• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر « تعمیر با جراحت‌های اضافه» سروده «محمدعلی حسنلو»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر « تعمیر با جراحت‌های اضافه» سروده «محمدعلی حسنلو»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ghazal moradiمیان ما هنوز یک سؤال است

روایت شناسانی از جمله بارت ،برمون، ژنت و تودروف  با شناسایی اصول نشانه شناختی متن معتقد بودند که  سازه‌های اصلی روایت (شخصیت، صحنه، رویداد و ...) ترکیب جایگزین  یا تبدیل می‌شوند  تا انواع متن‌های روایی پدید آید شعر نیز یکی از متونی است که می‌تواند بر پایه روایت ایجاد گردد 

همانطور که رومن یاکوبسن در: «در بارهٔ رئالیسم در هنر» استدلال می‌کند که ادبیات به عنوان یک نهاد مستقل وجود ندارد، او و بسیاری از نشانه شناسان این نظر را قبول دارند که همه متن‌ها چه نوشتاری و چه گفتاری همسان‌اند، مگر آن که برخی نویسندگان متن‌های خود را با خصوصیات مشخص ادبی کد گذاری کنند تا از دیگر فرم‌های بیان مشخص باشند. با این حال یک تمایل روشن به تشخیص فرم روایت ادبی به صورت مستقل از دیگر فرم‌های روایت وجود دارد.

فرمالیست‌ها  بین دو جنبه روایت  قصه وطرح تمایز قائل می‌شوند آنها   قصه را مواد خام روایت  می‌داند  یعنی رخدادهای در توالی زمانیشان،  ولی طرح روایتی است که به صورت  موجود شکل گرفته است  وطرح یعنی پالایش بیشتر چون این اقلام را به نحوی تنظیم می‌کند  که بیشترین تأثیر عاطفی و جدابیت درون مایه‌ای ممکن را پیدا کند (اسکولز 1391)  بنابراین  در شعر نیز بیشتر از جنبه طرح  با یک روایت روبرو هستیم  چون  هم بر تأثیر عاطفی متن می‌افزاید وهم توالی آن را جذاب‌تر می‌کند  مانند نمونه زیر که در آن  راوی با چیدمات  صحنه می‌تواند گفتگوی راوی و مخاطب را به نمایش بگزارد : 

«آوازی پوشانده بود

نه گلو می‌خواست بخواند

نه می‌توانست

اینکه حجم هوا

اضلاع پنجره را

لولای در را

بیمار کرده بود ؛ دروغ نبود / بود ؟

در

انتظار خوردن انگشتی به زنگ

و زنگ ، زنگ زده بود چشم نمی‌دانست

ای رطوبت فرو رفته در پوست

میان ما هنوز یک سؤال

یک سؤال

سرگردان است» (حسنلو , 1391)

تودوروف هـرروایت  را حاوی دو نوع اپیزود می‌داند یکی اپیزود وضـعیت که موقعیت متعادل اولیه و موقعیت متعادل تازه راتشریح می‌کند که در انتهای روایت ایجاد می‌شود و دیگر اپیزود گذار که حالـت متعـادل را بـر هـم میزند. «بنابراین در یـک روایـت دو نـوع اپیـزود: وجـود دارد اپیزودهـایی کـه حـالتی (متعـادل یـانامتعادل) را توصیف می‌کند و اپیزودهایی کـه توصیف کننده گذار از یک حالت به حـالتی دیگـر است (کریمی و فتحی 1391)

«تنم را باید از صندلی بر می‌داشتم

در کوچه آدم‌ها

شکلِ دیگر کوچ

می‌رفتند پی کفش‌ها

و در رویای رسیدن

بندها بودند ، که می‌بستند

انگشت‌هایی را در بندِ هم 

برگ از خواب درخت افتاده بود

پوشیده ، پوشیده بود زمین

گیاه را ، ساقه را ، خاک را

مرا

که علفی فرو رفته در رفتن‌هایم بودم

کسی به من ، با من (حسنلو , 1391)

شاعر در همان ابتدای سطر تعادل را بر هم می زند و  با تصویر  انتزاعی به حالتی عینی می رود و چند سطر پایین‌تر نیز تعادل را به هم می زند و این برهم زنی تعادل  در اپیزورهای این شعر واضح است. تودوروف کوچک‌ترین واحد روایی را گـزاره می‌نامد و توضیح می‌دهد گزاره‌ها دو نوع هستند: گزاره‌های وصــفی کــه از ترکیــب گیرند شخصیت و وصف

 شکل می‌گیرند و  گزارههای فعلی که از ترکیـب شخصـیت وکنش ایجاد می‌شوند (تایس 1387) البته در شعر  تشخیص اینکه کدام گزاره‌ها  به طور کامل  فعلی یا وصفی هستند مشکل است وگاهی  طیفی از هر دو موجود است  مانند نمونه زیر

«تن،

 و حضور نازک پیراهن

عریانی آیا

عصیان خواسته‌هایم نبود؟

لب‌ها می‌پرسند

پوست فرو می‌ریزد

جعبه‌ای مرا می‌خورد

نامش ؟

-بدنی با آرواره‌های معمولی -

آهنگ تو خونین است

وقتی در استخوانم می‌پیچی

می‌نشینی در سلول‌ها و

مسیر عبور ذرات می‌شوی

قائم میان اشیاء

محتاج به بادی که می‌وزد

و دهانی که هوا را می‌خواهد » (حسنلو , 1391)

شاعر   در شعر"جعبه‌ای با آرواره‌های معمولی  " از راوی اول   شخص استفاده نموده است در واقع این دیـدگاه، دارای وجـود عناصـری ماننـد «کلمـات احـساسی» و «قیدها و صفتهای ارزش گذارانه» است. نظام وجهی این نوع دیدگاه مثبت است؛ زیرا راوی بـه آنچه می‌گوید مطمئن است  وبه بیان  حالات  واحساسات  درونی خود می‌پردازد  همان چیزی که می‌تواند پیرنگ این شعر باشد 

«باد از دهان آسمان می‌وزد

پنجره به زبان ابر

لب باز می‌کند

جایی میان اشیاء

صندلی جز نشستن آدمی نیست

میز ، آغوش کتاب‌هاست و

کاغذهایی که تو را

شاعرانه می‌خوانند

با من به زبان کلمات سخن بگو

سطری را در گلو بتراش

که تصویری حقیقی باشد

جهان

رقص کره‌ای ست زخمی بر انگشتانم» (حسنلو , 1391)

زیرمونسکی  می‌گوید: «تا هنگامی که مادة خامِ شعر، لغت است... دسته بندیهای کلامی ارائه شده توسط زبانشناسان باید مبنای هر بوطیقای نظام مندی باشد.» استاینر الگوی مورد نظر زیرمونسکی را «نوعی مجاز مرسل یا رابطهای جزء به کل» می‌خواند که  در سطر پایانی نمونه  فوق می‌توان دید مجموعه شعر " تعمیر با جراحت‌های اضافه" را می‌توان طرحی از یک روایت دانست که در آن  به جای صحنه با تصویرپردازی مواجه هستیم وهمینطور مجازهای مرسلی که در برخی شعرهای آن می‌توان یافت .در بعضی شعرها  مانند  پاندول نیز این روایت‌گری به سمت قصه سوق می‌یابد وهرچه به  انتهای این مجموعه  شعر نزدیک‌تر می‌شویم شعرها بیشتر به سمت این جنبه از روایت می‌روند و شاعر در پی آن است که اتفاق‌ها را در منظر شعری به تصویر بکشد. ■

مراجع

پرستو کریمی، و امیر فتحی. 1391. "تحلیل ساختاری طرح داستان کیومرث براساس الگوهای تودوروف،." فصلنامه تخصصی مطالعات داستانی، 82-95.

تایس, لوئیس. 1387. نظریه‌های نقد ادبی معاصر . تهران .

رابرت اسکولز. 1391. درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات. ترجمة فرزانه طاهری. تهران: آگاه.

محمدعلی حسنلو . 1391. تعمیربا جراحت‌های اضافه . تهران: نصیرا.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر « تعمیر با جراحت‌های اضافه» سروده «محمدعلی حسنلو»؛ «غزال مرادی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692