بررسی داستان کوتاه «شبیه خانه» نویسنده «گروچور مارکس»؛ «ریتا محمدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

بررسی داستان کوتاه «شبیه خانه» نویسنده «گروچور مارکس»؛ «ریتا محمدی»

چندی پیش گزارشگر روزنامهٔ نیورک‌نیوزگزارشی از یک زن نسبتاً ریزه میزه منتشرکرد که درون یک کیوسک تلفن عموی زندگی می‌کرد. تمام تجهیزات خانهٔ این خانم منحصربود یک بخاری، یک صندلی تاشو، مقداری حبوبات و یک شماره از مجلهٔ ریدرز دایجست. این خانم در مصاحبه‌اش با خوشحالی گفته بود:

«فکرشو بکنین، نه تنها یه خونه برای زندگی دارم، بلکه یه چیزی دارم که دسترسی بهش برای خیلی‌ها سخته... یک تلفن!»

ایدهٔ این خانم ابتکار انقلابی درعرصهٔ صرفه جویی درهزینهٔ مسکن است، البته اگر از تلفن این کیوسک استفادهٔ ابزرای زیادی در حد مکالمات تلفنی طولانی که هزینه‌اش برابرخرید ویلایی در اروپاست نشود.

طبعاً تعداد کیوسک‌های تلفن موجود از تعداد افراد قدکوتاه و ریزه میزه خیلی بیشتراست، اما به نظرمی رسد اگرقد بلندترها هم کمی تلاش کنند می‌توانند خودشان رادرفضای داخل این کیوسک‌ها جا بدهند. خب البته باید یک سری چیزها را هم یاد بگیرند؛ مثل ایستاده خوابیدن که البته چندان سخت هم نیست. حتی اسب‌ها هم می‌توانند ایستاده بخوابند، پس چرا ما انسان‌ها نتوانیم!

عده‌ای معتقدند که در زندگی در کیوسک تلفن محتاج تحمل مشقت بسیار زیاد است. در صورتی که من معتقدم اگر کسی مثل آدم زندگی کند حتی در همان کیوسک تلفن هم می‌تواند از زندگی‌اش لذت ببرد. فقط در کیوسک تلفن؟

نه، جالب است بدانید که یکی از دوستانم چندی پیش متوجه سکونت یک خانواده در داخل مخزن گازشهری شده بود. البته اعضای خانواده‌اش برای ایمنی بیشتر مجبور بودند دائم ماسک به صورتشان بزنند. از طرفی مادر خانواده هم اجازه نمی‌داد شوهرش داخل آن تانکر سیگار بکشد. اما خب، صرف نظر از این مسائل جزئی و پیش افتاده، شکر خدا یک سقف 240 فوتی بالای سرشان داشتند. این طور که شنیدم شخص تنها و مجرد دیگری هم هست که داخل ماشین مخلوط کن سیمان زندگی می‌کند. این آدم حتی به ساعت شماطه‌ای هم نیاز ندارد، چون هر روز صبح که کارگرها

می‌آیند و دستگاه را روشن می‌کنند او هم خود به خود از خواب بیدار می‌شود. هر چند همیشه از این مسئله شکایت دارد که مجبور است در حال چرخیدن دستگاه شلوارش را پایش کند!

و خب نظرتان راجع به انبار کاه طویله چیست؟ نیمی از افرادی که من می‌شناسم و الان خوب پول درمی آورند و به قول معروف به جایی رسیدند کسانی بودند که داخل طویله بزرگ شدند.

خارج از شهر کالیفرنیا مردم ایده‌های استادانه‌ای برای پیدا کردن جایی برای زندگی دارند. به عنوان مثال واگن‌های درون شهری را می‌خرند و آن‌ها را تبدیل به آلونک‌های ییلاقی می‌کنند. مدل‌های جدید و مجهزتری هم هستند. آشپزخانه، حمام و حتی زنگ ویژهٔ احضار پیش خدمت هم دارند، اگر چه به عقیدهٔ من بهتر است که کلاً بی خیال واگن‌های خیابانی ساکن بشوید و داخل آن‌هایی زندگی کنید که هنوز در حال حرکتند. این طوری می‌توانید به جاهای مختلف هم سفر کنید. بله؟ این مشکل را دارید که در واگن‌های در حال حرکت صندلی برای نشستن پیدا نمی‌کنید چه برسد به جا برای خوابیدن؟ حدس می‌زنم شما از آن تیپ آدم‌هایی هستید که ترجیح می‌دهند فقط بنشینند و هیچ فعالیت و تلاشی برای سروسامان گرفتن و صاحب مسکن شدن نکنند. به هرحال تنها کاری که باید بکنید این است که صبح اول وقت سوار این واگن‌های قطار شهری شوید. در ازای یک سنت یا اگر در کلیولند باشید 7 سنت، می‌توانید برای حداقل یک روز خانه داشته باشید! شاید کمی به خاطر فشار و هل دادن جمعیت و لگد شدن پایتان آزرده شوید، اما در عوض چهره‌های جدید می‌بینید. خیلی از کسانی که به جایی رسیدند سوار همین واگن‌ها شدند. حالا گیریم نه به قصد اقامت در آن‌ها.

زندگی در این واگن‌های شهری فواید بسیاری دارد. اول این که از خیابان‌های مختلف می‌گذرید و به قول معروف حسابی شهر را سیاحتم یکنید. علاوه براین، اگر از آن دسته آدم‌ها هستید که به اصطلاح آب از مشتتان نمی‌چکد و دلتان نمی‌آید یک روزنامه بخرید، می‌توانید منتظر بمانید تا یک مسافر روزنامهٔ خودش را عمداً یا سهواً روی صندلی جا بگذارد. تازه فقط روزنامه هم نیست. در برخی مناطق بالای شهر مردم مجلات و حتی کتاب‌هایشان را هم داخل واگن جا می‌گذارند. خدا را چه دیدید، اگر زن هم باشید ممکن است رانندهٔ آن واگن گلویش پیش شما گیرکند و همان جا سروسامان بگیرید.

و اما یک قفس در باغ وحش هم می‌تواند محل مناسبی برای سکونت باشد. البته این را به زوج‌های متأهل پیشنهاد نمی‌کنم، رک بگویم در قفس هیچ‌گونه حریم شخصی برای انجام زناشویی وجود ندارد. اما برای افراد مجرد می‌تواند انتخاب خوب و به جایی باشد.

قفس میمون بی‌شک بهترین انتخاب است. با خیال راحت تا هر وقت دلتان می‌خواهد در آن جا سکونت کنید بدون این که حتی یک نفرهم به شما شک کند. البته برای محکم کاری بهتر است قبل این که وارد قفس بشوید لباس‌هایتان را در بیاورید.

اگر یکی از آن آدم‌های خوش شانس هستید که از آن خودکارها دارید که زیرآب همم یتواند بنویسد، حتی می‌توانید داخل استخر هم زندگی کنید. چرا که نه؟ این طوری می‌توانید هم زمان هم مکاتبات اداری‌تان را انجام دهید و هم یک دل سیر شنا کنید. در هالیوود در حیاط پشتی هرخانه ای یک اتخر پیدا می‌شود. این استخرها معمولاً مجهز به تخته شیرجه، قایق پلاستیکی و سه دختردلاک که خیلی شبیه جین راسل‌اند، هستند.

اما اگر خارج از کالیفرنیا زندگی می‌کنید و نمی‌توانید استخر شنا پیدا کنید، می‌توانید مثل یکی از دوستان من ته چاه سکونت کنید. تنها وسایل لازم هم یک جفت چکمهٔ ساق بلند و یکی دوگونی بزرگ هویج برای تقویت سوی چشم‌هایتان برای مطالعه در تاریکی ته چاه است، به قول دوستم خدمات حمل و منقل آن هم بسیارخوب و راحت است. او 8 صبح توسط سطلی که اهالی محل با آن از چاه می‌کشند بالا می‌آید و پنج و چهل و پنج دقیقه با همان سطل برمی گردد ته چاه، به قول او تنها بدی زندگی در چاه این است که اهالی محل همهٔ آشغال‌هایشان را دران می‌اندازند.

اگر آدم ترسو و بزدلی نیستید می‌توانید مشکل مسکنتان را با اجازه کردن خانه‌های تسخیرشده و روح زده هم حل کنید. حومهٔ شهرهای کوچک آمریکا پراست از این قسم خانه‌ها. باورکنید که اقامت در این خانه‌ها خیلی آسوده‌تر و امن‌تر از اقامت در خانهٔ خانوادهٔ خانمتان است. دامادهای سرخانه خوب متوجه منظورمن می‌شوند.

اما اگر از آن دسته آدم‌ها هستید که از سایهٔ خودشان هم می‌ترسند، درخت را پیشنهاد می‌دهم. زندگی کردن بالای شاخه‌های درخت لطف خاص خودش را دارد. اصلاً مجاورت با طبیعت و استفاده از هوای سالم یک محیط سرسبزمی تواند طول عمر شما را بیشتر کند. البته اگر عادت به راه رفتن و غلت زدن در خواب نداشته باشید. بزرگ‌ترین مزیت زندگی درختی این است که از بالای درخت می‌توانید منظرهٔ قشنگ اطراف را ببینید. درخت گردو برای سکونت بد نیست. تنومند و بزرگ است. میوه‌اش هم بسیار خوشمزه و مقوی است. اگر هم خواستید از آن طول عمرطولانی تان کم کنید می‌توانید از پوستهٔ خالی گردو هم به عنوان زیرسیگاری استفاده کنید.

در مناطق روستایی، مرغ دانی ها تعدادشان روبه افزایش است و به بخاری نفتی، لامپ‌های خورشیدی و آبشخور مجهز هستند. به علاوه وجود عکس و نقش و نگار روی دیوارها سکونت در این مکان‌ها را دلپذیرتر هم کرده است.

برای زندگی در چنین محیطی برای این که کسی هم به شما شک نکند، توصیه می‌کنم صبح اول وقت بیدارشوید و شروع کنید به قوقولی قوقو. اگر صاحب آن جا هم یکی از آن روستائیان عصبی مزاج باشد و به خواهد شما را با دولولش نشانه بگیرد، فقط کافی است از هوش و بذله گویی تان استفاده کنید. خوب گوش کنید، اگر دیدید صدای پای کسی می‌آید و دارد به قفس نزدیک می‌شود، دست از هرکاری که می‌کنید بکشید، یک پا روی تخم مرغ‌ها بشینید تا آن شخص برود.

جایگزین‌های دیگری هم برای خانه هست. مثل تونل‌های آب گذر، لوله‌های فاضلاب یا حتی خانه‌های بزرگ عروسک‌های اسباب بازی. البته من آخری را توصیه نمی‌کنم. چرا که من خودم یک تجربهٔ بد درذ این مورد داشتم.

چون یک پیرمرد عروسکی یک باربا چوب بیس بال من را دنبال کرد.

خلاصهٔ کلام، من از همین جا به همهٔ آمریکایی‌ها این پیغام را می‌فرستم:

«سرتان را بالا نگه دارید. یادتان باشد شما ملتی تولید کننده و خلاق هستید. خانه جایی است که شما آن را می‌سازید.»

بررسی داستان

ژانر داستان: واقع گرای اجتماعی

در ابتدای داستان زندگی یک زن را نشان می‌دهد که در اتاقک تلفن رخ می‌دهد.

مثال: چندی پیش گزارشگر روزنامهٔ نیورک نیوزگزارشی از یک زن نسبتاً ریزه میزه منتشرکرد که درون یک کیوسک تلفن عموی زندگی می‌کرد. تمام تجهیزات خانهٔ این خانم منحصربود یک بخاری، یک صندلی تاشو، مقداری حبوبات و یک شماره از مجلهٔ ریدرز دایجست. این خانم در مصاحبه‌اش با خوشحالی گفته بود: «فکرشو بکنین، نه تنها یه خونه برای زندگی دارم، بلکه یه چیزی دارم که دسترسی بهش برای خیلی‌ها سخته... یک تلفن!»

ایدهٔ این خانم ابتکارانقلابی درعرصهٔ صرفه جویی درهزینهٔ مسکن است، البته اگر از تلفن این کیوسک استفادهٔ ابزرای زیادی در حد مکالمات تلفنی طولانی که هزینه‌اش برابرخرید ویلایی در اروپاست نشود.

طبعاً تعداد کیوسک‌های تلفن موجود از تعداد افراد قدکوتاه و ریزه میزه خیلی بیشتراست، اما به نظرمی رسد اگرقد بلندترها هم کمی تلاش کنند می‌توانند خودشان رادرفضای داخل این کیوسک‌ها جا بدهند. خب البته باید یک سری چیزها را هم یاد بگیرند؛ مثل ایستاده خوابیدن که البته چندان سخت هم نیست. حتی اسب‌ها هم می‌توانند ایستاده بخوابند، پس چرا ما انسان‌ها نتوانیم!

عدم آزادی فردی:

روای با استفاده از نشانه‌ها عدم آزادی فردی و اختلاف طبقاتی، فقر و محرومیت، عدم آسایش و امنیت، شغلی... را در جامعهٔ آمریکا که پیشرفته‌ترین کشوردنیاست نشان می‌دهد.

مثال: عداه ای معتقدند که در زندگی در کیوسک تلفن محتاج تحمل مشقت بسیار زیاد است. در صورتی که من معتقدم اگر کسی مثل آدم زندگی کند حتی در همان کیوسک تلفن هم می‌تواند از زندگی‌اش لذت ببرد. فقط در کیوسک تلفن؟

نه، جالب است بدانید که یکی از دوستانم چندی پیش متوجه سکونت یک خانواده در داخل مخزن گازشهری شده بود. البته اعضای خانواده‌اش برای ایمنی بیشتر مجبور بودند دائم ماسک به صورتشان بزنند. از طرفی مادر خانواده هم اجازه نمی‌داد شوهرش داخل آن تانکر سیگار بکشد. اما خب، صرف نظر از این مسائل جزئی و پیش افتاده، شکر خدا یک سقف 240 فوتی بالای سرشان داشتند.

این طور که شنیدم شخص تنها و مجرد دیگری هم هست که داخل ماشین مخلوط کن سیمان زندگی می‌کند. این آدم حتی به ساعت شماطه‌ای هم نیاز ندارد، چون هر روز صبح که کارگرها می‌آیند و دستگاه را روشن می‌کنند او هم خود به خود از خواب بیدار می‌شود. هر چند همیشه از این مسئله شکایت دارد که مجبور است در حال چرخیدن دستگاه شلوارش را پایش کند!

و خب نظرتان راجع به انبار کاه طویله چیست؟ نیمی از افرادی که من می‌شناسم و الان خوب پول درمی آورند و به قول معروف به جایی رسیدند کسانی بودند که داخل طویله بزرگ شدند.

استفاده از آیرونی: در حوزه هنر و فلسفه است.

الف) آیرونی چیست؟

ناهم خوانی و عدم تناسب آن چه که انتظارش را داریم با آن چه رخ می‌دهد.

راوی از طریق آیرونی انواع زندگی‌های غیرمعمول را نشان می‌دهد. «انبارکاه، طویله، اتاقک تلفن، مخزن گازشهری، ماشین مخلوط کن سیمان، واگن‌های درون شهری، واگن‌های در حال حرکت، قفسی در باغ وحش ...» جامعه مدرن آمریکا را زیرسؤال می‌برد وهمچنین وی معتقد است، نه تنها عدم آزادی فردی بلکه جایگاه واقعی انسان‌ها توسط قدرت‌های حاکم از بین رفته است، انسان‌ها درکنار حیوانات و حتی اشیاء و لوازمی که برای پیشرفت و توسعهٔ جامعه به وسیلهٔ خودشان ساخته و پرداخته شده، جایگاه، مقام و منزلتشان پایین‌تر است. با استفاده از کلمه «خانه» که کنایه کشور آمریکاست عدم عدالت، فقر، شکاف طبقاتی... را نشان می‌دهد، واگن‌های درون شهری حکایت از فقر و محرومیت، عدم امنیت شغلی دارد مردم داخل واگن‌هایی زندگی می‌کنند که هنوز در حال حرکت‌اند، یعنی مردم به ظاهر زنده هستند و زندگی می‌کنند اما در واقع آنها نه چیزی برای بدست آوردن دارند ونه چیزی برای از دست دادن.

مثال: اما اگر از آن دسته آدم‌ها هستید که از سایهٔ خودشان هم می‌ترسند، درخت را پیشنهاد می‌دهم. زندگی کردن بالای شاخه‌های درخت لطف خاص خودش را دارد. اصلاً مجاورت با طبیعت و استفاده از هوای سالم یک محیط سرسبزمی تواند طول عمر شما را بیشتر کند. البته اگر عادت به راه رفتن و غلت زدن در خواب نداشته باشید. بزرگ‌ترین مزیت زندگی درختی این است که از بالای درخت می‌توانید منظرهٔ قشنگ اطراف را ببینید. درخت گردو برای سکونت بد نیست. تنومند و بزرگ است. میوه‌اش هم بسیار خوشمزه و مقوی است. اگر هم خواستید از آن طول عمرطولانی تان کم کنید می‌توانید از پوستهٔ خالی گردو هم به عنوان زیرسیگاری استفاده کنید.

در مناطق روستایی، مرغ‌دانی‌ها تعدادشان روبه افزایش است و به بخاری نفتی، لامپ‌های خورشیدی و آبشخور مجهز هستند. به علاوه وجود عکس و نقش و نگار روی دیوارها سکونت در این مکان‌ها را دلپذیرتر هم کرده است.

برای زندگی در چنین محیطی برای این که کسی هم به شما شک نکند، توصیه می‌کنم صبح اول وقت بیدارشوید و شروع کنید به قوقولی قوقو. اگر صاحب آن جا هم یکی از آن روستائیان عصبی مزاج باشد و به خواهد شما را با دولولش نشانه بگیرد، فقط کافی است از هوش و بذله گویی تان استفاده کنید. خوب گوش کنید، اگر دیدید صدای پای کسی می‌آید و دارد به قفس نزدیک می‌شود، دست از هرکاری که می‌کنید بکشید، یک پا روی تخم مرغ‌ها بشینید تا آن شخص برود.

ب) ویژگی آیرونی" تضاد در واقعیت و رؤیا" است.

راوی با استفاده از تضاد که پلی است بین واقعیت و رؤیا، فقرناشی ازعدم شغل، مسکن، آزادی فردی را نشان می‌دهد.

مثال اول:

اما اگر خارج از کالیفرنیا زندگی می‌کنید و نمی‌توانید استخر شنا پیدا کنید، می‌توانید مثل یکی از دوستان من ته چاه سکونت کنید.

مثال دوم:

اگر آدم ترسو و بزدلی نیستید می‌توانید مشکل مسکنتان را با اجازه کردن خانه‌های تسخیرشده و روح زده هم حل کنید.

همان طور که در دو مثال بالا مشاهده می‌کنید «خانه / ته چاه» تضاد بین "تخیل و واقعیت" است.

زندگی ته چاه: آنچه درتخیل و رؤیا رخ می‌دهد. زندگی در یک خانه: آنچه در واقعیت رخ می‌دهد.

تکنیک آیرونی + انتقاد از جامعهٔ پیشرفته آمریکا = گروتسک

مثال: برای زندگی در چنین محیطی برای این که کسی هم به شما شک نکند، توصیه می‌کنم صبح اول وقت بیدارشوید و شروع کنید به قوقولی قوقو. اگر صاحب آن جا هم یکی از آن روستائیان عصبی مزاج باشد و به خواهد شما را با دولولش نشانه بگیرد، فقط کافی است از هوش و بذله گویی تان استفاده کنید. خوب گوش کنید، اگر دیدید صدای پای کسی می‌آید و دارد به قفس نزدیک می‌شود، دست از هرکاری که می‌کنید بکشید، یک پا روی تخم مرغ‌ها بشینید تا آن شخص برود.

جایگزین‌های دیگری هم برای خانه هست. مثل تونل‌های آب گذر، لوله‌های فاضلاب یا حتی خانه‌های بزرگ عروسک‌های اسباب بازی. البته من آخری را توصیه نمی‌کنم. چرا که من خودم یک تجربهٔ بد درذ این مورد داشتم.

چون یک پیرمرد عروسکی یک باربا چوب بیس بال من را دنبال کرد.

خلاصهٔ کلام، من از همین جا به همهٔ آمریکایی‌ها این پیغام را می‌فرستم:

«سرتان را بالا نگه دارید. یادتان باشد شما ملتی تولید کننده و خلاق هستید. خانه جایی است که شما آن را می‌سازید.»


 

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692