محمد اكبري
چندین سال پیش فیلمی خارجی را نگاه میکردم که اسمش را مرد ساندویچی ترجمه کرده بودند. وقتی فیلم به پایان رسید، مات و مبهوت مانده بودم که چه رابطهای میتواند بین فیلم و اسمش وجود داشته باشد و هر چقدر بیشتر به این موضوع فکر کردم، کمتر به نتیجه رسیدم. اسم فیلم در حقیقتsandwich man بود. فیلم قصهی مردی بود که در حقیقت تراکت پخشکن بود و بیشتر وقتش در خیابانها میگذشت و حتی غذایش (ساندویچش) را هم در خیابان میخورد و در حقیقتsandwich man اصطلاحی بود که در فرهنگ آن کشور به دارندهی چنین شغلی اطلاق میشد و به غلط ترجمه تحتاللفظی شده بود.
توجه به اصطلاحات، فرهنگ و ترجمهی تحتاللفظی مسائلی هستند که در این نوشتار کوتاه سعی میشود بدان پرداخته شود. البته توجه به اصطلاحات بصورت تخصصی از حوصلهی این متن خارج است ولی به جرأت میتوان گفت چیزی که وجود دارد این است که هر زبانی با اصطلاحات آن است که تبدیل به زبانی زنده و پویا میشود و غافل شدن در امر ترجمه از این موضوع، کلیت کار را با مشکل روبرو خواهد کرد. پس در نتیجه وارد شدن به حوزهی ترجمه و غافل ماندن از اصطلاحاتی که در فرهنگ هر کشوری رایج است به مانند دیدن فیلمیست که سکانسهای اصلی و حساس آن را سانسور کرده باشند.
این مهم به دست نمیآید مگر اینکه مترجم انسانی چند بعدی و آشنا به زبان و فرهنگ قومها و ملیتهای مختلف باشد. شاید بگویید مترجمی تنها اگر آشنا به یک زبان به عنوان مثال انگلیسی و یک فرهنگ آن هم آمریکایی باشد کافیست و میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، ولی این را باید در نظر گرفت که انگلیسی فقط زبان کشور آمریکا نیست و کشورهای دیگری هم به این زبان تکلم دارند و در نتیجه داستانهای مختلف انگلیسی از نویسندگان کشورهای دیگر هم نوشته میشود؛ پس در نتیجه آشنایی با فرهنگ کشورهای انگلیسی زبان دیگر هم نیازی ضروری به نظر میرسد. به نظر میرسد با توجه به تعداد کم مترجمان مسلط بر چند زبان زنده دنیا از میزان سطح آشنایی مخاطبان جهانی نسبت به ادبیات کشورهای دیگر کاسته شده است.
از دلایل دیگر کاهش میزان سطح شناخت مخاطبان جهانی از ادبیات کشورهای دیگر میتوان به اجتناب مترجمان حرفهای از استمرار بر ارائه آثار کیفی اشاره کرد. همانطور که در بالا اشاره شد ارائه کار کیفی مستلزم ملزوماتی بس فراوان است.
البته امروزه هم وجود دارند مترجمانی در میان مترجمان دیگر که با استمرار در ارائه آثار کیفی موفق به افزایش سطح شناخت مخاطبان ایرانی از فرهنگ و ادبیات برخی کشورهای غربی شده و توجه کارشناسان ادبی داخل کشور رابه خود جلب کرده است. هرچند قصد من در این نوشتار بررسی کار مترجمان مختلف از این لحاظ است اما به عنوان مثال میتوان اسدالله امرایی را در زمرهی این گونه مترجمان به حساب آورد.
هجوم چشمگیر مترجمان تازهکار به ترجمه آثار برگزیده در مجامع بزرگ و بینالمللی ادبی و تضعیف کار مترجمان مسلط و حرفهای با ایجاد اختلال در عرصه بینالمللی ترجمه از دلایل دیگر کاهش میزان سطح شناخت مخاطبان جهانی از ادبیات و فرهنگ سایر کشورها میشود.
احساس مترجم به فرهنگها در ترجمه آثار مؤثر است
درباره میزان تاثیر مترجمان در جلوه ادبیات یک کشور در میان جوامع دیگر باید اذعان داشت که ترجمه به عنوان یک کار خلاقانه و هنری وابسته به احساس مترجم نسبت به فرهنگ سایر جوامع است.
بنابر ارتباط مستقیم میان ترجمه و احساس مترجم نسبت به فرهنگ سایر جوامع در ارائه کاری کیفی در عرصه هنری و ادبی نکتهای قابلتوجه میباشد و اینکه نقش مترجم در معرفی درست فرهنگ کشوری بر جوامع دیگر نقشی مؤثر و غیر قابل انکار است. البته تأثیرگذاری احساس و سلیقه یک مترجم در نحوه ترجمه و ارائه آن در مورد فعالان ادبی باسابقه و حرفهای صدق میکند.
نگرش مترجم در تغییر ذهنیت مخاطبان مؤثر است
به عنوان مثال میتوان به تأثیر ترجمه رباعیات خیام توسط جرالد به زبان انگلیسی و تأثیر آن در شکلدهی ذهنیت خوانندگان این کشور نسبت به فرهنگ و ادبیات غنی فارسی اشاره کرد. گذر آثار ادبی قابل ترجمه از کانال فکری و نگرشی مترجم و گزینش محدود آثار برای ترجمه از میزان شناخت مخاطبان جهانی از فرهنگ و ادبیات یک کشور میکاهد. مترجم نه تنها محصول کار نویسنده را به زبانی دیگر ارائه میدهد بلکه از طرفی فرهنگ ملتی دیگر را به جوامع دیگر انتقال میدهد. بدین خاطر است که تفاوت یک مترجم و یک فرهنگ لغت در روح کار است. روحی که شاید هیچ وقت در ظاهر کلمات دیده نخواهد شد، اما مترجم با هنر خود از لابلای کلمات پی در پی آن روح را لمس میکند و به دیگران انتقال میدهد.
کسب شناخت نادرست از فرهنگ و ادبیات یک کشور از نتایج دیگر تأثیرگذاری مترجم در میزان شناخت مخاطبان جهانی از فرهنگ جوامع مختلف به شمار میآید.
در نهایت میتوان گفت ترجمه ادبی نه تنها با ترجمهای کلمه به کلمه و تحتاللفظی فاصلهای زیاد دارد بلکه یک مترجم خوب بعد از اینکه باید اصطلاحات موجود در زبان مبدا و مقصد را به خوبی فهمید، باید با شکلگیری و استفاده آن در فرهنگ کشور مورد نظر نیز به شکلی عالی مطلع باشد.