بررسي نمايشنامه »اتاق تكنفره» اثرهارولد پينتر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

راضيه مقدم

 

هارود پینتر[1] نمایشنامه نویس ،کارگردان وبازیگر درسال 1930 درلندن به دنیا آمد ودر سال  2008 درگذشت.این نمایشنامه نویس در سال 2005 برنده جایزه نوبل گردید.

 

شخصیت ها:

برت هاد: مردی حدوداً پنجاه ساله / رزهاد: زنی حدوداً شصت ساله/آقای کید: پیرمرد صاحب خانه/ آقا وخانم ساندرز: زوج جوان / ریلی: مرد سیاه پوست کور

 

"رز"زنی است که همراه همسرش دراتاق اجاره ای  زندگی می کند.رز ،درشرایطی قرار می گیردکه مدام فشارهای بیرونی براو وارد شده واین حالت زمانی شدت می گیرد که این تنش ها به عنوان عاملی تهدید کننده درجهت نابودی او حرکت می کنند ودر پایان رز را می بینیم که دراین تیرگی تهدیدکننده فرورفته وازپای در می آید.

شاید بتوان اولین اضطرابهای  بیرونی وارده بررز را، حضور صاحب خانه بدانیم. به طوری که رزتلاش می کند از صاحب خانه اطلاعاتی درمورد ساختمان بدست آورد.اما با عدم ارتباط بااو وپاسخ هایی دیگرروبرو می شود(رز: خواهرتون کی مرحوم شدند،آقای کید؟ - آقای کید: بله عرض می کردم ،دقیقاًبعد از مردن خواهرم بود که حساب همه چی ازدستم رفت.) واین درشرایطی است که با خروج همسرش به زوج جوانی برمی خورد که ناامنی اش راافزایش می دهند.آنها درپی یافتن صاحب خانه برای اتاق اجاره ای سرازاتاق اودرمی آورند( رز: حالا دنبال چی می گشتین؟- آقای ساندرز: همون آقایی که مسئول این جاست.- آقای ساندرز: صاحب خونه.داشتیم دنبال صاحب خونه می گشتیم. ) درآنجا ست که رزدرمی یابد آنها ازطرف زیرزمین تاریکی می آیند(خانم ساندز:... وقتی رسیدیم ازدرجلویی اومدیم تو،ولی توی راهرو خیلی تاریک بود.هیچ کس هم این دوروورها نبود.این شد که رفتیم پایین سمت زیرزمین) که بوسیله شخصی که درآنجا زندگی می کندشماره اتاق اجاره ای داده شده با شماره خانه اویکی است.(آقای ساندز: اون مردی که توزیرزمین بود گفت که یه اتاق خالی هست.اون گفت اتاق شماره هفت خالیه- رز: شماره هفت که همین اتاقه.)با خروج آنها این بار صاحب خانه با اطمینان از اینکه رزکاملاتنهاست دوباره پیش اومی آید (آقای کید: من که خدمتتون عرض کردم .بنده به محض اینکه شنیدم وانت راه افتاده ،حاضر شدم که بیام بالا وشماراببینم.- رز: بالاخره نگفتین آنها (زوج جوان)کی بودن؟- آقای کید: قبلاً هم به خاطر همین اومدم بالا.اما ایشون (هاد)هنوز تشریف نبرده بودن.بنده تموم آخر هفته رومنتظر بودم که ایشون ازخونه برن بیرون) وخبر می آورد مردی که روزهاست درزیرزمین منتظر این موقعیت بوده می خواهد اورا ببیند(رز: کی یوببینم؟ - آقای کید: اون مرد.الان اون پایینه.تموم آخر هفته رواون جابوده.ازمن خواسته بودکه وقتی آقای هادرفت بیرون ،خبرش کنم...اما اون گفت توباید بری ازخانم بپرسی که آیا می خوان من روببینن... ) که با وجود ممانعت رز"ریلی " واردشده واورا خبرمی دهد که بایدسریع برگردد خانه(ریلی: پدرتون می خوادکه شما برگردین خونه.- رز: خونه؟ ... بس کن دیگه.من نمی تونم این کارو بکنم.چی می خوای؟توچی ازجون من می خوای؟- ریلی: برگردخونه،سل. رز: تومن رو چی صدا کردی؟ ) رزسعی می کند درمقابل اومقاومت کند اما ریلی اورا تهدید می کند که درحضور همسرش همه چیز را خواهد گفت .باآمدن همسرش ریلی سعی درافشای آن راز دارد که رز به طرف او هجوم برده .((رز)به طرف سیاه حمله کرده واورابه زمین می اندازد.سپس درمقابل اجاق گاز،به دفعات بالگد به سروکله ی او می کوبد وریلی همچنان درازکش روی زمین افتاده است.برت خودراکنار می کشد.سکوت. رز همان طور که ایستاده ،بادست چشم های خودرا گرفته است )اما تیرگی براو غالب شده وناگهان خودرا همچون ریلی کور می بیند.( رز: نمی تونم ببینم. من نمی تونم ببینم. من نمی تونم ببینم.)

 

 

آنچه بیش ازهمه درداستان (این نمایشنامه) به چشم می خوردنقش مکان برعملکردشخصیت ها است.

درتعریفی می توان گفت محیط شامل :زمان ،مکان وچگونگی قرار گرفتن شخصیت ها درموقعیت هارانشان می دهد . اینجا " اتاق" به عنوان مکان محوریت وقایع رادرطول داستان به پیش می برد.

آنچه ازاتاق درتوضیح صحنه خوانده ودرپیش روی خواننده مجسم می شود (اتاقی درخانه ای بزرگ.دری در ابتدای سمت راست.یک بخاری گازی درابتدای سمت چپ.اجاق گاز وظرف شویی درانتهای سمت چپ.پنجره ای دردیوار روبرو.میزوصندلی هادروسط.یک صندلی ننویی درمیانه چپ.درانتهای راست صحنه،دامنه ی یک تخت دونفره،که ازکاودیوار بیرون زده است.) مکانی گرم که رزدرآن زندگی می کند.محیطی آسوده که ازآن راضی است(رز: من ازاینجایی که هستم واقعاً راضی ام.مااینجا راحتیم وهیچ دغدغه ای نداریم.) واین گرما درمقابل فضای سردوبی روح بیرون بوسیله پنجره ای که رزبه بیرون نگاه می کند احساس رابه خواننده منتقل می شود.(رز:هوای بیرون خیلی سرده ...سرماش واقعاً کشندس.)

بااین حال به همان اندازه رز اززیر زمینی تاریک ،دیوارهای بلندونم دار صحبت می کند.(رز:من که اصلاًدلم نمی خواد تواون زیرزمین زندگی کنم.تاحالا دیوارهاش رودیدی؟همش ترک خورده اون جا اصلاً به درد نمی خوره .آنقدرکوتاهه که آدم سرش می خوره به تاق.- فکر کنم اولش یه نفراون توبود،قبل ازاینکه اسباب کشی کنه،بِره.اما گمونم الان دونفراون جا روگرفته باشن.) گویا درابتدااین مقدمه ای می شود برای نگرانی او.

 

می دانیم که نقش مکان درداستان به قدری است که می تواند برروی رفتار وعملکرد شخصیت ها تاثیر زیادی داشته باشد.بطوری که  درونیات آنها رابه خوبی آشکارکند.به همین دلیل  بالزاک درمقدمه ی " کمدی انسانی" این موضوع رااین طور بیان می کند: " آیا جامعه ازانسان ساخته نمی شود؛همان انسان های متفاوتی که بر حسب محیط عمل می کنند..." مثل اینکه اگر شمابخواهید به کسی ابراز محبت کنید اگر در کتابخانه یا پارک ویا یک پرتگاه باشیدمسلماً رفتاردرونی متفاوتی از خود نشان خواهید داد.که این خود نمایانگر تاثیر مکان برروی افراد است.

 

حال اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به این مکان ها (اتاق زیرزمین)بیاندازیم در می یابیم که مادربرخی ازداستانها ،ازمکان به صورت پس زمینه ای برای فضا سازی در پیشبرد داستان بهره می گیریم.یعنی مکان بستری است برای عملکرد شخصیت ها ؛اما دراین جا اتاق ،از پس زمینه پارافراتر نهاده وشاید بتوان گفت به عنوان شخصیتی زنده عمل می کند.

بااین وجودلازم است به تمرینی ساده که درنمایشنامه نویسی برای خلق مکان انجام می دهیم اشاره کنیم:

یک مکان مثل همان اتاقی که شمادرآن حضوردارید رادر نظر بگیرید.سعی کنید درمورد آن اطلاعاتی همچون فضای موجود،آدم های دررفت وآمد،اشیاء ویا هر چیز دیگر رابنویسید.

این بارمکان رابه صورت شخصی زنده فرض کنید که دارای احساس است.فکر می کند،ناراحت می شود و...سپس بنویسید نسبت به شما چه حسی دار ،خاطره خوشی که از شما دارد.

درتمرینی دیگرتصور کنیدفردی سعی درآزردن این مکان برمی آید ومکان سعی در انتقام گیری می افتدمثلاً شیشه های پنجره را می شکند.یا شی مورد نیاز آن فرد راپنهان می کند وازاین شرایط بنویسید.(سعی کنید هم ار توصیف وهم دیالوگ  استفاده کنید) این تمرین رابرای هر مکان دیگر همچون مدرسه،خانه دوران کودکی،کتابخانه و...انجام دادوازنوع داستانی برای شما مورد استفاده قرار گیرد.

اینجاست که نسبت به مکان دیدگاه وارزش خودرا پیدا می کنید که بنا به گفته "احمد محمود": مکان،اشیاء ،زاویه ها ،رنگ ها،و...همه بایددرداستان سهیم باشند.چنان که گویی زنده اند،شخصیت دارند وزندگی می کنند.

پس بااین نگرش فضای گرم اتاق همچون شخصیتی مثبت وروشن که درمقابل زیرزمین که شخصیتی منفی وتیره وهولناک است به جدال می پردازند. حضور زوج جوان ویا خبردادن دادن اینکه شخصی می خواهد رزرا ببیند این عوامل همچون کشمکشی بین این دوفضا دربرخورد با هم منجر به این می شودکه در پایان این تیرگی است که بررزغلبه واورا کور می کند.

 

همین طوردرمورد شخصیت ها به همان مقدارکه برروشن سازی فضا وپیشبردداستان عمل می کنند درعوض به همان مقدار براوهام وتیرگی فضا می افزایند.ودراین فضای کافکایی  می بینیم شخصیت ها هرکدام باهاله تیره خود که ایجاد کرده اند یک جا جمع وبه صورت تیرگی غلیظی به کل شخصیت رزهجوم می آورند واورادربرمی گیرند. گویا محیط بیرون مدام آن اتاق راهدف قرار داده تا آسودگی اورااز بین ببرد وآشفتگی رامنتقل می کند.

از مشخصه های دیگراین داستان می توان به ایجاز در دیالو گ ها اشاره کرد.که باآن فشردگی به خوبی وشدت در ایجاد فضای ناامنی عمل می کنند که در طول داستان این اضطراب به مخاطب منتقل می شودویک ترس ونگرانی پنهان  را به متن وارد می کنند.و سوالهایی که درانتها برای خواننده بی پاسخ می ماند:خواهر آقای کید کی مرد؟ علت مرگش چه بود؟ چه ارتباطی می تواند بارز داشته باشد؟ ریلی کی بود؟ آیا سخنانش درست بودند؟ و...

بااین وجوداین داستان رامی توانیم از برخی جاها به داستان " خواب" نوشته " هاروکی موراکامی" [2]نزدیک بدانیم.زنی را می بینیم که دچار یک بی خوابی می شود.اوبرای رهایی ازاین بی خوابی  گاهی بیرون می رود وکتاب می خواند تااینکه یک شب که بیرون می رود پلیس اعلام می کند یک زن را عده ای کشته اند.(عوامل تهدید) ودرپایان زن خودش رادرماشین گیرافتاده می بیندکه مورد هجوم مردانی ناشناس قرارگرفته (منظور خلق فضای تیره)« موتور می چرخد ومی چرخد.مردها-آن سایه های سیاه-هنوزماشین راتکان می دهند... دست هایم می لرزد.»وخودش رادرآن شب وآن فضای داخل ماشین گیرافتاده می بیند.«نمی توانم کلیدرادردست گیرم.به پشتی صندلی تکیه می دهم وصورتم رابادست ها می پوشانم.گریه ام می گیرد.فقط می توانم گریه کنم.اشک ها فرو می ریزد.درون این جعبه ی کوچک زندانی شده ام ونمی توانم هیچ جا بروم.نیمه شب است.مردها ماشین رابه جلو وعقب تکان می دهند.می خواهندآن راچپ کنند.»

که می بینیم رزهم درپایان درهمچین فضایی قرار می گیرد.اوهم همچون شخصیت اصلی داستان موراکامی که در جعبه ای کوچک اسیر شده دراتاقی تاریک وخشن اسیر می شود.

 

ودر پایان می توان گفت :شایدهمه ما درهمچین ساختمان زندگی می کنیم.(رز: الان همه ی اتاق هاتون ُپره،آقای کید؟آقای کید: پُره ُپره.- رز: گمونم ،همه جورآدمی هم توشون هس؟)وهر کداممان از نظر درونی دارای اتاق های تک نفره ای هستیم .اتاق هایی که حکایت از تنهایی انسانها دارد ودراین شرایط هم  گاهی از طرف محیط بیرون فشارهایی برماوارد می شود.چیزی که در دنیای امروزی به خوبی مشاهده می شود.این فشارها به حدی می رسند که دیگریارای مقاومتی نیست ودر برخی از مواقع  اتاق تاریک درون به زیرزمینی تنگ وتاریک بدل می شود که فرد رادر خود اسیر می کند.آن موقع است که دنیا تیره وتار می شود وشاید هم دیگر گریزی برای رهایی نباشد.اسیر شده درناامنی کور کننده.

 

    

 


[1] پینتر را به مبتکر سبک نمایشی جدیدی به نام کمدی آزارنده‌(The Comedy of Menace) می‌شناسند بنام پینترسک  (Pintersque)

[2] .مجموعه داستان "کجا ممکن است پیدایش کنم." نوشته: هاروکی موراکامی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692