواری، علویه خانم، سه قطره خون، حاجی آقا، شبهای ورامین و برای نشان دادن گرته هایی از مدرنیته به خلق آثاری چون "دون ژوآن کرج، عروسک پشت پرده و..." رو می‌آورد.

هدایت در این مبارزه، ریسمان جهل را محکم می‌بیند. تصور آنکه رشته‌های این طناب از "من" آحاد جامعه‌اش بافته شده است، او را دچار یاس می‌کند. او سرخورده از "من" جامعه با "من" خودش درگیر است. "من"ی که رهایی نیافته و تحملش به سرآمده است و فشار "من" تحقیر شدۀ جامعه‌اش او را بی هویت کرده است. در این بی هویتی است که تصمیم می‌گیرد و خط بطلان بر "من" خود می‌کشد.

 شاید این بی هویتی زمانی برای او اهمیت می‌یابد که عامل جهل را در هجوم و استقرار "دین سامی" به کشورش می‌پندارد. او در اندیشۀ جایگزینی است. جایگزینی‌ای که منطبق بر احساسات ملی مردمانش باشد. او به یک رجعت تاریخی می‌اندیشد و درصدد احیاء هویت تاریخی قبل از حملۀ اعراب مردمانش است.

او به جایگاه زرتشت در نزد هموطنانش فکر می‌کند. شاید در همین ایام است که نمایشنامۀ "مازیار" و یا کتاب " پروین دختر ساسان" را می‌نویسد. ناامیدی او شاید زمانی به نتیجه می‌رسد که این هویت تاریخی را متناسب با طبع "من" خود نمی‌یابد و در همین نقطه است که می‌توانیم بگوئیم "هدایت" به "من" کافکایی پیوسته و کافکایی شده است.

در کنار درونمایه های مرگ اندیشی و پوچ گرایی که نقطۀ تحول "من" هدایت را رقم می زند، هدایت دو ایدۀ قوی و پویا را برای نویسندگان بعد از خود به جا می‌گذارد: انتقاد از جامعۀ استبدادزده‌ای که مبتلا به جهل مفرط است و مبارزه با کسانی که با کاربرد این ابزار برای بقای دیکتاتور کوشش می‌کنند.

مبارزه با جهل و خرافه بعد از مرگ هدایت کمتر مورد توجه واقع می‌شود و مبارزه با جهل جامعۀ تحت استبداد، جایش را به مبارزه با شخص مستبد می‌دهد.

این اتفاق و نتیجۀ حاصل از آن به واسطۀ فاصله گرفتن مستبد از اعتقادات دینی مردم است که نگاه روشنفکری را معطوف به مستبد می‌کند و جامعۀ داستان نویسان ایرانی را ناخواسته به جهتی سوق می‌دهد که با درونمایه های کم عمق و سطحی، یک جریان انقلابی را دامن بزنند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

هدایت و تأثیر آن بر ادبیات داستانی «مرتضی فضلی»/ اختصاصی چوک

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692