ترجمه محمدرضا پارسایار انتشارات هرمس:
قبل از شروع باید عرض کرد خواندن رمان بینوایان واجب بر هر کتابخوانی است.
کسی که سی الی چهل جلد حداقل رمان خوانده، باید، باید و باید این رمان را هم بخواند. اول و آخر معنای واقعی رمان در این کتاب خلاصه شده است. رمان بینوایان جهانی بی بدیل پدید آورده که شامل تمامی موضوعاتی است که انسان را با خود درگیر میکند. موضوعاتی از قبیل تمام احساسات انسانی و صفاتش. نشان میدهد که فقر میتواند یک انسان را به ورطه نابودی بکشاند به طوری که حتی از حیوان پستتر شود؛ میتواند انسانی دیگر را آنچنان جلای روحی دهد که از فرشتگان پیشی گیرد. عشق مادر، عشق فرزند، جدایی بین این دو آنقدر طبیعی و ملموس درآمده که نویسندگان دیگر فقط از روی دست ویکتور هوگو تقلید کردهاند. انتشار رمان به سال 1862 میلادی بر میگردد؛ با وجود اینکه صد و پنجاه سال از نگارش رمان میگذرد، موضوعات تر و تازهاند؛ مفهوم این تر و تازگی این است که موضوعات انسانی و فلسفی در تمام اعصار وجود دارد. تصویر بیچارگی انسان در جای جای کوچه خیابان دیده میشود؛ تصویر دریده و مثله شده روح انسان در جای جای تمام جوامع دیده میشود. پرواز و هبوط روح انسانی تقریباً توسط تمام کسانی که سنی ازشان گذشته دیده شده و اگر در پای صحبت این افراد اندکی حوصله شود، آموختنیهای بسیاری را از برخی میتوان کسب کرد. اما تمام اینها را ویکتور هوگو با استادی تمام طوری به تصویر کشیده که انگار پای صحبت حکیمی دنیا دیده نشستهایم. صحبت کردن در مورد بینوایان آسان نیست؛ چرا که استاتید فن نقدها و ستایشها بر این رمان سترگ نوشتهاند و حجت را بر خوانندگان تمام کردهاند. داستان بینوایان داستان آشنایی ست که تقریباً هر کسی که اندگی اهل مطالعه و فیلم دیدن باشد میداند از چه قرار است. ژان وال ژان محکوم به حبس ابد، آزادی مشروط خود را به دست میآورد و زندگی جدیدی را تحت عنوان نام جدید به نام
آقای مادلن آغاز میکند. پس از اندک زمانی ثروتی به هم می زند اما سر و کله بازرس ژاور پیدا میشود و کشف میکند که آقای مادلن همان ژان وال ژان است. ژان وال ژان فرار میکند. از طرف دیگر مادری
محتاج به نام فانتین دختر کوچک خود را به نام کوزت به کافه دار خبیثی و دورویی به نام تناردیه میسپارد. خانواده تناردیه از کوزت کوچک ابزار بیگاری میسازد و فقط از فانتین مادر کوزت به ناحق پول اخاذی میکنند. فانتین که کارگر اخراجی کارخانهٔ آقای مادلن (یا همان ژان وال ژان) بوده بر اثر بیماری جلوی چشمان ژان وال ژان از فرط بینوایی و در فقر کامل جان میسپارد. در بستر احتضار، فانتین از ژان وال ژان خواهش میکند که دختر کوچکش را پیدا کرده و زیر بال و پر خود بگیرد. زندگی ژان وال و کوزت به هم گره میخورد و بستری بر حوادث رمان بینوایان میشود. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ویکتور هوگو مناسبات بین کوزت و ژان وال ژان را از رمان رنج کشیدگان و خوار شدگان اثر داستایوفسکی (این رمان با ترجمه پرویز شهدی از انشارات مجید منتشر شده است) الهام گرفته است. ژان وال ژان در رمان نماد یک انسان به معنی واقعی کلمه است. بینوایی ژان وال ژان از آن نوعی است که در نهایت رستگارش میکند. ژان وال ژان به خاطر بچههای خواهرش که گرسنه بودند مجبور به دزدی نان میشود؛ او را به چهار سال زندان با اعمال شاقه محکوم میکنند؛ طی هر بار تلاشش برای فرار مدتی به محکومیتش افزوده میشود؛ در نهایت ژان وال ژان به جرم دزدی نان نوزده سال محکوم به اعمال شاقه میشود. او را به خاطر نان دستگیر میکنند و نوزده سال به او نان میدهند! این نوزده سال از فرشته خوییاش چیزی نکاست. اوج رستگاری ژان وال آنجایی است که به یکباره طی مکاشفهای درونی، طی نبرد خیر و شر درون، شر درون را میبخشد؛ زمانی که شر درونش را میبخشد، شر بیرون را نیز میبخشد و تمام کسانی که به او ظلم کرده بودند را میبخشد. بر عکس شخصیت ژان وال ژان
شخصیت ریاکار تناردیه است که در جنگ واترلو هم بوده است. سقوط تناردیه از همان زمانیه که در رمان معرفی میشود، قبلتر، شروع شده و با کینه ورزی و حس زرنگی و لاشه خواری در پستترین چاههای ظلمانی بشریت دفن میشود. شخصیت ژاور نیز شخصیت تند رویی است که در سایه ژان وال ژان به رستگاری میرسد. شخصیتهای کوزت و ماریوس نیز دنیای خودشان را دارند که خواننده برای تحلیل کهکشانی درونی آنها خود باید وارد عمل شود و چه تحلیل شیرینی است. با پایان این رمان باید اطمینان داشت کسی که رمان را آغاز کرده، دیگر آن آدم سابق نخواهد بود و به جهان بینی ژرفی میرسد.
اما کدام ترجمه از بینوایان بهتر است خوانده شود. نگارنده این متن، سالها ترجمه حسینقلی مستعان را در کتابخانه خود داشته و هر بار که به سمتش میرفته، از قطر کتاب و ریزی فونت نوشتاری آن به وحشت میافتاده چند صفحهای پیش نرفته رمان را دوباره به سمت کتابخانه هدایت میکرده. ترجمه این بزرگوار نه این که ترجمه بدی باشد، ولی مربوط به سال 1309 بوده و علاوه بر اینکه کلمه و ترکیب بکار رفته در ترجمه مختص همان دوره بوده به اذعان اهل فن ترجمهای لفظ به لفظ بوده است. تا اواخر دهه هفتاد این ترجمه همچنان بهترین ترجمه در بازار بوده است. اما از اوایل دهه هشتاد به بعد مترجمهای دیگری دست به کار شدند. زیرا که آثار کلاسیک جاوید بهتر است که هر چند سال یکبار از لحاظ ویراستاری و ترجمه غبارروبی شود. (کاری که سروش حبیبی با رمان جنگ و صلح و آنارنینا کرد که کاری بسیار باارزش بود). مترجمهای محترمی که بینوایان را ترجمه مجدد کردند عددشان از ده هم میگذرد اما ذکر نام چند نفرشان خالی از لطف نیست. ترجمه محمد مجلسی در 4 جلد منتشر شده از انتشارات دنیای نو که از زبان انگلیسی ترجمه شده که ارزشمند است و ترجمه آزاد میباشد. ترجمه ارزشمند دیگری که عرضه شده در دو جلد میباشد از انتشارات نگاه است و ترجمه نسرین تولایی و ناهید ملکوتی میباشد. ترجمه قابل تأمل دیگر از انتشارات سمیر با ترجمه کیومرث پارسای در 5 جلد منتشر شده است. ترجمه دیگری که مربوط به نشر افق است و در دوجلد منتشر شده، خلاصه شده و اثر محسن سلیمانی است. برای کسانی که حوصله خواندن متن کامل این اثر کلاسیک را ندارند این نسخه پیشنهاد میشود ولی بسیار زیباتر است که متن کامل این اثر خوانده شود. به زعم نگارنده این متن بهترین ترجمه این اثر که در سال 1396 پایان پذیرفته و در دو جلد از انتشارات هرمس و در قطع گالینگور عرضه شده، و مناسب زمانه و عصر کنونی ماست، ترجمه محمدرضا پارسایار میباشد که متن را از فرانسوی به طور مستقیم به فارسی برگردانده است. پارسایار کسی است که در زمینه نگارش فرهنگهای ترجمه فرانسوی تجربه بسیاری دارد. به همین دلیل اثر گذاری این متن نسبت به سایر ترجمههای آن کاملاً محسوس است و نگارنده با مقایسه متنهای ترجمه شده این اثر به این مسئله رسیده که ترجمه پارسایار یک سر و گردن از همتایان خود برتر است. باز هم نگارنده نظرش را تحمیل نمیکند و خوانندگان گرامی میتوانند ترجمههای دیگر را در هر کتابفروشی ای با یکدیگر مقایسه کنند و با هر کدام که ارتباط برقرار کردند، بینوایان را شروع کند.
*تا زمانی که به سبب قوانین و رسوم عذابی اجتماعی پدید آید که در اوج تمدن دوزخهایی بیافریند و تقدیر الهی را با مصیبتی انسانی بیالاید؛ تا زمانی که سه گرفتاری زمانه- سقوط مرد به دلیل رنجبری، تباهی زن به دلیل گرسنگی، نزاری کودک به دلیل ناآگاهی- از میان نرفته باشد؛ تا زمانی که در سرزمینی اختناق اجتماعی باشد یا، به بیان دیگر و از دیدگاهی گستردهتر، تا زمانی که بینوایی باشد، کتابهایی از این دست بی فایده نخواهند بود. (ویکتور هوگو) ■
-------------------------------------------------------------------------------------------------
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک |
telegram.me/chookasosiation |
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک |
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html |
دانلود فصلنامه پژوهشی شعر چوک |
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html |
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک |
www.chouk.ir/download-mahnameh.html |
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک |
www.chouk.ir/ava-va-nama.html |
سایت آموزشی داستان نویسی و ویراستاری خانه داستان چوک |
www.khanehdastan.ir |
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك |
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html |
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان |
www.chouk.ir/honarmandan.html |
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک |
instagram.com/kanonefarhangiechook |
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر |
www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html |
دیدگاهها
ممنون بابت توضیحات ارزشمندتون.
آیا ترجمه نشر هرمس سانسور شده؟کامل هست؟
ترجمه نشر نگاه از متن فرانسوی ترجمه شده و کامل هست؟متاسفانه اطلاعات زیادی از این ترجمه و همچنین مترجمان نشر نگاه نیست.
ممنون میشم راهنمایی کنید.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا